فیلم کودا شعار نمیدهد. فیلم کودا (برای من) باور اعتقاد و ایمانم است به این موضوع که:
مهم "تردید" است و نه "تصمیم". وقتی یک دختر هفده ساله که تمام خانواده ناشنوا هستند و او نقطه اتکای آنهاست در موقعیتی قرار می گیرد که استعدادش در زمینه ی خوانندگی کشف می شود تا راهی به سوی موفقیت و تحولی بزرگ در زندگی، آینده و رویاهایش داشته باشد، مهم تصمیم او نیست و چه بسا من هم عقیده داشته باشم که باید به آینده اش بنگرد. مهم دودلی اوست. این دودلی به خانواده ی او دلگرمی می دهد که برای دخترشان مهم هستند. خانواده ای که حتی یک لحظه به آنها ترحم نمی کنیم و سکانس به سکانس به آنها تزدیکتر می شویم. تک تک شخصیت ها، قهرمان داستان کودا هستند. این فیلمساز باهوش و بینظیر حتی برای عنوان فیلم از نام دختر (روبی) وام نگرفته تا شما بدانید که همه در این فیلم نقش دارد و قهرمانند. اگر روبی یک رقصنده یا یک ورزشکار آینده دار بود، این داستان اصلا در نمی آمد چون خانواده ی ناشتوایش می توانستند توانایی او را ببینند و درک کنند. اما مهارت او در آوازخوانی است. در "صدا". چیزی که این خانواده از نعمت درک آن عاجزند. معجزه است که در سکوت هم بتوانی با عشق، توانایی او را حس کنی. این معجزه را با تک تک سلولتان در این فیلم حس می کنید. از سوی پدر، مادر و برادر او.
دوباره تکرار می کنم: "مهم تردید این دختر در انتخاب است و نه تصمیمش."
راستی: بازیگران ناشنوای این فیلم، در زندگی واقعی هم ناشنوا و کم شنوا هستند.
حال کنید با این فیلم لطفا.