وقتی با تمام وجود از شخصیت اصلی در یک ملودرام متنفر میشویم، یعنی که او بالاترین امتیاز را از بازیگریاش در آن نقش گرفته است. اتفاقی که برای کورش تهامی در رگ خواب افتاد و از نگاه منتقدین و دنبال کنندگان حرفهای سینما دور نماند.
مسلّم اینکه با اغماض از حضور برخی چهرهها و از طریق رانتهای متفاوت، هر بازیگری که مورد توجه قرار میگیرد و مطرح میشود؛ فرمولی منحصر به فردی برای حضور در عرصهی هنر داشته، اما تعداد آنهایی که گذشتهای پربار از حضور بر صحنهی تئاتر و تلویزیون و سینما دارند و بعد از سالها تلاش و استمرار به شهرت رسیدهاند آنقدری زیاد است که بخواهیم به عنوانِ معادلهای که به جواب میرسد این مدل را در این حرفه، مهم و پیشبَرَنده قلمداد کنیم. به بهانهی بازپخش سریال درخشان "زیر تیغ" و همزمانیاش با اکران فیلم سینمایی "کروکودیل" به بررسی کارنامهی کورش تهامی میپردازیم که مثالی بر این ادعاست.
بازیگری که دانش آموختهی رشتهی تئاتر است و فعالیتش را از سال ۷۲ از صحنهی تئاتر آغاز کرد و در همان اوایلِ حضورش توانست جایزه بهترین بازیگر مرد چهاردهمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر را برای نمایش "فردا" در سال ۱۳۷۴ دریافت کند.
اولین نقش آفرینی تهامی در سینما و بعد از حضور بر صحنهی تئاتر به سال ۷۵ و فیلم "سینما سینماست" بازمیگردد و از سال ۷۶ بود که پایش به سریالهای تلویزیونی باز شد؛ سریالهایی که در نوع خود شایسته و قابل دفاع بودند. دو همکاری با حسن فتحی در سریالهای "فردا دیر است" و "روشنتر از خاموشی" و سریال قلب یخی(محصول سال ۷۹ به کارگردانی مسعود رشیدی در تلویزیون) و سریال "مریم مقدس" ثمرهی فعالیت او در دههی هفتادِ تلویزیون بود. حضوری قابل قبول اما نه چندان قانع کننده؛ چرا که او پتانسیل خودنماییهایی بیش از این داشت.
کورش تهامی دههی هشتاد را بسیار خوب شروع کرد و تا پایان این دهه توانست خود را، هم به منتقدان و مخاطبانِ حرفهایِ سینما و تلویزیون و هم به عمومِ جامعه به عنوان بازیگری توانمند معرفی کند.
نکتهی جالبی که درباره کورش تهامی و فعالیتش در دههی هشتاد وجود دارد این است که او در این دهه در آثار سینمایی و تلویزیونی محبوب و قابل دفاعی به ایفای نقش پرداخت و حضورش در هر کدام از این دو مدیومِ بزرگ، مانعِ آن دیگری نبود. تساوی و تعادلی که کمتر، میانِ بازیگران میتوان آن را پیدا کرد.
نقطهی عطف بازیگری او در دههی هشتادِ سینما حضوری کوتاه اما درخشان در فیلم "به رنگ ارغوان" ساختهی ابراهیم حاتمیکیا بود که تهامی را به حق، نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از جشنواره فیلم فجر کرد. فیلمی که توقیف شد و پنج سال طول کشید تا درخشش او در این فیلم به نگاه تماشاچی برسد.
"شبانه"، "از دور دست"، "سرگیجه"، "نسل جادویی"، "آن مرد آمد"، "خواب زمستانی"، و "برف روی شیروانی داغ" فیلمهای سینماییای بودند که کورش تهامی در دههی هشتاد در آنها حضور داشت.
او در این دهه در تلویزیون نیز کارنامهی پرباری از نقش آفرینی در آثارِ موفق برای خود رقم زد.
"رستوران خانوادگی"، "بچههای خیابان" و "شیخ بهایی" سه سریالی بود که کورش تهامی دههی هشتاد را با آنها در تلویزیون آغاز کرد.
گر چه سریال "مشق عشق" نقطهی عطفی در کارنامهی تلویزیونی کورش تهامی به حساب میآید. سریالی پر مخاطب که در آن، نقش والیبالیست جوانی به نام امید را بازی میکرد که بر اثر حادثهای فلج شدهاست و از همین جا بود که بسیاری از منتقدان و مخاطبان او را به عنوانِ بازیگری با آیندهی درخشان شناسایی کردند و منتظر نقشآفرینیهای بعدشاش شدند.
پس از آن، بازی روان و بیاغراق و باورپذیر او در "زیر تیغ" ساختهی خوب محمد رضا هنرمند که قرار است دوباره روی آنتن تلویزیون برود؛ دوباره به یادمان آورد که چرا ناگزیر از پذیرشِ کورش تهامی به عنوان بازیگری با دانش و مسلط هستیم و از همه مهمتر چگونه حضور چهرههایی چون فاطمه معتمدآریا، پرویز پرستویی و آتیلا پسیانی که هر کدام به تنهایی وزنهای سنگین در یک اثر هنری هستند؛ مانع دیده شدنِ انعطاف و ظرافتهای بازیگریِ کورش تهامی در این اثر نشد.
"ساعت شنی"، "نشانی"، "شب میگذرد"، "خسته دلان" "گمشده"، "شمس العماره"، "شوق پرواز"، "ملکوت" و در آخر "تبریز در مه" سریالهایی بودند که کورش تهامی در آنها خوش درخشید و "تبریز در مه" مانند یک حسن ختامِ تماشایی، پروندهی دههی هشتاد را در تلویزیون برای کورش تهامی بست.
رفتارِ چهره و زبانِ بدن کورش تهامی، آرام و مطمئن است و در بیانش نیز شمردگی و وضوح، مخاطب را در زمان حضورش، متوجهِ خود میکند. شاید بتوان صدای گرم و تُن خاصِ آن را در ادای کلمات به علاقه و اشتیاق و تخصصش در موسیقی و آواز نیز ربط داد. به گفتهی خودش او قبل از اینکه دنبال تئاتر برود موسیقی و آواز را پیگیری میکرده است.
گامهای پیوستهی او و استمرار و دانش هنریاش در کنار وسواس و حساسیتهایی که برای انتخاب نقشهایش داشت، وِجههی متفاوتی از او در نزد سازندگان آثار سینمایی و تلویزیونی و نیز مخاطب ساخته است تا جایی که در فیلمی چون «کروکودیل» هم ثابت میکند که وزنِ حضورِ یک بازیگر خوب و متعهد، چگونه میتواند به فیلمی اعتبار و ارزشی مضاعف ببخشد.