نمایش موارد بر اساس برچسب: سینمای ایران

سی و یک نما-امیرنادری با بیان اینکه مستند «سفرسهراب» حالش را دگرگون کرده است، نوشت:به عقیده من سهراب شهیدثالث اصلاً نمرده است.

منتشرشده در سینمای ایران

هر بار که تیم ملی در جام جهانی وارد زمین شد، یاد "بیلیاردباز" افتادم.  وقتی ادی تُنددست همراه چارلی وارد سالن بیلیارد ایمز شد و ادی با حسی غریب از لذت و ترس گفت "من این‌جا  برنده  می‌شم... برای هر کاری یه بار اولی هست."

منتشرشده در گوناگون

سی و یک نما-فیلمبرداری فیلم کوتاه داستانی «اتاق خالی» به کارگردانی سید علی قاسمی و تهیه کنندگی مجيد ليلاجي در تهران به پایان رسید.

منتشرشده در سینمای ایران

*مستند "توران خانم" به شخصیت منحصر به فرد توران میرهادی و کار بزرگش در زمینه تعلیم و تربیت نوین و شورای کتاب کودک و فرهنگنامه کودکان و نوجوانان می پردازد که در ادامه مستندهای کارستان با موضوع کارآفرینی به همت رخشان بنی اعتماد و مجتبی میرتهماسب ساخته شده و در قالب اکران اینترنتی در سایت هاشور برای زمان کوتاهی در دسترس مخاطبان قرار گرفته است.

فیلم با تصویری از بالا رفتن توران میرهادی 85 ساله از پله‌های ساختمان شورای کتاب آغاز می‌شود که یکدفعه در میانه راه می‌ایستد و به پوستری با عنوان "روزگاری که کودک بودیم" نگاه می‌کند و با آن لحن شیرین و مادرانه‌اش می‌گوید که "چه قشنگه" و این صحنه را می‌توان چکیده زندگی زنی دانست که در تمام عمرش جهان را با دیدی کودکانه نگریسته است تا آن را برای بچه‌ها به جای بهتری بدل بسازد و همین عشق و اشتیاق اوست که نمی‌گذارد با وجود پیری و دردها و بیماری‌هایش لحظه‌ای از حرکت بایستد و کاری نکند. انگار در تمام این سالها که برای کودکان کار کرده، به منبع لایزال انرژی آ‌نها وصل شده که خستگی به آن چهره نازنینش راه ندارد و هر کسی که توران خانم را دیده، او را با آن لبخند دلنشینش به یاد می‌آورد.

او در جایی از فیلم می‌گوید که مادرش به او یاد داد تا غم بزرگ را به کار بزرگ تبدیل کند و او از ماجراهای تلخ زندگیش، قدرت بی‌پایانی می‌گیرد تا برای تحقق رؤیاهای بزرگ بجنگد و به قول پسرش با کارش هاله شکست‌ناپذیری دور خودش ایجاد می‌کند تا چیزهای منفی را نبیند و دلسرد نشود و به هیئت زن رویین تنی درمی‌آید که هیچ رنج و درد و خلأئی نمی‌تواند او را از پا بیندازد.

در انتهای فیلم دوربین به تنهایی از پله‌ها بالا می‌رود و وارد ساختمان می‌شود و در آنجا می‌چرخد و بعد صدای نفس‌های توران خانم روی تصویر محو می‌آید که پله‌ها را برای بالا رفتن می‌شمارد و این مسیر دشواری که هر روز پشت سر می‌گذارد، به ما به ازایی از سخت‌کوشی و مقاومت او در طول زندگی‌اش درمی‌آید و مفهوم تبدیل خواستن به توانستن را بازتولید می‌کند. در تیتراژ پایانی عکس‌های توران خانم را می‌بینیم که از پیری می‌آغازد و جوانی را پشت سر می‌گذارد و به کودکی‌اش می‌رسد و با عکس بچگی زنی تمام می‌شود که تمام عمرش را "به عشق کودکان این سرزمین" کار کرده است، همان جمله همیشگی‌اش که در آغاز کتاب‌هایش می‌نویسد.

توران میرهادی در میان حرفهایش آرزو می‌کند که "بچه‌ها، سرزمینشان و بزرگانشان را بشناسند" و حالا به همت رخشان بنی اعتماد و مجتبی میرتهماسب، آرزوی او در حال تحقق است و ما توران میرهادی و زنان و مردان بزرگی را می‌شناسیم که اهمیت و ارزش آنها فقط در کارهای مهمشان نیست، بلکه در الهام بخشی شان برای همه ماست که در روزگار دویدن‌ها و نرسیدن‌ها به سر می‌بریم و محتاج امیدی هستیم که آنها به ما می‌بخشند و از این جهت می‌توان بنی اعتماد و میرتهماسب و همراهانشان را نیز در تداوم راه همان بزرگانی دانست که با کارشان، کاری کرده‌اند کارستان.

پی نوشت: تا فرصت هست، مستند "توران خانم" را ببینید. حیف است تماشایش را از دست بدهید

*نزهت بادی /نویسنده و منتقد سینما

منبع: هنر آنلاین

منتشرشده در سینمای ایران


فیلم «مکان» ساخته سید مهدی احمدپناه به تهیه کنندگی امیرشهاب رضویان از روز یکشنبه سوم تیرماه در گروه سینمایی هنر و تجربه اکران خود را آغاز می کند.

منتشرشده در سینمای ایران

هما گویا(سی و یک نما) – تا دو دهه پیش درایران و حتی در بیشتر کشورهای جهان ارتباط میان ورزشکاران حرفه ای و سلبریتی های هنری در حد یک رفاقت و سلام و علیک بود که کم کم شکل و رنگ دیگری به خود گرفت. بازیکن های تیم های ورزش گروهی به خصوص فوتبال که معمولا از زمین خاکی و گل کوچیک شروع می کنند، افراد معمولی و عمدتا از قشر پایین و یا متوسط جامعه بودند که ارتباط با ستاره های سینما را یک رویا می دانستند که بعد ازمعروف شدن این رویا به حقیقت نزدیک میشد.

منتشرشده در سینمای ایران
 
*در انتهای «پاپیون» (فرانکلین جی. شفنر، 1973) سرنوشت هنری (استیو مک‌کویین) مشخص نیست. آیا او می‌تواند تا آخر عمر از چنگ دژخیمان فرار کند؟ اصلاً آیا در میان این دریای بی‌کران، امیدی به زنده ماندن هست؟ اما این پرسش‌ها در درجه اول اهمیت قرار ندارند. مهم، جمله‌ای است که پاپیون در انتهای فیلم به زبان می‌آورد: «Hey, you bastards! I’m still here». او در مقابل حرامزاده‌ها مقاومت کرده و هنوز زنده است؛ و هیچ‌چیز از این مهم‌تر نیست.
 
 
 
یکی از درس‌های پرتعدادی که سینما به ما آموخته، این است که همیشه نتیجه مهم‌ترین چیز نیست. گاهی، طی مسیر مهم‌تر از رسیدن به مقصد است. نمونه‌های این گزاره را به شکل‌های مختلفی به یاد می‌آوریم. گاه جاه‌طلبی گنگسترهایی را ستایش کرده‌ایم که ته دل‌مان می‌دانستیم پایان خوشی در انتظار آن‌ها نیست. گاهی هم تسلیم شدن و پذیرش سرنوشت را ستوده‌ایم. جف کاستلو (آلن دلون) را در «سامورایی» (ژان پیر ملویل، 1967) تحسین می‌کنیم از جمله به این خاطر که با هفت‌تیر خالی به استقبال مرگ می‌رود. اما یکی از جلوه‌های این گزاره، ستایش همیشگی «مقاومت» است. این مقاومت ممکن است به هیچ نتیجه‌ای نرسد. طرح شجاعانه زندانیان برای فرار در «فرار بزرگ» (جان استرجس، 1963) شکست می‌خورد. چه تصویری غم‌‌انگیزتر از چهره مغموم استیو مک‌کویین که در انتهای فیلم دوباره دارد توپ را به دیوار می‌کوبد؟ اما برای آنها احترام قائلیم و دوست‌شان داریم چون تا پای جان در مقابل شرایط مقاومت کردند. بعضی وقت‌ها، نتیجه این مقاومت چیزی نیست که انتظارش را داریم. آر. پی. مک‌مورفی (جک نیکلسون) در «پرواز بر فراز آشیانه فاخته» (میلوش فورمن، 1975) سر اقدامی باورنکردنی دست به شرط‌بندی با زندانیان می‌زند: او سعی می‌کند آبخوری آسایشگاه را از جا بکَنَد. با جثه‌ای که او دارد، معلوم است که موفق نمی‌شود. اما از این به خود می‌بالد که لااقل سعی‌اش را کرده است. مک‌مورفی در نهایت در مقابل قدرت وحشیانه پرستار راچد به جایی نمی‌رسد و به موجودی بی‌روح تبدیل می‌شود. اما همان اقدام، در نهایت الهام‌بخش رییس (ویل سمپسون) برای فرار از آسایشگاه می‌شود تا بفهمیم نتیجه اقدامات ما همیشه به گونه‌ای نیست که در نگاه اول به نظر می‌رسد. گاهی هم، حتی نیازی به دیدن نتیجه کار نداریم: درست مثل انتهای «پاپیون». در تمام این موارد، چیزی که باعث می‌شود شخصیت‌ها را دنبال، و به آن‌ها علاقه پیدا کنیم، نفس مقاومت آن‌ها است.
به نظر می‌رسد زندگی مدام دارد سخت‌تر می‌شود. در دوران شکسپیر، مسئله اصلی، «بودن یا نبودن» بود اما به نظر می‌رسد این روزها پرسش دیگری جای آن را گرفته است: پرسشی که تدی دنیلز (لئوناردو دی‌کاپریو) در انتهای «شاتر آیلند» (مارتین اسکورسیزی، 2010) مطرح می‌کند: «کدام بدتر است: زندگی به عنوان یک هیولا؟ یا مردن به عنوان یک انسان خوب؟» حالا دیگر بحث فراتر از بودن یا نبودن است: چگونه بودن یا چگونه نبودن. با این وجود، به نظر می‌رسد اوضاع همیشه این‌قدر بدبینانه نیست. پاپیون، نزدیک به چهار دهه قبل از ساخت «شاتر آیلند»، نشان داد که، لااقل، در برخی از موارد، می‌توان میان این دو گزینه تمایز قائل شد.
لذت‌بخش است اگر بتوانیم امشب، در زمین فوتبال، از اسپانیای پرستاره امتیاز بگیریم. پیروزی بر اسپانیا، حتی از آن هم دلچسب‌تر است. اما هیچ‌چیز مهم‌تر از این نیست که در پایان بازی، فارغ از نتیجه، در جایگاه پاپیون باشیم، نه لویی دگا (داستین هافمن).

*سید آریا قریشی/ سینما با ما
 
 
منتشرشده در گوناگون

سی و یک نما * - "بعد از هرگز" اولین نمایش نامه ای است که از من در سال هشتاد وسه منتشر شده است. البته بعد از کتابِ" آینه ی جی. دی. سلینجر" که پایان نامه ی تحصیلی ام بود که پرداختِ دراماتیکِ داستان های جی.دی.سلینجر است و به تشویق استادم آقای اصغر عبداللهی منتشر شده بود.

 

منتشرشده در تئاتر


بهمن فرمان‌آرا و بازیگرانش برای اکران مردمی «دلم می‌خواد» به پردیس کورش می‌آیند.

منتشرشده در سینمای ایران

سی و یک نما - تصویربرداری "سونامی" نخستین ساخته میلاد صدرعاملی به پایان رسید.این فیلم سینمایی به چالش های رقابتی ورزشکاران می‌پردازد و فیلمنامه آن را میلاد صدرعاملی و علی اصغری به طور مشترک به نگارش درآورده اند.در این فیلم ستاره های معروف سینما حضور دارند.


 

فیلمبرداری این فیلم سینمایی روز گذشته پس از ۷۲ جلسه، در تهران و اطراف آن به پایان رسید و رعنا آزادی‌ور آخرین بازیگری بود که جلوی دوربین پیمان شادمانفر رفت.

بهرام رادان، مهرداد صدیقیان، علیرضا شجاع نوری، رعنا آزادی‌ور، فرشته حسینی، علیرضا ورزنده، امیر شریعت، با حضور امیرمهدی ژوله و محمدرضا غفاری بازیگران "سونامی" هستند.

عوامل سونامی عبارتند از:

‌‎مشاور كارگردان: پرويز شهبازى
‌‎مدير فيلمبردارى: پيمان شادمانفر
‌‎مدير صدابردارى: مهران ملكوتی
‌‎طراح چهره پردازى: عباس عباسى
‌‎طراح صحنه: اميرحسين حداد
‌‎طراح لباس: غزاله معتمد
‌‎دستيار اول كارگردان و مديربرنامه ريزى: درنا مدنى
منشی صحنه : غزل رشیدی
سرپرست گروه كارگردانى :محمدرضا صدرعاملى
‌‎جانشين توليد : حسن صفری
‌‎عنوانبندى و گرافيك: اوژن حقيقى
‌‎مدير تداركات: عماد طاهرى
‌‎عكاس: نوشين جعفرى
‌‎فيلمبردار پشت صحنه: ريحانه طراوتى
مشاور رسانه‌ای: آیدا اورنگ
‌‎مربى و مشاور تكواندو:كوروش رجلى
‌‎مربى و مشاور بسكتبال: نيكا بيكليكلى
‌‎مجرى طرح: ايمان مؤيد طلوع
‌‎سرمايه گذاران: مونا تفضلى، رسول صدرعاملى
‌‎محصول: موسسه فرهنگى،هنرى سبز ميلاد فيلم
عکس:نوشین جعفری

منتشرشده در سینمای ایران
صفحه32 از45