داستان سریال درباره یک پادآرمانشهری است که پس از جنگ داخلی دوم در آمریکا شکل گرفته است و در آن جامعهای بنیادگرا و تمامیتخواه، زنان بارور را به عنوان «ندیمه» برای فرزندآوری گروگان گرفته است.
سه قسمت اول این سریال در تاریخ ۲۶ آوریل ۲۰۱۷ پخش شد. هفت قسمت بعدی هر چهارشنبه منتشر شد. در جولای ۲۰۱۹، این سریال برای فصل چهارم تمدید شد، که اولین بار در ۲۷ آوریل ۲۰۲۱ پخش شد. در سپتامبر ۲۰۱۹، اعلام شد که هولو و امجیام تلهویژن در حال تولید و برنامه ریزی ادامه سریال بر اساس رمان «وصیتها» اتوود هستند. در دسامبر ۲۰۲۰، قبل از پخش فصل چهارم، این سریال برای فصل پنجم تمدید شد، که در ۱۴ سپتامبر ۲۰۲۲ برای اولین بار پخش شد. در سپتامبر ۲۰۲۲، قبل از پخش فصل پنجم، سریال برای فصل ششم و آخرین تمدید شد.
فصل اول سریال «سرگذشت ندیمه» (The Handmaid's Tale) برنده هشت جایزه از جمله بهترین سریال درام شاخص جایزه امی ساعات پربیننده از ۱۳ نامزدی شد. این اولین سریال تولید شده هولو است که برنده جایزه بزرگ و همچنین اولین سری در یک سرویس پخش است که برنده جایزه امی برای سریال های برجسته شده است. همچنین برنده جایزه گلدن گلوب بهترین سریال تلویزیونی - درام شد. الیزابت ماس جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن در یک سریال درام و در گلدن گلوب جایزه بهترین بازیگر زن در یک سریال تلویزیونی درام را دریافت کرد.
در دنیایی که آلودگیهای زیستمحیطی و افزایش بیماریهای آمیزشی منجر به کاهش چشمگیر نرخ باروری شدهاست، حکومت تمامیتخواه و دینی گیلیاد با کودتا علیه دولت «ایالات متحده»، پس از جنگ داخلی، قدرت میگیرد. این رهبران تشنه قدرت، جامعه را به سمت یک نظم جدید نظامی و سلسله مراتبی میبرند که موجب شکل گیری طبقات جدید شده است که در آن زنان از بسیاری موقعیتهای شهروندی خود محروم ماندهاند. طبق قانون گیلیاد، زنان از حق مالکیت، حفظ پول، مطالعه و بسیاری از حقوق خود منع شدهاند. پیروان ادیان و فرقههای مسیحی غیر از «پسران یعقوب»، در میدانهای شهر اعدام میشوند.
فرقهٔ سیاسی-مذهبی محافظهکار و بنیادگرا «پسران یعقوب» که قدرت را در دست دارد با استناد به تفسیری افراطی از کتاب مقدس، زنانی را که توانایی باروری دارند به بردگی گرفته است، این گروه که ندیمه نام گرفته اند به خانه فرماندهان فرستاده میشوند، جایی که در مراسمی آیینی در حضور همسر فرمانده، توسط فرمانده مورد تجاوز قرار میگیرند. آنها تا زمانی که یک فرمانده را صاحب فرزند کنند در خانه آن فرمانده اقامت دارند و پس از آن به خانه فرمانده دیگری منتقل میشوند. ندیمهها با نام فرماندهای که در خانه او اقامت دارند و پیشوند «آف» شناخته میشوند و زمان انتقال به خانه دیگر نام آنها تغییر میکند.
در حالی که مردان همهٔ مواضع قدرت را در اختیار گرفتهاند، زنان با توجه به عملکردشان به چند طبقه تقسیم شدهاند: ندیمهها لباسهای قرمز بلند برتن دارند به همراه یک کلاه سفید بزرگ که بیرون از خانه پوشیده میشود تا شناسایی آنها و دید آنها را محدود کند. مارتاها (شخصیت کتاب مقدس) که خانهدار و آشپز هستند لباسهای سبز و گشاد میپوشند و موهای خود را با سربند می پوشانند. همسران فرماندهان که وظیفه آراستن خانه و فعالیتهای کلیشهای زنانه را دارند لباسهای شیک و متنوعی با رنگ آبی میپوشند، آنها از کفشهای پاشنه بلند استفاده میکنند و هنگام بیرون از خانه از دستکش و کلاه استفاده می کنند. دسته دیگر از زنان، خالهها هستند که لباسهای قهوهای میپوشند و وظیفه آموزش، نظارت و نظمدهی ندیمهها را دارند. آنها تنها گروه از زنان در گیلیاد هستند که مجاز به خواندن هستند.
جون آزبورن که نامش به «آفرد» تغییر کرده است، ندیمهای است که به خانه فرمانده فرد واترفورد و همسرش سرینا منتقل شدهاست. خانواده واترفورد از بازیگران اصلی در شکل گیری و ظهور گیلیاد هستند. جون و لوک که سالها قبل با هم ازدواج کردند، صاحب یک دختر به نام هانا شدند. جون هنگام تلاش برای فرار از گیلیاد به همراه همسر و دخترش دستگیر میشود و به ندیمگی محکوم میشود. دختر جون به خانوادهای از طبقه بالا واگذار میشود و شوهرش به کانادا فرار میکند. جون به دنبال نجات دخترش از گیلیاد است.
بازیگران و شخصیتهای اصلی سریال
الیزابت ماس در نقش جون آزبورن / آفرد / افجوسف، نقش زنی را بازی میکند که هنگام تلاش برای فرار به کانادا به همراه همسرش لوک و دخترش هانا دستگیر شده است. از آنجا که لوک طلاق گرفته است، ازدواج آنها در این جامعه جدید زنا محسوب میشود. جون یک زن زناکار محسوب می شود و دختر آنها، هانا، نامشروع تلقی میشود. با توجه به باروری جون، او به عنوان ندیمه فرمانده فرد واترفورد و همسرش سرنا جوی گرفته می شود و «آفرد» (ندیمهای است که به خانه فرمانده فرد واترفورد) نامیده میشود. بعداً او خدمتکار فرمانده جوزف لارنس می شود و «افجوسف» نامیده میشود.
جوزف فاینس نقش فرمانده فرد واترفورد را در فصلهای یک تا چهار بازی میکند که یک مقام عالی رتبه دولتی و اولین فرمانده جون است. هم او و هم همسرش در تأسیس گیلیاد نقش اساسی داشتند.
ایوان استراهوفسکی در نقش سرنا جوی واترفورد، همسر فرد و یک فعال فرهنگی محافظهکار سابق است. به نظر می رسد که او نقش جدیدش را در جامعهای که به ایجاد آن کمک کرده، پذیرفته است. او متین و عمیقاً مذهبی است، اما میتواند ظالم نیز باشد و اغلب با جون بیرحمانه رفتار میکند. همچنین او برای مادر شدن ناامید است.
الکسیس بلدل نقش دکتر امیلی ملک / اوگلن شماره یک / آفستیون / افروی / افجوسف شماره یک در فصلهای یک تا چهار بازی میکند که استاد دانشگاه سابق در زیست شناسی سلولی است. اگرچه جون در ابتدا با او محتاط رفتار میکند، اما مشخص می شود که او آنقدر که به نظر می رسد پارسا نیست و آن دو با هم دوست می شوند. امیلی با جنبش مقاومت زیرزمینی ارتباط میگیرد و اول از همه به جون خبر می دهد. او یک همسر و یک پسر دارد که در کانادا زندگی میکنند.
مدلین بروئر در نقش جنین لیندو، نقش ندیمهای را بازی میکند که همزمان با جون برای آموزش وارد مرکز قرمز میشود و جون را به دلیل رفتار مهربانانهاش دوست دارد. در ابتدا ناسازگار است و به همین دلیل چشم راستش را به عنوان مجازات از دست میدهد. او بعد از درمانش از نظر روانی بی ثبات میشود و اغلب رفتارهای خلقی یا کودکانه دارد. قبل از گیلیاد، جنین پیشخدمت بود و پسری به نام کالیب داشت که پس از گرفتن او کشته شد.
آن داود در نقش عمه لیدیا کلمنتز، زنی است که مسئول نظارت بر ندیمهها در آموزش مجدد جنسی و وظایف آنهاست. او بیرحمانه رفتار میکند و کنیزان نافرمان را مورد تنبیه بدنی سخت قرار میدهد، اما به اتهامات خود نیز اهمیت میدهد و عمیقاً به مأموریت خودش در گیلیاد اعتقاد دارد. به نظر میرسد که او درباره جنین موضع نرمی دارد و حتی تا آنجا پیش میرود که گاهی او را با نام خود خطاب میکند. او قبل از گیلیاد قاضی دادگاه خانواده و پس از آن معلم مدرسه ابتدایی بود.
او.تی. فاگبنلی در نقش لوک بانکول، شوهر جون قبل از اسارت در گیلیاد است. در ابتدا، جون معتقد بود که او کشته شده، اما بعداً مشخص شد که لوک موفق به فرار به کانادا شده است.
مکس مینگلا در نقش فرمانده نیک بلین، راننده فرمانده واترفورد و یک دریفت سابق از میشیگان است که احساساتی نسبت به جون دارد. جون و نیک رابطه صمیمانهای برقرار میکنند و او در نهایت متوجه میشود که او یک جاسوس گیلیاد است و نقش بزرگی در تصرف گیلیاد ایفا کرده است. در فصل ۳ به مقام فرماندهی ارتقا مییابد.
سمیرا وایلی در نقش مویرا استرند، بهترین دوست جون از زمان دانشگاه است. او در حال حاضر در مرکز قرمز است زمانی که جون وارد آموزش ندیمگی میشود، قبل از اینکه به خانهای فرستاده شود فرار میکند. او دوباره دستگیر میشود و به "روبی" ایزابل تبدیل میشود. به نظر میرسد که او امید خود را برای آزادی از دست داده است، اما در ملاقات با جون دوباره این باور را به دست می آورد که یمتواند به کانادا فرار کند.
آماندا بروگل در نقش ریتا بلو (فصل ۲ اصلی تا کنون، فصل ۱ شخصیت فرعی)، یک خانهدار در خانه واترفورد است، که به یکی از نزدیکترین متحدان جون تبدیل میشود. او پسری به نام متیو داشت که در ۱۹ سالگی در جنگ داخلی جان باخت.
بردلی ویتفورد در نقش فرمانده جوزف لارنس (فصل ۳ اصلی تا کنون، فصل ۲ شخصیت مهمان)، بنیانگذار مستعمرات و معمار اقتصاد گیلیاد است.
سام یاگر در نقش مارک توئلو (از فصل ۴ تا کنون شخصیت اصلی سریال، فصل ۳ شخصیت فرعی و در فصل ۲ مهمان)، یکی از عوامل دولت ایالات متحده که سرنا در کانادا با او روبرو میشود.