بر مبنای نظرسنجی اخیر نشریه سینمایی سایت اند ساوند، پنجاه فیلم مستند برتر تاریخ سینما معرفی شد. در این نظرسنجی، ۳۴۰ منتقد، پژوهشگر فیلم مستند و فیلمساز شرکت داشته و بیش از هزار فیلم مستند به رای گیری گذاشته شد.
بر اساس کلیک این نظرسنجی، فیلم مستند صامت مردی با دوربین فیلمبرداری (ژیگا ورتوف ۱۹۲۹)، در صدر لیست فیلم های برگزیده قرار گرفت. به گفتۀ نیک جیمز، سردبیر نشریۀ سایت اند ساوند، آنچه در مورد این نظرخواهی می توان گفت، حس تازه ای است که در آن است و نشان می دهد که فیلم مستند، یک نظم محدود نیست بلکه سرزمینی باز و وسیع و سرشار از کشف هاست.
با دیدن لیست فیلم های برتر، شاید این پرسش مطرح می شود که واقعا چه معیارهایی برای انتخاب بهترین فیلم های مستند تاریخ سینما در نظر بوده؟ آیا بهترین فیلم مستند، فیلمی است مثل فارنهایت ۹/۱۱ مایکل مور که جنبۀ انتقادی و بار سیاسی داشته باشد یا فیلمی است مثل شب و مه آلن رنه که اثری درخشان و شاعرانه دربارۀ و یک فاجعه بشری است و یا این که تنها موضوع فیلم مستند نیست که اهمیت و ارزش آن را تعیین می کند بلکه فرم و ساختار سینمایی آن نیز تعیین کننده است.
اینجاست که فیلمی صامت مربوط به دهۀ سی تاریخ سینما یعنی مردی با دوربین فیلمبرداری به عنوان برترین فیلم مستند همه اعصار انتخاب می شود و در صدر این فهرست می نشیند.
فهرستی که در آن خانه سیاه است فروغ فرخزاد در رده نوزدهم، کلوزآپ عباس کیارستمی در ردۀ سی و هفتم، تاریخ های سینمای گدار در ردۀ بیست و چهارم، پست شبانه بازیل رایت در ردۀ سی و سوم و پیروزی اراده لنی ریفنشتال در رده پنجاهم یعنی در انتهای لیست قرار می گیرد.
لیستی که نام برخی از مهم ترین سینماگران مستند از جمله جان گریرسن، ریچارد لیکاک، پل روتا، پر لورنتس، برت هانسترا، آلبر لاموریس، یوریس ایونس، کلود اوتان لارا و بسیاری دیگر در آن به چشم نمی خورد و جای فیلم های ارزشمندی چون رودخانه پر لورنتس (برنده بهترین فیلم مستند ونیز ۱۹۳۸)، یک ششم دنیا ژیگا ورتوف (که کریس مارکر آن را بهترین فیلم مستند تاریخ سینما می دانست)، المپیا (لنی ریفنشتال)، دربارۀ نیس (ژان ویگو) و داستان لوئیزیانا (رابرت فلاهرتی) در آن خالی است.
مدت هاست که سینمای مستند به قالبی مردم پسند تبدیل شده و از فضای محدود فیلمخانه ها، سینما تک ها و جشنواره ها فراتر رفته و در سطح وسیعی به نمایش درمی آیند و مورد توجه تماشاگران عام قرار می گیرند.
استیو جیمز، مستند ساز آمریکایی، چندی پیش گفته بود که ما در عصر طلایی مستند به سر می بریم. بی تردید توسعه تکنولوژیک سینما، فراگیر شدن دوربین های دیجیتال، باعث تحولات تازه ای در فیلمسازی مستند شده و رویکردهای جدیدی در فیلم مستند به وجود آورده است.
اما نظرسنجی نشریۀ سایت اند ساوند نشان می دهد که هنوز برخی از فیلم های مستند کلاسیک تاریخ سینما مثل ورود قطار به ایستگاه برادران لومیر، مردی با دوربین فیلمبرداری، مردی از آران، شب و مه و نانوک شمالی، همچنان اهمیت و جایگاه ویژه خود را در تاریخ سینما حفظ کرده و در این زمینه بی رقیب مانده اند.
قطعا انتخاب مردی با دوربین فیلمبرداری، ساخته ژیگا ورتوف، مستندساز و نظریه پرداز برجسته سینما، به عنوان برترین فیلم مستند تاریخ سینما، انتخابی بسیار درست و هوشمندانه است. این فیلم، یکی از نخستین نمونه های فیلم های مستند تجربی (اکسپریمنتال) است؛ فیلمی که با رویکردی فوتوریستی ساخته شده و بیانگر تاثیر ورتوف از جنبش فوتوریسم روسیه اوایل قرن بیستم است.
برترینهای سایت اند ساوند
مردی با دوربین فیلمبرداری (ژیگا ورتوف-۱۹۲۹)
شواه (کلود لانزمان- ۱۹۸۵)
بدون آفتاب (کریس مارکر- ۱۹۸۲)
شب و مه (الن رنه-۱۹۵۵)
خط باریک آبی (ارول موریس-۱۹۸۹)
وقایع نگاری تابستان (ژان روش و ادگار مورن-۱۹۶۱)
نانوک شمالی (رابرت فلاهرتی، ۱۹۲۲)
خوشهچینان و من (آنیس واردا، ۲۰۰۰)
پشت سر را نگاه نکن (دی اِی پنیبیکر، ۱۹۶۷)
باغهای خاکستری (برادران مِیزِلز، ۱۹۷۵)
شواه، مستند نُه ساعت و نیمه کلود لانزمن، نیز در کنار شب و مه آلن رنه، از مهم ترین اسناد تصویری به جای مانده دربارۀ فاجعه هولوکاست و قربانیان آن است؛ خاطرات مردان و زنان یهودی لهستانی که از اردوگاه ها و اتاق های گاز نازی ها جان سالم به در بردند و حالا خاطرات تلخ و دردناکشان را در برابر دوربین لانزمن روایت می کنند.
شب و مه آلن رنه نیز که با صدای ژان کایرول، از بازماندگان هولوکاست روایت می شود، سال ها بعد از سرد شدن آتش کوره های آدم سوزی هیتلر، ما را به فضای خالی آشویتس می برد. جایی که در و دیوار آن بر جنایت ها و ظلمی که بر مردان، زنان و کودکان یهودی رفته، شهادت می دهند. فیلمی به شدت تاثیرگذار که حس تماشای فیلمی ترسناک از زندگی ارواح را به بیننده منتقل می کند.
بدون آفتاب هم یکی از بهترین نمونه های "فیلم-مقاله" کریس مارکر، سینماگر تجربی، عکاس، نویسنده و شاعر مارکسیست فرانسوی است و قابلیت های بیانی تازه ای را در حوزه سینمای مستند معرفی می کند. این فیلم، شرح سفرهای مارکر است که از سان فرانسیکو به آفریقا و از آنجا به ایسلند و ژاپن می رود. گفتار فیلم در قالب نامه هایی است که مارکر در سفرهایش نوشته و زنی آن را روی تصاویر فیلم می خواند.
ارول موریس، در فیلم خط باریک آبی، با استفاده از ساختار روایی فیلم های تریلر جنایی، با پرونده قتل افسر پلیس دالاس مواجه می شود و روایتی چند وجهی و پیچیده از نوع راشومون کوروساوا خلق می کند.
موریس با خط باریک آبی نه تنها قدم مهمی برای نجات جان یک متهم بیگناه محکوم به اعدام برداشت بلکه رویکرد تازه ای را در سینمای مستند بنا گذاشت که متکی بر بازسازی صحنه ها و رویدادها و استفاده از عناصر داستانی در خط روایی مستند فیلم و شکستن مرز قاطع بین فیلم داستانی و مستند بود.
مستند وقایع نگاری یک تابستان ساخته ژان روش(مردم شناس و فیلمساز) و ادگار مورن(جامعه شناس) که مقام ششم لیست نظرسنجی را کسب کرد، نمونه ای شاخص از سبکی سینمایی به نام سینما وریته است که هدف آن علاوه بر ثبت واقعیت جلوی دوربین، دریافت حقیقت پنهان شده در پس آن است.
این فیلم در تابستان ۱۹۶۰ در پاریس فیلمبرداری شده و فیلمسازان بدون داشتن هیچ فرضیۀ قطعی، با این پرسش کلیدی از مردم رهگذر در خیابان شروع می کنند: آیا شما خوشحال اید؟ در نهایت ژان روش و مورن، نماهای گرفته شده را به مصاحبه شوندگان نشان می دهند و واکنش ها و دیدگاه های آنها را نسبت به واقعیت حضورشان در برابر دوربین ثبت می کنند.
نانوک شمالی رابرت فلاهرتی، از مهم ترین نمونه های سینمای مستند انسان شناسانه است که با لحن شاعرانه ای ساخته شده و روایتگر زندگی مردی اسکیمو به نام نانوک است که با خانواده اش در منطقه ای سردسیر در شمال کانادا زندگی می کند. این فیلم، نمونۀ درخشانی از مبارزه و کشمکش انسان با طبیعت و تلاش او برای بقاست.
فیلم خوشه چینان و من ساختۀ آنیس واردا، سینماگر برجسته فرانسوی، مثل اغلب مستندهای واردا به زندگی شخصی او مربوط است و با صدای خود او و با لحن صمیمانه ای روایت می شود. واردا با دوربین دیجیتال دستی اش حرکت کرده و جاده های فرانسه را زیرپا می گذارد و با خوشه چینان فرانسوی گفتگو می کند.
خوشه چینان و من با تصاویری که از نقاشی های فرانسوا میه و ژول برتون الهام گرفته شده و با تمرکز روی تم شکاف طبقاتی در جامعه فرانسوی، به بیان فقر، بی عدالتی و سختی کار خوشه چینی می پردازد. به پشت سر نگاه نکن ساختۀ دی ای پنی بیکر، در مورد باب دیلن، خواننده اسطوره ای موسیقی و نمونه ای درخشان از ژانر مستندهای "مگس روی دیوار"(مستند نظاره گر) است.
فیلمساز، از طریق همسفر شدن با باب دیلن در تور هنری اش در بریتانیا و مشاهدۀ رابطۀ او با هوادارانش، ضمن مطالعۀ رفتار یک چهره محبوب هنری، تصویری واقع گرایانه از فرهنگ پاپ و جایگاه سلبریتی ها و نفوذ و تاثیرشان در جامعه ارائه می کند.
باغ های خاکستری (ردۀ دهم مستندهای برتر تاریخ سینما) ساختۀ برادران می زلز، از پیشگامان سینمای مستقیم آمریکاست که به زندگی روزمره یک مادر و دختر منزوی (نام هر دوی آنها ادی است) می پردازد که در منطقه ای به نام گِرِی گاردِنز(باغ های خاکستری) در حاشیه نیویورک زندگی می کنند.
مهم ترین ویژگی سبک مستند برادران می زلز، نزدیک شدن به شخصیت ها و ایجاد رابطه ای صمیمانه با آنها به منظور نفوذ به درون زندگی و خلوت آنهاست، سینمایی که به مشاهده و نظارت محض و نه دخالت فیلمساز در ماجرای جلوی دوربین اعتقاد دارد.
جیمز توبک، والتر سالس، اموس گیتای، تام اندرسن، کوین مک دانلد، مایکل آپتد، پل گرین گرس، آصف کاپادیا، پاول پاولیکوفسکی و پیتر دیویس از جمله فیلمسازان مطرحی هستند که در این نظر سنجی شرکت کرده اند.
از میان منتقدان و محققان سینمایی نیز نام برایان وینستن، جاناتان رزنبام، تاد مک کارتی، سوفی مایر، ادرین مارتین، پیتر براد شاو، جف اندرو و دیوید مک دوگال در لیست نظرسنجی سایت اند ساوند به چشم می خورد. احسان خوشبخت، نویسنده سینمایی ساکن لندن نیز تنها منتقد ایرانی است که در این نظرسنجی شرکت کرده است.
پرویز جاهد - منتقد فیلم