گاردین یک کار خوب کرده و در بخشی از رسانه اش با کارگردانان درباره ژان لوک گدار مصاحبه کرده است. در اینجا گزیده ای از افکار مارتین اسکورسیزی را درباره گدار می خوانیم:
«از «نفس افتاده» به بعد، گدار ایده اصلی این که یک فیلم چیست و به کجا میتواند برسد را بازتعریف کرد. هیچکس به اندازه گدار جسور نبود. شما «گذران زندگی» یا «تحقیر» یا «ساخت آمریکا» را تماشا کردید و این تصور را داشتید که او در واقع فیلم خود را تکه تکه می کند و آن را در مقابل چشمان شما بازسازی می کند. شما هرگز نمی دانستید که لحظه به لحظه فیلم ها چه انتظاری داشته باشید، حتی از فریمی به فریم دیگر - به همین میزان درگیری او با سینما عمیق شد.
او هرگز تصویری نساخته که در یک ریتم، یک حال و هوا یا دیدگاه قرار بگیرد، فیلمهای او هرگز شما را به حالت رویایی و خواب فرو نمیبرد. بیدارتان می کنند و هنوز هم این کار را می کنند و همیشه خواهند کرد. سخت است فکر کنیم که گدار رفته است. اما اگر بتوان گفت هر هنرمندی ردی از حضورش را در هنرش به جا گذاشته، مسلما او گدار است. و باید بگویم در حال حاضر، زمانی که بسیاری از مردم عادت کرده اند خود را به عنوان مصرف کننده منفعل تعریف کنند، فیلم های گدار بیش از هر زمان دیگری ضروری و زنده احساس می شوند.»
با این توصیف، اسکورسیزی عاشق فیلم های گدار بود، اما آیا گدار نیز عاشق فیلم های اسکورسیزی بود؟ این سوال کمی پیچیده است زیرا گدار به این شناخته شده که هیچ کلمه محبت آمیزی برای هم عصرانش نگفته است. با این حال، چند باری گدار در مورد اسکورسیزی اشاره کرده بود.
گدار در مصاحبهای با کایه دو سینما در سال ۱۹۸۸ گفت که سینما «خوبیهای زیادی به اسکورسیزی کرده: او فیلمساز بسیار متوسطی است که ذهنی عالی دارد؛ خوشا به حال او ....»
در طول برنامه تلویزیونی دیک کاوت در سال ۱۹۸۰، زمانی که در مورد فیلم B&W صحبت می کرد، گدار گفته بود: "گاو خشمگین" اسکورسیزی "بسیار زیبا" است.
عجیب تر اینکه، گدار «نیویورک، نیویورک» اسکورسیزی را واقعاً دوست داشت. فیلمی که بسیاری آن را بزرگترین سرگردانی اسکورسیزی و فیلمی ناموفق میدانستند.