سی و یک نما **- شب گذشته جلال پیشواییان بازیگر پیشکسوت سینمای ایران در سن هشتاد و هشت سالگی در شهر کلن آلمان درگذشت. مردی که به "بد من" سینمای ایران معروف بود .
جلال بازیگر فیلم قیصر بعد از انقلاب باز هم جلوی دوربین کیمیایی رفت و در فیلم تیغ و ابریشم ظاهر شد و همچنین در سریال غارتگران ایفای نقش کرد اما به یکباره با تغییر مدیران ارشاد ممنوع التصویرشد!!!.
سالها ممنوع التصویر بود اما دوباره برگشت و گرچه با سریال طنز "کمربند ها را ببندید" جلوی دوربین تلویزیون رفت اما هرگز نتوانست موقعیت خاصی در سینما و تلویزیون این سال ها پیدا کند حتی جلوی دوربین کیمیایی که با آن انس داشت در فیلم حکم . یا بازی در نقش یک درجه دار عراقی در فیلم اخراجی های مسعود دهنمکی.
به همین دلیل ترجیح داد تا دوباره مهاجرت کند.
جلال پیشواییان بازیگر نقش برادر بزرگتر پسرای آق منگول، در فیلم قیصر بود که بهروز وثوقی انتقام خواهرش را از او گرفت ، جلال مرد بد فیلم "مرد شب" در کنار سعید راد بود و خیلی نقش های تاثیر گزار از فیلم های ماندگار دیگر که اگر او نقش بد خود را خوب بازی نمی کرد ، مسلما قهرمان های فیلم هم به این خوبی دیده نمی شدند . مثل نقشی که در فیلم ماندگار کندو داشت
*پ.ن : روز بعد ، این خبر توسط فرزند وی تکذیب شد که در مطلبی جداگانه به آن می پردازیم.
سی و یک نما-شب گذشته اکران مردمی فیلم «دلم می خواد» و «سریک» به کارگردانی بهمن فرمان آرا و بهاره افشاری در پردیس کوروش با حضور محمدرضا گلزار و علیرضا بیرانوند و جمعی دیگر از هنرمندان برگزار شد.
سی و یک نما- دهمین سالگرد بازیگر تکرارنشدنی سینمای ایران خسرو شکیبایی در حالی که در تقویم خودنمایی می کند انگار همین دیروز بود که حمید هامون با آن صدای افسانه ای فریاد می زد:این زن حق منه،عشق منه....
سی و یک نما - پس از رسانه ای شدن خبر حضور رضا عطاران در اولین فیلم سینمایی مجید صالحی به تهیه کنندگی محمد شایسته و رامبد جوان گمانه زنی های زیادی در باره این فیلم سینمایی می توان داشت.اما مسلم اینکه حضور این مثلث دنیای کمدی تصویری گر چه به ظاهر می تواند کا ر را برای مجید صالحی آسانتر جلوه دهد اما بسیار سخت تر است چرا که او باید امضایی پای کارش بگذارد که مختص خودش باشد
سی و یک نما - در سینمای ایران عروسکهای مختلفی بوده که همانند یک "سوپراستار" در سینما و تلویزیون درخشیدهاند ولی فقط تعداد کمی از آنها همچنان ستاره هستند و مابقی در حد خاطرهای دور برای متولدین دهه 60 و 70 باقیماندهاند.
◀️ فروغ فرخزاد آنقدر عزیز است که درگذشت پسرش ، اندوهگین مان کند ؛ انگار وجود کامیار شاپور ، دست بیرون مانده فروغ از گور بود در میان ما ، دستی که فروغ عقیده داشت که سبز خواهد شد ، اما نشد !
نبوغ بی نظیر فروغ در کامیار تکرار نشد و او حتی نتوانست مثل پرویز شاپور ، هنری در خور نام و خانواده اش داشته باشد ، اما کامیار یا به قول فروغ «کامی» ای که خوانندگان شعر می شناسند ، کامیاری نبود که همراه پدرش زندگی می کرد و نهایتا در این تیرماه گرم ، درسن 66 سالگی درگذشت ؛ کامی ِ فروغ ، پسرک کوچکی است که فروغ درشعر «دیو شب» برایش لالایی می خواند و انگار که مقهور دیو شب شده ، از پسرش می خواهد که سر از دامان گناه آلودش بردارد .
این شعر فروغ ، اگر چه متعلق به دوران پیش از «تولدی دیگر» است و جزو شعرهای درخشان و بی نظیر او نیست ؛ اما بن مایه های آن شعرهای درخشان را دارد ؛ گویی روایتی دیگر از شعر «وهم سبز» است : « مرا پناه دهید ای اجاقهای پر آتش ، ای نعلهای خوشبختی / و ای سرود ظرفهای مسین در سیاهکاری مطبخ / و ای ترنم دلگیر چرخ خیاطی / و ای جدال روز و شب فرشها و جاروها ...» . فروغ در دیو شب ، در قالب لالایی برای پسرکش ، به او می گوید که دیو شب ، برای بردن بچه ها می آید اما وقتی که من می گویم که از تو مادرانه ، حمایت می کنم ، آن دیو می گوید که دامن من از گناه سیاه است و برای همین واهمه ای از من ندارد . دیوِ شب در این شعر ، می تواند نمادی باشد از جامعه ای که می خواست کامیار کوچک را از فروغ بگیرد ، جامعه ای که سیاهکاری اش بسیار است اما در مواجهه با زنی همچون فروغ ، همه بدی هایش را فراموش می کند و چنان انگی به زنانی چون فروغ می زند ، که او ناچار می شود سر کودک دلبندش را از دامانش جدا کند تا لااقل او را از سرزنش جامعه نجات بخشد .
فروغ در زندگی خانوادگی چنین کرد ، پس از طلاق از پرویز شاپور ، گاهی دورادور به دیدن پسرش می رفت که از مدرسه به خانه می رود ؛ اما در کنار این داغ و حسرت همیشگی ، شعرهایش روز به روز درخشانتر می شد و نام فروغ ، نامی ماندگار در قله ادبیات فارسی شد .
درگذشت کامیار شاپور می تواند بهانه ای باشد برای بازخوانی شعر «دیو شب» فروغ فرخزاد ؛ شعری که با آن «کامیار فروغ» ( و نه کامیار شاپور ) هم در ادبیات ایران جاودانه شد :
لای لای، ای پسر کوچک من
دیده بربند، که شب آمده است
دیده بربند، که این دیو سیاه
خون به کف، خنده به لب آمده است
سر به دامان من خسته گذار
گوش کن بانگ قدمهایش را
کمر نارون پیر شکست
تا که بگذاشت بر آن پایش را
آه بگذار که بر پنجره ها
پرده ها را بکشم سرتاسر
با دو صد چشم پرازآتش وخون
می کشد دم به دم از پنجره سر
از شرار نفسش بود که سوخت
مرد چوپان به دل دشت خموش
وای، آرام که این زنگی مست
پشت در داده به آوای تو گوش
یادم آید که چو طفلی شیطان
مادر خسته خود را آزرد
دیو شب از دل تاریکی ها
بی خبر آمدوطفلک را برد
شیشه پنجره ها می لرزد
تا که اونعره زنان می آید
بانگ سر داده که کو آن کودک؟
گوش کن، پنجه به در می ساید
نه برو،دور شو ای بد سیرت
دور شو، از رخ تو بیزارم
کی توانی برباییش از من
تا که من در بر او بیدارم
ناگهان خامشی خانه شکست
دیو شب بانگ برآورد که آه
بس کن ای زن که نترسم از تو
دامنت رنگ گناه است، گناه
دیوم اما تو زمن دیوتری
مادرو دامن ننگ آلوده!
آه، بردار سرش ازدامن
طفلک پاک کجا آسوده؟
بانگ می میردو در آتش درد
می گدازد دل چون آهن من
می کنم ناله که کامی، کامی
وای بردار سر از دامن من......
*روزنامه نگار و طنزپرداز
به گزارش سی و یک نما به نقل از خبرنگاری ایسنا - محمد علی طالبی کارگردان سینماقصد دارد از جدیدترین مستندش با عنوان ((جای خالی دوست))در دوازدهمین دوره جشنواره بین المللی سینما «حقیقت» رونمایی کند.
سی و یک نما –از شب گذشته شبکه نمایش به بهانه دهمین سالگرد خسرو شکیبایی و در بخش مرور پرونده بازیگران، فیلم های منتخبی با درخشش وی را هر شب ساعت ۲۱ روی آنتن خواهند برد
به گزارش سی و یک نما به نقل از خبرنگاری ایلنا- نشست خبری بیستمین دوره جشن سینمای ایران، صبح امروز (19 مرداد ماه) با حضور علی نصیریان (رئیس جشن)، منوچهر شاهسواری (مدیرعامل خانه سینما)، مازیار میری (مدیر اجرایی) و تورج منصوری (رئیس آکادمی علوم و هنرهای سینمایی) در خانه سینما برگزار شد.