دیوید بوئی در دهه هفتاد و هشتاد تبدیل به ستاره شد و چهره اش به قدری خاص بود که توجه سینماگران را به خودش جلب کرد. چهره او بهنحوی بلند و باریک بود که ویژگی عجیب و غریبی را به وی میداد. او در سینما ابتدا نماد دانش آموز عاصی شد که رفته رفته تجسم بیگانه مطرود بود.
در طول دهه نود او از کار سینما کناره گیری کرد و علتش را بیشتر مشکلات سلامتی عنوان کرد اما با این وجود به کل سینما را کنار نگذاشت و هرازگاهی در نقش های کوتاه با چهره ای متفاوت و تغییر یافته اش که نشان از مصرف بیش از اندازه مواد مخدر داشت بازی می کرد و هنوز هم جذابیت و شکوه اش را حفظ کرده بود.
او می توانست با بهترین فیلمسازان دنیا، از اسکورسیزی به اوشیما، از لینچ به اسکات، از لندیس به نولان همکاری کند.
ترتیب فیلم ها از زمان حال به گذشته است.
پرستیژ (2006، کریستوفر نولان)
تسلا شکل کامل تجسم خود بوئی است: او با جهان کیمیاگری، رمز و راز و قدرت ماورائی همراه است. بازی زیبا و ساده و در عین حال ترسناک دارد، این فیلم یکی از آخرین نقش های ماندگار اوست.
Zoolande 2001، بن استیلر
Basquiat 1996، جولیان اشنابل
مطلق مبتدی (1986، جولین تمپل)
دخمه پرپیچ و خم (1986، جیم هنسون)
کریسمس مبارک آقای لارنس (1983، ناگیسا اوشیما)
گرسنگی (1983، تونی اسکات)
کریستین اف (1981، اولی ایدل)
فقط یک گیگولو (1978، دیوید همینگز)
مردی که به زمین سقوط کرد (1976، نیکلاس روگ)