این فیلم، پنجمین فیلم پاولیکوفسکی فیلساز لهستانی است که در جشنوارهی کن امسال توانست جایزهی بهترین کارگردانی را دریافت کند در حالی که بیشترین ضعف آن در کارگردانی و سکانس های طولانی و بی رمق و آوازخوانی هایی است که بی هیچ جذابیتی صرفا زمان فیلم را پر می کند و تنها چیزی که در این فیلم حس نمی شود عشقی رومانتیک است ، تا آنجا که پس از پایان فیلم حتی دقیقه ای هم به کارآکترها فکر نمی کنیم.فیلم آنقدر به دور از حس و حال است که کارگردان هر چند دقیقه یک بار گذشت سال ها را اعلام می کند تا راکورد از دستمان در نرود و خوابمان نبرد و منتظر اتفاق تازه ای باشیم.
فیلم قبلی پاولیکوفسکی «ایدا» در سال ۲۰۱۳ توانست جایزهی اسکار بهترین فیلم خارجی را به شایستگی ببرد ودلسردی از فیلم « جنگ سرد» بعد از چنین فیلمی می تواند به دلیل توقع مخاطب سینما نسبت به ساخته ی جدید کارگردان برنده اسکار باشد.ضمن اینکه نادیده نگیریم، بسیاری از منتقدین هم طرفدار دو آتیشه ی این فیلم هستند که همین عکس العمل هم به نوعی جنگ سرد سینمایی در قرن بیست و یکم محسوب می شود.
«جنگ سرد» برای کشور لهستان اهمیت بسیاری دارد، چراکه این اولین فیلم تماما لهستانی است که نه تنها توانسته در لیست فیلمهای انتخابی بخش رقابتی جشنواره کن دیده شود بلکه جایزهی بهترین کارگردانی را هم برده است و گرچه در تاریخ سینمای جهان، فیلمسازان لهستانی همچون پولانسکی و کیشلوفسکی بسیار مطرح هستند ولی آنها فیلمهایشان در فرانسه و آمریکا ساخته اند، در حالی که جنگ سرد یک فیلم کاملا بومی با بازیگران لهستانی است و این فیلم به عنوان نمایندهی کشور لهستان در بخش خارجی زبان نیز به آکادمی اسکارمعرفی شده است و دور از ذهن نیست که در بین نامزدهای اصلی و حتی فیلم برگزیده اسکار باشد.
جنگ سرد روایت داستان واقعی والدین فیلمساز است که درزمان جنگ سرد و سال های بعد از 1950 با وصل ها و جدایی ها یش به تصویر کشیده شده و به گفته ی کارگردان ، سال ها بوده که می خواسته این فیلم را بسازد. فیلمی که متاسفانه بیشتر از عشق ، از خود گذشتگی ، میل به با هم و متعلق به هم بودن، در آن میل جنسی نهادینه شده است.
فیلم با نواختن مرد نوازنده ی دوره گرد شروع می شود و بعداز آن ما با بازیگر نقش اول مرد قصه آشنا می شویم که یک موزیسین است و قرار است از میان دختران، برای یک مراسم تک خوان گروه کر انتخاب کند و حالا از دختران تست می گیرد. در همین سکانس ما از بین این دخترها با کارآکتر زن داستان نیز آشنا می شویم. دختر کم سن و سالی که صدای منحصر به فردی دارد و توجه مرد را جلب می کند و مرد به زودی می فهمد که دختر به دلیل قتل پدرش، مدتی در زندان بوده است.
رابطه جنسی این دو بی آنکه کوچکترین نمادی از یک عشق آتشین در مخاطب فیلم حس شود، شروع شده و تا انتها نیز با همه ی وصل ها و جدایی ها، پا از این میل فیزیکی فراتر نمی گذارد ونگرشی به تاریخ جنگ سرد و لهستان بی انگیزه و در فشار آن سالها، در فیلم نیست و مسلما اگر پدر و مادر سازنده ی «جنگ سرد» زنده بودند، فرزندشان را بابت چنین فیلمی سرزنش می کردند. فیلمی از نظر بصری بسیار خوب با فیلمبرداری درخشان و رنگ ولعاب به قاعده ی سیاه و سفید ، دیدنی از نظر تکنیک و از نظر روایت ، فرم وساختاربسیار ضعیف وبا پایانبندی آنقدر مایوس کننده و ایستا که انگار می توانیم از همان نقطه دوباره فیلمی ببینیم مثل بازی های کودکانه دختربچه ها اما با این تفاوت که فاقد همه نوع احساسی است. نه عشقی گرم هست و نه جنگی سرد و نه برشی از یک تاریخ.
دیدگاهها