وی از استثنا هنرمندانی بود که چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب جایگاه معتبر خود را داشت و هم قبل از مرگ و هم بعد از مرگ در هر جایگاهی ،قدردان هنر او بوده و هستیم.
بابک بیات از کودکی به همراه دوست و هم محلی اش ایرج جنتی عطائی به دنبال علایقشان بودند . یکی شعر و ترانه و دیگری موسیقی وآهنگسازی که این همراهی در دوران قبل از انقلاب ادامه داشت و موجب شد تا هر یک در موفقیت دیگری نقش موثری داشته باشند.
از ماندگارترین ترانه ها ی مشترک این دو می توان به: غریبه، جنگل، بن بست، خونه،فریاد زیر آب، علی کنکوری، تپش،خاتون، سایه، خورجین (بانوی شرقی)، فصل بد خاکستری (روح بزرگوار)، سقف، هیچ کسی مثل تو نبود، طلایه دار (ای بزرگ موندنی) نام برد.
وی یکی از پرکارترین و موفق ترین سازندگان موسیقی فیلم نیز بود و قبل از انقلاب فیلم ها و سریال هائی چون :
غریبه ،خوشید در مرداب، شب آفتابی ( با ترانه عروسک قصه من)، فریاد زیر آب، سریال چنگک و بسیاری موسیقی فیلمهای دیگر را ساخت که پر طرفدار ترین آنها موسیقی فیلم فریاد زیر آب است .
بعد از انقلاب بابک بیات فعالیت موسیقی خود را ادامه داد و برای کاست خروس زری پیرهن پری به همراه احمد شاملو و کاستهای سکوت سرشار از ناگفته هاست و چیدن سپیده دم با صدای احمد شاملو موسیقی ساخت که این کاست ها موفقیت و فروش خوبی داشتند.
بابک بیات موسیقی فیلم را در بعد از انقلاب با مرگ یزد گرد ساخته بهرام بیضایی ادامه داد و در سال ۱۳۶۲موسیقی فیلمهای نقطه ضعف و ریشه در خون را ساخت و در سالهای بعد برای فیلمهای شاید وقتی دیگر و مسافران ساختههای بهرام بیضایی، سریال سلطان و شبان، کشتی آنجلیکا، عروس، پرده آخر، طلسم، مرسدس، جهان پهلوان تختی، دستهای آلوده، اتوبوس، قرمز، دو زن، شیدا در کارنامه او قرار دارند و آخرین سریالی که وی برای آن موسیقی ساخته است سریال ولایت عشق است.
بابک بیات در سال ۱۳۶۹پس از چند بار کاندیدا شدن برای موسیقی فیلم فجر، وقتی که از پنج کاندیدای موسیقی فیلم سه بار نام او را اعلام کردند جایزه سیمرغ بلورین فجر را برای فیلم عروس دریافت کرد و این افتخار در سال ۱۳۷۵بار دیگر تکرار شد.
وی جایزه بهترین آهنگسازی را برای صد سالگی سینما را نیز به خود اختصاص داد.
خالق موسیقی سلطان و شبان در کنار ساخت موسیقی، سالها در دانشگاههای تهران نیز موسیقی فیلم تدریس می کرد.
وی در مورد خودش می گفت: "یک اسم و فامیلی خیلی دراز داشتم: «علی حسین بیات زرندی مطلق.» وقتی بزرگتر شدم زرندی را برداشتم و شد بیات مطلق و یک اسم مستعار هم برای خودم انتخاب کردم به نام بابک. شدم بابک بیات و همه من را به این اسم میشناختند."
سازنده آهنگ مسافران ،به زندگی گذشته خود می بالید و از بیان آن ترسی نداشت. از محلههای جنوب شهر تهران و از آشنایی با ایرج جنتی عطایی در همین محله ها. سرآسیاب دولاب، خیابان شهباز، شکوفه، کرمان، و آن همه خاطره از خانه محقری که حتی کوچکترین صدایی به گوش همسایهها میرسید و آغاز آهنگسازیش از همین خانه محقر ۴۸متری بود. و خاطرات شیرین زندگی گذشته اش با پدر و مادر و دو برادرش که سراسر تعریف از عاطفه و مهربانی و فداکاری والدینش برای او بود. زمزمه کردن هنگام رفتن به دبیرستان با کفش سوراخ و ساختن ملودی تازه، در حالی که سرمای طاقت فرسا از سوراخ کفش تمام وجودش را فرا گرفته بود. میدان ژاله، چهارراه آبسردار و راه مدرسه و پدرش که دوست داشت او یک ورزشکار شده و به دانشگاه افسری برود و زندگی نظامی را شروع کند. اما او با این تفکر پدر جنگید و موسیقی را دنبال کرد و به همین دلیل بدون حمایت پدر راه خود را ادامه داد.
از تلخ ترین اتفاقات زندگی بابک بیات مرگ پسرش "مانی " در سن ده سالگی بود. وی بعد ها صاحب دو پسر دیگر به نام های بامداد و باربد شد.
بابک بیات به آموزش خوانندگان زیادی از جمله محمد اصفهانی - حامی - مانی رهنما - نیما مسیحا -مالک غنمی - سیاوش عباسی و ... پرداخت.
وی هشت سال پیش در پنجم آذر ماه پس از یک دوره طولانی بیماری به علت ابتلا به سیروز کبد در بیمارستان ایرانمهر درگذشت . یادش را گرامی می داریم.