فیلم سینمایی «یهودا و مسیح سیاه» (Judas And The Black Messiah) درامی زندگینامهای به تهیهکنندگی و کارگردانی شاکا کینگ که فیلمنامه را با همکاری بیل برسن نوشته است. این دومین فیلم بلند کینگ است که بیش از یک دهه تجربه ساخت فیلمهای کوتاه و چند مجموعه تلویزیونی را دارد و اولین بار در سال ۲۰۱۳ با «نیولیویدز» در جشنواره ساندنس تحسین شد.
اولین نمایش «یهودا و مسیح سیاه» هم در جشنواره ساندنس ۲۰۲۱ بود و از ۲۴ بهمن همزمان به صورت مجازی و اکران محدود عرضه شده است. امتیاز میانگین ۴٨ منتقد در «متاکریتیک» ٨۵ از صد شده است.
«یهودا و مسیح سیاه» از دو نامزدیاش در جوایز گلدن گلوب، جایزه بهترین بازیگر مرد مکمل (دنیل کالویا) را برنده شد. «یهودا و مسیح سیاه» در اسکار امسال نامزد بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، بهترین فیلمنامه اصلی، بهترین ترانه و بهترین فیلمبرداری شده است.
داستان فیلم در باره فرد همپتون (با بازیگری دنیل کالویا) رییس حزب «بلک پنتر» (پلنگ سیاه) در ایالت ایلنوی در دهه ۱۹۶۰ است که در کانون توجه دولت، افبیآی و پلیس شیکاگو قرار میگیرد؛ که به منظور نابودی حرکت انقلابی حزب، یک نفوذی و خبرچین توسط اداره تحقیقات فدرال ویلیام اونیل (با بازیگری لکیت استنفیلد) وارد تشکیلات «بلک پنتر» میکنند. مامور روی میچل (Roy Mitchell) که توسط جسی پلمونز ایفای نقش شده است، مسؤول رسیدگی به اطلاعات این مخبر است. او نیل به همپتون خیانت کرده و تا حد زیادی موفق به فاش کردن اطلاعات حزب میگردد. البته این فیلم شاکا کینگ کاملا بر گرفته از کتابهای تاریخ است و برههای از تاریخ را به تصویر میکشد که همپتون، فعال سیاسی حقوق سیاه پوستان، بهعنوان یک تهدید جدی برای دولت محسوب میشد.
همپتون در ۴ دسامبر ۱۹۶۹، دقیقاً ۲۰ ماه بعد از کشتهشدن آخرین مسیح سیاه، یعنی دکتر مارتین لوتر کینگ، ترور شد. ویلیام اونیل نقشی مهم در این واقعه تراژیک داشت. او نقشه آپارتمان همپتون را در اختیار افبیآی قرار داد؛ حتی چند ساعت قبل از ترور، با ریختن داروی خوابآور در نوشیدنی همپتون، او را بیهوش کرد. در نتیجه، ویلیام از اعتماد همپتون سوءاستفاده کرد و با خیانتش مرگ او را رقم زد. به این ترتیب، کنایهای که در عنوان فیلم به کتاب مقدس وجود دارد، معنا پیدا میکند.
اگرچه در کتابهای مقدس به شخصیت یهودا به اندازه مسیح پرداخته نشده، حتی او به نوعی مهمترین شخصیت فرعی انجیلهای گوناگون به حساب میآید. اما در فیلم پیش رو وضعیت فرق میکند. در واقع، در اینجا یهودا کاراکتر مرکزی است؛ بنابراین فیلمنامه شاکا کینگ و ویل برسون میتوانست او را هم به اندازه همپتون جذاب به تصویر بکشد. با این وجود، فیلم در تلاش است تصویری ملموس و عمیق از کاراکتر ویلیام اونیل یا همان یهودا را بهنمایش بگذارد.