پدر خانواده (رضا رویگری) بیماری دیابت دارد - بیماری شیرین مثل قند - و عاشق نون خامه ای. پسر (سینا مهراد) یواشکی برایش جعبه ای از شیرینی مورد علاقه اش را خریده!! و او تمام نون خامه ای ها را بی معطلی می خورد به کمای دیابتیک می رود.
پدر مدتی در بیمارستان است و حالا مرده؛ به همین تلخی و به همین شیرینی. مفهومی از کمدی سیاه.
خانواده حاشیه نشین هستند و البته سنتی. مادر (رویا تیموریان) با فوری فامیل را از راه دور خبر می کند. اقوام برای مراسم آمده اند اما مشکل از همینجا شروع میشود....
پولی برای تسویه حساب بیمارستان و ترخیص جنازه نیست، حتی برای پذیرایی از مهمانانی که آمده اند تا همدردی کنند. نه کاری از دست دایی خالی بند (بهرنگ علوی) بر می آید، نه دختر عاقل خانواده (نازنین بیاتی) و نه حتی زن افغانستانی (گلاره عباسی) که با آنها زندگی می کند.
پسرِ عشق مارادونا، نون خامه ای خریدنش کم بود که حالا تصمیم میگیرد جنازه پدر را هم از بیمارستان بدزد و.....
شادروان قصه ی تلخی است که همانطور که قبلا هم اشاره شد به شیرینی تعریف می شود و آنقدر ملموس است که خود را در کنار این خانواده می بینیم. فیلمی ساده و باورپذیر و بی ادعا. بازی ها در شادروان خیلی خوبند، آنقدر که اگر ایران هم "جایزه انجمن بازیگران" داشت، فیلم های شادروان، موقعیت مهدی، علفزار و برف آخر چهار انتخاب شایسته برای بخش "گروه بازیگری" این جوایز به حساب می آمد.
البته که داوران چهلمین جشنواره فیلم فجر بازی های شادروان را کلا ندیدند، شاید از بس این فیلم شبیه زندگی بود و آدم هایش باورپذیر.
کارگردانی حسین نمازی هم همین توصیف را دارد و تو را با خود به لوکیشن میبرد. نه به دنبال میزانسن هستی و نه دکوپاژ. نه نمای نزدیک و نه نمای دور. دقیقا همانجایی. حتی بوی جوراب و عرق مارادونای قصه را حس می کنی و می خواهی هولش بدهی توی حمام آب داغ که البته مهمان ها اشغالش کرده اند.
برخی منتقدین شادروان را تقلیدی از "مهمان مامان" مهرجویی و یا "یک حبه قند" میرکریمی می دانند که من اسمش را تقلید نمیگدارم، شاید طرحی مشابه با این دو فیلم ارزشمند که نگاهی ساده اما ژرف به خانواده و زندگی اجتماعی دارند. نگاهی که یادمان می آورد، مدتی است در فیلم هایمان چقدر از عواطف دورمانده ایم و خشم داریم.
شادروان به ما دروغ نمی گوید، از آدم ها کاریکاتور نمی سازد، تلخی ها و سختی ها را هم پنهان نمی کند اما هنرش در این است که می توانیم در لا به لای فیلم لبخند بزنیم، لذت ببریم و در پایان حالمان خوب باشد بی آنکه معجزه ای باورنکردنی و اتفاقی عجیب افتاده باشد.
و در آخر: برای تیتر یکی از دیالوگ های فیلم را انتخاب کردم که وقتی این خانواده حتی یک قالب پنیر برای صبحانه ندارند، دختر یکی از مهمان ها برای پدرش سفارش کره و عسل!! می دهد و پسر خانواده در جواب می گوید: " برای صبحانه فقط همونایی که در منو هست رو داریم".
و این سکانس و این دیالوگ یکی از صحنه هایی است که فراموش نمی کنم. مثل ترشی تند مش مریم (فریده سپاه منصور) در مهمان مامان و یا تاب خوردن عروس (نگار جواهریان) در یک حبه قند.
شادروان دومین ساخته ی حسین نمازی به تهیهکنندگی عباس نادران است که پیشنهاد می کنم در تعطیلات نوروزی ببینید و از تماشای دیگر فیلم های خوب اکران نوروزی هم غافل نشوید.