دوشنبه, 20 مرداد 1393 14:59

نگاهی به فیلم سینمایی لبه فردا (Edge of Tomorrow) / تحول کاراکتر فیلم با مردن و زنده شدن

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(3 رای‌ها)

عادل متکلمی آذر (سی و یک نما)- اگر به دنبال دیدن فیلم علمی – تخیلی تحسین شده ای هستید پیشنهاد می کنم حتما فیلم "لبه فردا" (Edge of Tomorrow) به کارگردانی "داگ لایمن" را ببینید.

لایمن کارگردانی است که در پرونده خود فیلم های "هویت بورن" و "آقا و خانم اسمیت" را دارد و داشتن این دو فیلم باید انگیزه خوبی باشد تا کارهای این فیلمساز دنبال و دیده شود. فیلم جدید لایمن در عین حال که مفرح و غیرقابل پیش بینی است با کارگردانی هوشمندانه توانسته قواعد این گونه فیلم ها را به بهترین نحوی انعکاس دهد. فیلم "لبه فردا" اقتباسی از رمان ژاپنی به نام "تنها چیزی که احتیاج داری کشتن است" می باشد که توسط هیروشی ساکورازاکا نوشته شده است. فیلمنامه نویسان لبه فردا با کمک گرفتن و گزینش های دقیق از رمان توانسته اند اکشن موفقی بسازند که تماشاگر را پای فیلم بنشاند، در فیلم های اکشن آنچه حرف اول را می زند استفاده درست از تکنولوژی های جلوه های ویژه است به شرطی که این استفاده، سوار بر داستان و ماجرای اصلی فیلم نشود. فیلم لبه فردا آشکارا به چنین موفقیتی دست یافته است.

داستان فیلم در آینده ای نزدیک اتفاق می افتد، بیگانگان فضایی به کره زمین حمله کرده اند. مهاجمین فضایی "میمیک ها" نام دارند، میمیک ها توانسته اند روسیه و قاره اروپا را به تصرف خودشان در آورند و نیروهای دفاعی آمریکا نیز در نبردهای پشت سر هم دچار شکست شده اند، تا اینکه در نهایت در "وردان" به پیروزی می رسند. ژنرال بریگهام (با بازی برندان گلیسون)، با این پیروزی ها اعتماد به نفس پیدا کرده تصمیم می گیرد حمله تمام عیاری را بر علیه میمک ها تدارک ببیند او به این نتیجه رسیده که رهبری این حمله باید به ریتا وراتاسکی (امیلی بلانت) که قهرمان جنگی و فرئ محبوب رسانه ها است واگذار شود، ژنرال برای اینکه بتواند افکار عمومی را برای این حمله آماده کند از سرهنگ ویلیام کیج (تام کروز) می خواهد که به همراه یک گروه فیلمبرداری به منطقه جنگی برود و فیلم مستندی از جنگ تهیه کند که کیج به خاطر ترس از جانش از این دستور امتناع می کند و به خاطر سرپیچی از دستور تنزل درجه پیدا می کند و به واحد پیاده نظام در جبهه لندن فرستاده می شود، در آنجا کیج برای نابود کردن یکی از میمک ها مجبور می شود از مواد منفجره استفاده کند. این انفجار باعث کشته شدن کیج می شود اما بر اثر وقوع فرایندی خاص کیج دوباره زنده می شودو به میدان نبرد برمی گردد. داستان به همین نحو تکرار می شود کیج باز می میرد و دوباره زنده می شود این پروسه بیش از صد بار تکرار می شود. کیج در هربار مردن و زنده شدن مهارت بیشتری در نبرد با میمک ها بدست می آورد. به این ترتیب کیج ترسو تبدیل به بزرگترین قهرمان جنگ و تنها امید بشر برای نجات کره زمین می گردد.

نحوه شخصیت پردازی تام کروز در این فیلم، این بار از آن پوسته خشک و مرد همیشه بی نقص فیلم های سابق تام کروز بیرون آمده و با اندکی خل و چل بازی های طنز آمیخته شده است، تام کروز در فیلم "شوالیه و روز" خیلی سعی داشت که به این حالت برسد و کاراکتری طنز و کمی خل و چل از خودش به نمایش بگذارد که موفقیتی بدست نیاورد اما با این فیلم تابوی خشک بودن تام کروز شکسته می شود و انعطاف بیشتری را از او شاهد می شویم. این بار او به عنوان سرباز ترسو و گریزان از جنگ به نحوی کمیک و دلپذیر تحول روحی و تکامل تدریجی می یابد که نه فقط به عنوان یک سرباز موفق و نترس، بلکه تبدیل به انسانی متعالی و تاثیرگذار می شود که می تواند اشتباهات خودش را جبران کند. این درهم آمیختگی احساساتی که منجر به تغییر کاراکتر فیلم می شود با همه ناامیدی ها و دل شکستگی های او همراه است، و این همه به قدری در طول فیلم به خوبی پروانده شده اند که قصه فیلم را جذاب نموده اند. در عین حال ترکیب قصه فیلم با طنز (بلاهایی که به خاطر ندانم کاریهای کیج بر سر او می آید) جنبه خل و چلی تام کروز را تقویت کرده و جلوی خسته کننده و تکراری بودن فیلم را گرفته است.

از طرفی دیگر این شخصیت پردازی مرد قصه، رابطه او با سرباز زنی که زمانی قهرمان جنگ بوده را بسیار باورپذیرتر کرده است، به صورتی که در طول فیلم، تماشاگر همزمان با شخصیت زن متوجه می شود که کیج اطلاعات بیشتری از گذشته زن می داند و این به خاطر تکرارهای بوده که ما و زن داستان همراه کیج نبوده ایم و با این روند تماشاگر خود را برای کشف و درک و همراهی بیشتر با کاراکترهای فیلم آماده می کند.

edge-of-tomorrow-tom-cruise-emily-blunt.jpg

"لبه فردا" ار لحاظ بصری فیلم تاثیرگداری از آب در آمده، و به رغم استفاده از جلوه های ویژه، وابسته آنها نشده و داستان خودش را گم نکرده است. هر چند فیلم در برخی موارد شبیه فیلمی می شود که انگار از روی بازی ویدیویی ساخته شده است، مردن و زنده شدن کیج در فیلم شبیه گیم اوور شدن بازی کنان ویدیویی و رایانه ای است، اما برخلاف آنها هرگز این حس را در تماشاگر ایجاد نمی کند که انگار دارد بازی کردن یک نفر دیگر را بر پرده سینما می بیند. و نکته دیگر اینکه هیچ گاه موجودات یا سایر پتانسیل های فیلم حالت اغراق آمیزی به خود نمی گیرند و روابط میان شخصیت ها بدون اغراق و در عین حال در جهت روایت داستان پیش می روند. همه این عوامل دست به دست هم داده اند تا تماشاگر شاهد فیلمی جذاب و مفرح و موفق باشد. رتبه آی ام دی بی (IMDB) این فیلم 8.1 است.

فیلم "لبه فردا" محصول مشترک آمریکا و استرالیا، ساخته "دوگ لایمن" با فیلمنامه نویسی "کریستوفر مک کوئری"، و "جزوجان باترورث" است که تام کروز(ویلیام کیج)، امیلی بلانت (ریتا وراتاسکی)، بیل پکستون (سرجوخه فارل)، برندان گلیسون (ژنرال بریگهام)، تونی وی (کیمل)، کیک گاری (گریف) و فرانتس درامه (فورد) به مدت 113 دقیقه در آن ایفای نقش کرده اند. موسیقی فیلم را "کریستف بک"، و مدیر فیلمبرداری آن را "دایان بیب" برعهده داشته اند. این فیلم در استودیوی "لیوسدن" ساخته شده که محل ساخته شدن فیلم های هری پاتر است.

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید