سی ویک نما – علی بیرنگ آهنگساز و فرزند بیژن بیرنگ دلنوشته ای از یک خاطره به بهانه درگذشت ناصر فرهودی نوشته که در ادامه می خوانیم:
فکر میکنم همین موقع ها پارسال بود برای کاردوستم استودیو پاپ بودم که تلفنم زنگ خورد،پدرم بود و پرسید کجایی؟گفتم استودیو پاپ،گفت: چه خوب! ناصر هم هست؟گفتم بله،گفت پس یک سر میام ببینمش دلم براش تنگ شده.هم دیگرو دیدنو بغل کردن،شروع کردن از خاطرات اون سالهایی که با هم موزیک ضبط میکردن وسط جنگ و موشک بارون،از آندره،ازخیلی چیزا...دیدنشون کنار هم لذت بخش بود.اون روز قرار بود با پدرم جایی بریم که داشت دیر میشد،به پدرم گفتم کم کم راه بیوفتیم چون نمیرسیم تو این ترافیک و پدرم مثل کودکی که دوست نداشت خونه دوستشو ترک کنه از من میخواست که حالا یک کم دیگه دیر تر بریم...ولی ما رفتیم و باز اون دو همدیگرو بغل کردن و خداحافظی...
گاهی آدم نمیدونه که این وداع واقعا" آخریشه...
کاش میذاشتم چند دقیقه دیگه بازم باهم باشن...
دیشب شنیدن خبر رفتن آقای فرهودی واقعا گیجم کرد،هی میگفتم نه،بعد میگفتم آخه قرار نبود،بعد میگفتم چی قرار نبود،باز میگفتم آخه خیلی سالم و سلامت رو پا بودن...آخرش به این نتیجه رسیدم که هرچی بود زود بود...خیلی زود.
انسان وهنرمند و استاد از اون نسل طلایی که با۸ با ند صدا معجزه ها کردن و بهترین هارو ثبت کردن و خیلی کار ها که نسل ما همیشه مدیون فرهودی ها خواهد بود.
روحتون شاد آقای فرهودی مهربان
چهاردهم مرداد یک هزار و سیصد و نود و شش خورشیدی