"آناتومی یک سقوط" (Anatomy of A Fall) یک دستاورد خیرهکننده 150 دقیقهای و یک پازل هیچکاکی است. اصلاً جای تعجب ندارد که ژوستین تریه پیش از اینکه متقاعد به فیلم کردن آن شود، در ابتدا قصد داشت آن را به عنوان یک مینیسریال تلویزیونی فیلمبرداری کند. زیرا این فیلم به قدری خوب است که قابلیت مینیسریال شدن را دارد.
ساندرا هولر نقش ساندرا فلنگمن، رماننویسی آلمانیتبار فرانسوی را بازی میکند که به قتل شوهرش در خانه روستایی برفی متهم شده است. رمان نوشتناش کمکی به او نمیکند تا جزئیات دقیق جنایت انجام شده را پیشبینی کند. او واقعاً در دردسر افتاده است.
در صبح یک روز زمستانی در آلپ فرانسه، جسد شوهر ساندرا، ساموئل (با بازی ساموئل تیس)، افتاده روی زمین بیرون خانهشان پیدا شد. علت مرگ او بریدگی شدید روی سرش اعلام میشود. پلیس نمیتواند تشخیص دهد که ضربه به سر قبل یا بعد از سقوط از ساختمانی سه طبقه رخ داده است و اینکه آیا کسی او را هل داده یا نه.
ساندرا تنها فرد حاضر در خانه بوده و شب قبل اتفاق این زوج با هم مشاجره لفظی داشتند که منجر به برخورد فیزیکی نیز شده است. پسر 10 ساله نابینای ساندرا، دانیل (میلو ماچادو گرانر) همه چیز را شنیده، حتی دعوای پدر و مادرش ضبط شده است.
رخدادها و سرنخها شروع به کار میکنند و رفته رفته زیادتر نیز میشوند، اما هیچکدام کمکی به پیدا شدن قاتل نمیکنند و فیلم درگیر یک عدم قطعیت است. تماشاگر هرگز نمیداند باید به چه کسی اعتماد کند. آیا ساندرا قاتل است؟ ولی قاتل بودنش را نمیتوانیم باور کنیم و نمیخواهیم او قاتل باشد، ولی این امکان تقریباً در هر فریمی از این فیلم مبهم و درخشان در ذهن تماشاگر جا خوش میکند و حذف نمیشود.
ژوستین تریه که فیلمنامه را با همکاری آرتور هراری نوشته است، کشفیات جدید را یکی پس از دیگری به فیلم اضافه میکند و هر یافته جدیدی یافتههای قبلی را مورد تردید قرار میدهند، حتی فرزند خود ساندرا نیز به مادرش مشکوک میشود. همانقدر که صحنههای دادگاه این فیلم تلخاند، مجذوبکننده نیز هستند، در عین حال که همه صحنههای فیلم استادانه در خدمت کالبد شکافی پازلسازی کارگردان هستند، «آناتومی یک سقوط» همچنین درباره خانوادهای است که خودش را نابود میکند.
به راحتی میتوان «آناتومی یک سقوط» را یک «ترکیب ژانر» نامید، این فیلم واقعاً ترکیبی از ژانرهای جنایی واقعی، درام خانگی و دادگاه است، که به شکلی جذاب در کنار هم قرار گفتهاند. فیلم همچنین فاصله سردش را بین تماشاگر و قهرمان اصلی حفظ میکند. هولر در کمال شگفتی همه اسرار شخصیتی خودش را به تماشاگر منتقل میکند و به تماشاگر فرصت میدهد تا تمام خصوصیات فردیش را ریشهیابی کند و درباره دروغ گفتن او درباره قتل شوهرش دقیقتر شود.
فیلم تریه به ساحتهای کسلکننده پرسشهای بیپاسخ زندگی میپردازد. فیلمساز به داستانهایی که میگوییم، حقایق و دروغهایی که از بین آن داستانها بیرون میزنند، میپردازد. ابهام فیلم بسیار گمراهکننده است. تریه با ساندرا روبهرو نمیشود، فقط به تماشاگر اجازه میدهد تا اعمال او را تماشا کند.