هومن سیدی فیلمی بد را خیلی خوب ساخته است . فیلمی که قصه اش نا باورانه تلخ است و می تواند بستر چندین قصه ی تلخ دیگرباشد . فیلمی که چون می خواهد خیلی حرف بزند به هزیان گوئی افتاده است و هر بلائی را به سر هر پرسوناژی می آورد و در آخر هم با یک استدلال ناباورانه به انتها می رسد.
سیدی که خود از بچه محل های ماست و به قول معروف شهرک اکباتانی ،آنچنان تصویری عامدانه غیر واقعی از این محل در ذهن مخاطب می سازد که موقع برگشتن از برج میلاد به خانه ،با نگاهی غریبانه بلوک های سیمانی را می شمردم و هر آن منتظر بودم تا یک رابرت دونیرو معترض به دستور مارتین اسکورسیزی ، راننده تاکسی شود و معترض همه رو به گلوله ببندد.
در حالی که در شهرک اکباتان فرهیختگان و هنرمندان بسیاری سکنا دارند و مثل اکثر محله های متوسط تهران خوب و بد در کنار هم زندگی می کنند.
در تعجبم که چرا سیدی از میکس چند لوکیشن برای فیلم استفاده نکرده بود تا فضای فیلمش را در کلان شهر تهران گم کند و چرا از یک شهرک به این وسعت یک هارلم در نیویورک ساخته بود.حتی از زباله دانی و محل شوتینگ هم به عنوان لوکیشن استفاده کرده است.
من باز هم تعجب می کنم که چرا فیلم فضائی از "کرامر علیه کرامر " را نشان می دهد اما دنبال "راننده تاکسی " می دود. ای کاش می توانست به ظرافت همان کرامر علیه کرامر معضلات زندگی شهرنشین و اختلافات خانوادگی را به تصویر بکشد.
فیلم سیزده فیلم خوش ساختی است با بازی های خوب و متفاوت (به جز امیر جعفری که در حد توانایی هایش نیست و لابد از او خواسته نشده). فیلمی که تصویربرداری فوق العاده ای دارد و می توان از تدوین آن لذت برد. سیزده نکات مثبتی دارد که در میان نکات منفی آن گم شده است اما هر چه هست یک فیلم ایرانی نیست و هویت ندارد. شاید یک فیلم غیر ایرانی باشد با مشکلاتی که در همه جوامع مشترک است .سیزده گر چه ریتمش خوب حفظ شده و خسته کننده نیست اما در انتها به شدت بیننده را دلزده و ناامید می کند.نا امیدی که فراتر از واقعیت است.
«سیزده» دومین تجربه کارگردانی هومن سیدی پس از «آفریقا» به شمار میآید، گرچه خودش اصرار دارد که فیلم قبلی ویدئویی بود و این اولین فیلم سینمایی اوست. سیدی هم در فیلم «آفریقا» و هم در «سیزده» تواناییاش در کارگردانی را نشان میدهد و بیننده را قانع می کند که میتواند در آینده حرف های زیادی برای گفتن داشته باشد، با این حال در هر دو فیلم ضعف هایی است که به مرور و با تجربه کمتر خواهد شد و امسال منتظر "ذهن خطرناک" او در سی و سومین جشنواره فیلم فجر هستیم.
اما در مورد فیلم «سیزده» ، فیلمی که موضوع تازهای ندارد اما ساختارش نسبت به موضوع و فیلمنامه بسیار قویتر است و نشان میدهد که کارگردان بدون فکر و اندیشه سر صحنه نرفته، بلکه به ابعاد مختلف کارش توجه داشته و ایدههای خلاقانه زیادی دارد.
سیزده داستان یک پسر 13ساله ای ست که به دلیل اختلافات پدر و مادر و نیز شغل پدرش که قاضی دادگستری است در شرایط نا مناسب روحی قرار می گیرد و فشارهای خانواده و مدرسه باعث شده تا او از تنهائی و نا امیدی جذب یک گروه خلافکاری خیابانی شود. نگاه متمرکز سیدی بر شخصیت اصلی فیلم (بمانی) و خانوادهاش نمیتواند سه نفر دیگر را به درستی معرفی کند و تا انتها ما با کارآکترهای دیگر فیلم که کاملا در متن قرار دارند ،بیگانه هستیم و از زندگی و گذشته شان خیلی اطلاعاتی نداریم تا بتوانیم بهتر درکشان کنیم.
در پایان باید اشاره کنم که سیزده پر از سکانسهای تکاندهنده است . از جمله جابهجایی جسد قاچاقچی (با ظاهری عجیب ) و صحنه شروع و پایان چپ کردن ماشین که بسیار حرفه ای و کامل از آب در آمده است.