سه شنبه, 21 آذر 1402 15:00

مرتضی پورصمدی! مردی که زیاد می‌دانست / از سینمای قصه‌گو تا سینمای حقیقت

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
مرتضی پورصمدی! مردی که زیاد می‌دانست / از سینمای قصه‌گو تا سینمای حقیقت مرتضی پورصمدی! مردی که زیاد می‌دانست / از سینمای قصه‌گو تا سینمای حقیقت

سی و یک نما - باور کردنی نبود، سرِ صحنه‌ی فیلمبرداری "گناه فرشته" از پله‌ها بالا رفت. دوسه پله اما... برگشت. انگار فهمیده بود که توان بالا‌رفتن ندارد. افتاد روی زمین و تمام. به همین سادگی و به همین تلخی.

لابد در لحظات آخر خودش را پشت دوربین "گیلانه" دید، پشت دوربین "هیس!" پشت دوربین "مدار صفر درجه" و بسیار کارهای شاخص دیگری که از او به جامانده و لابد به این می‌اندیشید که نتوانست تا به آخر "گناه فرشته" را به تصویر بکشد.

به گزارش روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، مرتضی پورصمدی یکی از آشناترین نام‌ها در عرصه فیلم‌برداری در سینمای ایران بود. مردی که بسیاری او را به دلیل تلاش و کوشش فراوانی که سال‌ها در عرصه سینما انجام داده بود به یاد می‌آوردند. او فیلم‌بردار بسیاری از فیلم‌ها و سریال‌های سینمای ایران بود. اما اگر درباره پورصمدی حرف می‌زدند خیلی زود همگان در کنار هنر بی‌کرانش در عرصه حرفه‌ای از آرامش شخصی این مرد سخن می‌گفتند. مردی که عشق و علاقه عجیبش به عکاسی و فیلم‌برداری و دوربین عکاسی‌اش که همیشه سر صحنه‌های فیلم‌برداری آن را با خود حمل می‌کرد، باعث شده بود که پورصمدی به عنوان یک عکاس فوق‌العاده نیز ثبت شود.

اما در میان همه ویژگی‌هایی که می‌توان برای پورصمدی بیان کرد، احتمالا مهم‌ترین ویژگی او فیلم‌برداری آثار مستند بود. پورصمدی اعتقادی ویژه به آثار مستند و کار در این سینما داشت و از قضا خود را نیز این گونه تعریف می‌کرد: «من خودم به خودم یادآوری می‌کنم که اتفاقا بخش افتخارآمیز کارنامه‌ام سینمای مستند بود و در سینمای داستانی بیشتر با آدمهای کاسب‌کار انگار طرفیم!» مردی که در 67 سالگی موفق شد تندیس بهترین فیلمبردار سیزدهمین جسنواره بین‌المللی سینماحقیت را برای فیلم «خط باریک قرمز» به دست آورد.

پورصمدی مهرماه 1331 در همدان به دنیا آمد. خودش تعریف می‌کرد که بخش مهمی از فضای خیال‌انگیز ذهنش در همان سال‌های کودکی در همدان و کنار مادربزرگش شکل گرفته است. پورصمدی پس از اتمام دوره متوسطه در همدان، برای ادامه تحصیل در رشته فیلمبرداری در مدرسه عالی رادیو و تلویزیون به تهران آمد. وی پس از فارغ‌التحصیل شدن، به عنوان فیلمبردار در تلویزیون مرکز کرمانشاه مشغول به کار شد. او در سال 1362 به تهران منتقل شد و فیلمبرداری مستند را به شکل حرفه‌ای ادامه داد.

مسیری که پورصمدی را به سمت فیلمبرداری فیلم‌های مستند کشاند همان راهی بود که او را به دنیای خیال‌انگیز همراه شدن با زیبایی‌های جهان همراهی کرد. پورصمدی همان گونه که عکس می‌گرفت و نمایشگاه‌هایی مانند «زندگی عشایری»، «زندگی»، «صوفیزم در ایران»، «زنان عشایر ایرانی» و... را برگزار می‌کرد، زیبایی را به تصویر می‌کشید.

او به واسطه سال‌های فعالیت حرفه‌ای، جوایز مختلفی را در حوزه فیلمبرداری به دست آورد که از آن جمله می‌توان به سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری از بیست و هفتمین جشنواره فجر، جایزه بهترین فیلمبرداری از جشنواره‌های رشد، کودک، سینماحقیقت و... اشاره کرد. پورصمدی همچنین نمایشگاه‌های عکس خود را در سوئد، فرانسه، کانادا و... برگزار کرده بود.

او معتقد بود در فیلم مستند یا یک ارکستر هماهنگ باید روبه‌رو باشیم که برای فیلم‌بردار شکارگر لحظه‌ها، بستری را آماده می‌کند و شما به عنوان فیلم‌برداری که به شما اعتماد شده تمام تجربه‌های زیست شده و غریزه و آگاهی‌هایت را باید به کار بگیری که این ارکستر بهترین اجرا را داشته باشد و طبیعی است فیلم‌بردار باید تمام تلاشش را بکند که زحمت دیگران به نتیجه برسد.

او با چنین دیدگاهی به عنوان فیلم‌بردار نقشی کلیدی در سینما مستند ایران بازی کرد. «یوفک»، «چارشو»، «همسران حاج عباس»، «پیر حرا»، «من با خدا حرف می‌زنم»، «مریم جزیره هنگام»، «پابرهنه تا هرات»، «چشم‌اندازهای سیاوش آباد»، «خشکسالی بلوچستان»، «خدایخانه»، «هور دورق»، «آوای برکه‌ها»، «چتر سبز، نخل جهرم»، «آب غلطک آتش»، «تاراز»، «سنگ مادر خاموش»، «شناسنامه یک کارخانه فراموش شده»، «پیر شهریار»، «مجموعه کودکان سرزمین ایران»، «خط باریک قرمز» و... بخشی از مستندهایی بود که پورصمدی نقشی کلیدی در ساخت آنها بازی کرد.

او همیشه به این مساله تاکید می‌کرد که یک فیلم‌بردار برای خلق بهترین تصاویر باید با هنرهای مختلف آشنا باشد: «از موسیقی گرفته تا نقاشی و عکاسی که حتماً یک فیلم‌بردار خوب عکاس خوبی باید باشد. مثلاً نورهای مختلف را باید بشناسد. مثلاً من بیش از صد بار از طلوع و غروب فیلم‌برداری کرده‌ام. طبعاً در بالای شهر تهران نیست بلکه باید بروی به کوه و طبیعت و کویر و دریا و...»

نگاه خاص پورصمدی به مقوله زیبایی و همراه کردن آن در مسیر ساخت مستند او را به یکی از اولین انتخاب‌ها برای ساخت فیلم‌های این سبک تبدیل کرده بود. انتخابی که می‌شد مطمئن بود که از دل جزیی‌نگری او اتفاقات خوبی رخ خواهد داد. پورصمدی به این مساله اشاره می‌کرد که در سینمای مستند فیلم‌بردار با جهانی فرّار سروکار دارد. او از آمادگی فیلمبردار می‌گفت چرا که گاهی صحنه‌ها و اتفاقات یک‌بار رخ می‌دهند و قابلیت دوباره گرفتن را ندارند. این چنین بود که او به یکی از شاخصه‌ها و ستون‌های فیلمبرداری فیلم‌های مستند تبدیل شده بود.

فیلم‌های سینمایی «گیلانه»، «دایره زنگی»، «اقلیما»، «هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند»، «هویت»، «روایت سه‌گانه» (اپیزود رخشان بنی‌اعتماد) و «یک گزارش واقعی» از جمله فیلم‌هایی است که او در فیلمبرداری آنها نقش داشته است. همچنین سریال‌های «مزد ترس»، «مدار صفر درجه» و «حیرانی» نیز از جمله سریال‌های تلویزیونی است که تصویربرداری آنها برعهده پورصمدی بود.

۱۱ شهریور 1402 مرتضی پورصمدی سر صحنه سریال شبکه خانگی «گناه یک فرشته» به کارگردانی حامد عنقا حالش بد شد و متاسفانه پس از انتقال به بیمارستان با وجود تلاش پزشکان از دنیا ‌رفت.

هفدهمین جشنواره بین‌المللی سینماحقیقت در بخش بزرگداشت‌های خود امسال یاد و خاطره مرتضی پورصمدی را گرامی خواهد داشت. استادی فروتن که در میانه آرامش تصاویر بسیار زیبایی ثبت می‌کرد و هنر را به شکل دیگری به نمایش گذاشت.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید