سه شنبه, 05 شهریور 1404 12:31

زینب موسوی و یک ماموریت نه‌چندان غیرممکن/او همین واکنش‌ها را می‌خواست

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
زینب موسوی و یک ماموریت نه‌چندان غیرممکن/او همین واکنش‌ها را می‌خواست زینب موسوی و یک ماموریت نه‌چندان غیرممکن/او همین واکنش‌ها را می‌خواست

سی و یک نما - زینب موسوی بسیار باهوش است و با استعداد. سوادِ سیاسی و اجتماعی و حتی هنری و سینمایی هم دارد. از شهری مذهبی که با نمکِ لهجه‌ی همان شهر، استندآپ‌هایش را بانمک‌تر می‌کند، با چادر و گریمی که از او فقط یک بینی بزرگ می‌دیدیم.
وقیح بود، همیشه وقیح بود و هست، اما در حَد توهین به "سکینه" عروسِی که در لا‌به‌لای یک خانواده سنتی/مذهبی قربانی شده و یا حاج آقایی که جانِ جانان بود برایِ گاهی گرم کردن رختخواب.


زینب موسوی با یک دنیا واخوردگی از سبکِ زندگیش دیده شد، نوشت و استندآپ را شروع کرد، از نویسندگی تا اجرا بی آنکه بداند و فکر کند که چرا در تمام دنیا، تعداد استندآپ کمدین‌های خانم تا این اندازه کم است!؟
زن‌هایی که عریان روی استیج میروند و تحریک‌آمیزترین حرکات و پرفورمنس ها را حتی به واسطه‌ی میله‌ای که پارتنر آنها در صحنه‌است اجرا می‌کنند اما هنوز برای کلام خود حرمت قائلند. و می‌دانیم در اکثرِ استندآپ‌ها، وقاحتِ در کلام و شوخی‌های جنسی، خامه‌ی روی کیکِ است.
زینب موسوی یک بازنده است که در میان فالوورهایش گم شده بود، اما حالا فکرِ تازه‌ای به ذهن منحرف اما خلاقش رسیده. خوش‌بینانه اینکه فکرِ خود اوست و واقع‌بینانه که برای این تصمیم کمکِ فکری داشته است یا حتی وعده و وعید.
آگاهانه دوربین کاشته می‌شود و دیگر نه خبری از آن بینی بزرگ است و نه چادرِ گلدار و چهره‌ی به طعنه پوشانده شده، حتی لهجه‌ی قمی او هم تلطیف شده است.
حالا وقیح‌ترین کلمات را نثار چه کسی می‌تواند بکند که خشم‌ همه‌ی ایرانی‌ها را به جوش بیاورد، ممنوع تصویر شود، شاید بازداشت شود، پرونده قضایی او دوباره با جرمی بیشتر و خدشه‌‌دار کردن حیثیت ایرانی باز شود و احتمالا مسیری به سوی آنسوی آب‌ها؟
به شخصیت‌های دینی و مذهبی که نمی‌توانست اهانت کند که حکمش اعدام بود، به شخصیت‌های سیاسی و هنری هم که هر چه باید می‌گفت، گفت، اتفاقی هم نیفتاد که نباید هم می‌افتاد.
اما "فردوسی" ، ناموس ایران است و درست هم فکر کرده است.
باور کنید تا قبل از دیدن این ویدئوی کثیف و "دهن فروشی" زینب موسوی فکر می‌کردم در لفافه طعنه‌ای زده یا اشاره و ابهامی و ایهامی. اما وقتی ویدئو را دیدم این‌همه وقاحت باورم نشد و حالا به این می‌اندیشم که خشم ایران از این وقاحتِ آشکار و خودخواسته، او را به مقصودش رساند که او اصلا مهم نیست. حکیم فردوسی نیز با کلام او زخم نمی‌خورد. نگرانی من از این است که واکنش‌های کاملا به حق و غیرتمندانه، مسیر راهی شود به سوی تباهی جوانانی که خشمگینن، معترضند، زندگیِ بی‌دغدغه و امید به آینده می‌خواهند و مبادا در چنین مسیرهای کوری گم شوند.

هما گویا

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید