در این شهر کوچک یک قاتل سریالی پیدا شده که بچه ها را می دزدد و پلیس به دنبال اوست. هنوز نه اثری از قربانی ها پیدا شده و نه کسی به عنوان قاتل، مظنون به حساب می آید.بچه ها یکی یکی گم می شوند حتی دوست فینی که تکیه گاه اوست.
خواهر فینی به واسطه ی قدرتی که از مادر به ارث برده می تواند در رویاهایش به واقعیت نزدیک شود. او هر شب در عبادتگاه کوچکی که در اتاقش ساخته از عیسی مسیح می خواهد که در خواب کمکش کند تا ردی از قاتل بیابد. او در خواب یک ون سفید و بادبادک های سیاه می بیند.
پدر افسرده و داِئم الخمر او خواب هایش را باور ندارد و می ترسد که کار دختر هم مثل مادر به جنون و مرگ بکشد و مدام به او گوشزد می کند که تمام تصورات او فقط یک رویاست اما حالا نظر پلیس هم به گفته های دخترک جلب شده است.
داستان تلفن سیاه با دزدیده شدن فینی روی خط تعلیق می افتد. فینی در زیرزمین یک خانه زندانی است. زیرزمینی خلوت و خالی با پنجره ای کوچک و غیر قابل دسترس، یک تشک کثیف و تلفنی سیاه رنگ که به هیچ جا وصل نیست و سیم ارتباطی ندارد...
اما این تلفن زنگ می خورد !!
فینی با وحشت هر بار گوشی را بر می دارد و با صدای یکی از قربانی ها که می خواهند برای نجات به او کمک کنند مواجه میشود. این تلفن بارها و بارها به صدا در می آید و هر بار یک قربانی از تجربه های خود پیش از آنکه کشته شود می گوید.....
«تلفن سیاه» (The Black Phone)، یکی از فیلم هایی سینمای ژانر وحشت ۲۰۲۲ میلادی به کارگردانی اسکات دریکسون است که او را با فیلمهای «دکتر استرنج» (Doctor Strange) و «شوم» (Sinister) میشناسیم. جالب اینجاست که این فیلم برخلاف یک تریلر دلهره آور اصلا مخاطب را نمی ترساند و انگارچنین قصدی هم ندارد. همه ی اتفاق ها ساده هستند و وقت کافی برای افتادن دارند. حتی قاتل هم چه با ماسک و چه بی ماسک بیشتر ترحم برانگیز است تا ترسناک .
بچه ایی که گم شده اند گویی خانواده ای ندارند، درست مثل مدرسه که انگار بی صاحب است.
داستان فیلم «تلفن سیاه»، برگرفته از داستان کوتاهی به همین نام، نوشته جو هیل است. نویسندهای که به عنوان پسر معنوی استیون کینگ، ُرماننویس مشهور آمریکایی که فیلم های متعددی از روی کتاب هایش ساخته شده شناخته میشود.
فیلمنامه این فیلم ماورایی و ترسناک توسط اسکات دریکسون و دو فیلمنامه نویس دیگر نوشته شده که تا حدود زیادی با داستان جوهیل فرق دارد و حذف بخشی از خرده پیرنگ های داستان به فیلم ضربه اساسی زده است و گرچه کارگردان سعی کرده با تغییراتی هیجان بیشتری به فیلم بدهد اما دقیقا تاثیر منفی گذاشته است و حتی تدوین خوب فیلم که اصولا در ژانر وحشت بسیار پر اهمیت است، چندان موثر نیست.
از دیگر نکات منفی فیلم عدم شخصیت پردازی قاتل (با بازی خوب و جوکرگونه ایتان هاوک) است که بیننده تا انتها نه او را می شناسد و نه به انگیزه اش ورود می کند.
فیلم تلفن سیاه دقیقا جمع اضداد است، هم ویژگی هایی دارد که آن را بپسندیم و هم نقطه ضعف هایی که فیلم را در حد یک اثر بسیار معمولی زیر سوال ببریم اما به هر حال خیلی از منتقدین آن را تحسین کردند در حالی که خیلی ها هم به آن تاختند.
به هر حال دیدن فیلم با ریتم مناسبی که دارد می تواند سرگرم کننده باشد.
هما گویا
دیدگاهها
این دومین فیلم ترسناک خوبی بود که توی این دوسال دیدم اون یکی هم خانه شب بوده ندیدی برو ببین