آمده ام تهران حالا. اینجا وقتی میگویم یک منتقد سینما از کشور ناگورنو هستم با دو دسته از واکنش دهندگان مواجه میشوم . دسته اول افرادی که باید برایشان از موقعیت جغرافیایی ناگورنو صحبت کنم و بهشان گوشزد کنم که ناگورنو کشور مستقلی است و به هیچ وجه وابسته بیگانگان نیست ! (اصلا همین بیگانگی با بیگانگان باعث کم تر شنیده شدن نام ناگورنو شده است ) و اما دسته دوم واکنش دهندگان ، همان نوع اول واکنش دهندگانند با این تفاوت که موقعیت جغرافیایی را قبلا برایشان شرح داده ام .
این دسته با چهره ای شبیه جغد از من میپرسند:" مگر در ناگورنو هم دوربین فیلم برداری وجود دارد ؟ که من با رویی بسیار گشاده به این گروه بسیار تنگ نظر میگویم: بله !!و از آثار فاخر سینمای ناگورنو برایشان تعریف میکنم . به خصوص فیلم لو رفته "خانم پروفسور ناگورنوزادگان در حال شستشوی پای آقا در ظرف شیر " و فیلم عروسی شوهرخاله سازمان سینمایی ناگورنو که از نظر جلوه های ویژه تحول عظیمی در سینمای ما ایجاد کرد . به خصوص در صحنه بله گفتن عروس که قلب های صورتی از بالای تصویر با ریتم موزیک « ترمه و اطلس بیارین » به پایین ریخته میشد .
اینها انقدر تنگ نظر هستند که باورشان نمیشود «آلفرد هیچکاک» از مشاهیر ناگورنو است . سریع به ویکی پدیا رجوع میکنند و میگویند هیچکاک بریتانیایی است ! من هم آن ها را در جهل خود تنها میگذارم چون حوصله ندارم برایشان توضیح دهم که قبل از تولد آلفرد ، پدر و مادرش در حال سفر از بریتانیا به سوئیس بودند که از قضا ماشینشان در ناگورنو پنچر شده و مجبور شدند شب را مهمان ما باشند . تا اینجای قصه همه چیز درست است اما تاریخ نگاران ناگورنویی بر این باورند که تولد آلفرد دقیقا نه ماه پس از توقف پدر و مادرش در ناگورنو است . ما نیز هر ساله روز توقف پدر و مادر آلفرد را تعطیلی رسمی اعلام کرده و به جشن و پایکوبی میپردازیم !
حالا هیچکاک را که به نام خودشان زدند به درک ، ولی اجازه نمیدهیم تهرانی ها هم ، «اصغر فرهادی» را بالا بکشند چون همه میدانند "اصغرآباد ناگورنو "از توابع یکی از بزرگ ترین شهرهای ناگورنوست !
از مقدمه بگذریم. که نه من فهمیدم چی گفتم و نه شما.میگویند اینجا یک سایت درپیت اما مثل کشور ما هست به نام "سی و یک نما".(یک پله از سینما بالاتره مثلا !!1که شده سی و یک..قبول کرده نقد های من رو در این ده روز جشنواره بنویسه. یعنی التماس کرده که بنویسه و من هم قبول کردم از بس که با مرامم.
امروزچند تا فیلم اکران شد که من موفق نشدم با مخالفت با آن ها دلی از عزا دربیاورم و فقط از طریق مخالفت با افتتاحیه سی و ششمین جشنواره فیلم فجرکه من را راه ندادند، ته بندی جزئی کردم . البته از پوستر هم خوشم نیامده. ما قبل هنره.
راستش را بخواهید «ارژنگ فتوشاپ ناگورنو کاراباخ »خودمان که در زیر پله یک خانه مشغول برداشتن جوش از روی صورت با فتوشاپ است میتوانست پوستر بهتری طراحی کند .
بهتر است بروم حاضر بشوم با انرژی بیشتری به تحقیق و تخریب سینمای ایران بپردازم .فیلم اول امروز اسمش هست"کامیون". آخه اینم شد اسم!!فیلم دوم "جاده قدیم"!!.البته ما هم تو کشورمون یک فیلم به نام جاده قدیم داریم که حالا ورژن تازه اش را ساختیم و تابلوش را عوض کردیم شده "ناگورنوپارک وی، خارج از میزوری" و بعد هم "فیلشاه"!! در مورد اسم این یکی هیچ نظری ندارم. اما کنجکاوم ببینم فیلمی که به درد بچه ها هم در تهران می خوره چی میتونه باشه.اما در پایان این یادداشت یاد یک ضرب المثل ناگورنویی افتادم که میگوید : جشنواره ای که نکوست از پوسترش پیداست !
*علی افشاری استندآپ کمدین و طنز نویس