محمدحسین روانبخش، روزنامهنگار متعهد یادداشت کوتاهی نوشته که پیشنهاد میکنم بخوانی:
علی کریمی کدام طرف ایستاده است؟!
دو روز است فکر میکنم آنچه علی کریمی دربارهی انفجار کرمان و قربانیان آن نوشت دردناکتر از اصل ماجراست؛ اگر ترور کور جنایتکاران جانهای انسانهایی بیگناه را گرفت، آنچه او نوشت زخمی است ماندگار بر چهره انسانیت.
نگویید از این دست که او نوشت، دیگران هم نوشتهاند. درد اینجاست که کسی همهی زندگی و بزرگیاش را از مردم کوچه و بازار کشورش گرفته باشد، روزگاری اسطورهشان باشد و چشم و چراغشان، و هنوز هم نگاهی بسیاری به اوست؛ و بعد قدرنشناسیاش چنان باشد که کشتار بیرحمانه همین مردم را چیزی شبیه تائید بنویسد، بیگناهان تکه تکه شده را مسخره کند و نمک بر زخم بازماندگان بپاشد!
ترجیح نگاه سیاسی بر وجدان انسانی از سوی هر کسی باشد زشت و ننگین است؛ چه قدرتمداران چنین بخواهند و چه مخالفانشان. تقسیم مردم به خودی و غیرخودی، و پای گذاشتن بر جان و دارایی دیگران با توجیههای ایدئولوژیک همان بدبختیای است که سالها گریبان همهمان را گرفته است؛ هر دوی اینها دو روی یک سکه هستند. در ظاهر دو گروه روبروی هم اما در باطن یکی: هر دو از امید و اعتماد مردم سوء استفاده میکنند و بر آنها که بزرگشان کردهاند رحم نمیکنند، و هر دو برای مردم یک سوغات دارد: شما باید شبیه ما فکر کنید و شبیه ما رفتار کنید و در حصار تنگی که ما برایتان میکشیم حرکت کنید والا نبودنتان بهتر از بودتان است، مرگتان بهتر از زندگیتان و درد کشیدنتان مفیدتر از خوشی دیدنتان!
مردم برای زیستن در بیرون این تفکر تلاش میکنند اما قرار نیست که هزینه بدهند و به دامان گروهی دیگر با همین اندیشه و عمل بیفتند. واقعیت این است که امروز دو گروه و دو منشی که روبروی هم قرار گرفته، یکی آن دسته است که انسانیت و اخلاق انسانی را بالاتر و متعالیتر از هر عقیده و آرمانی میداند؛ و دیگری دستهای که انسانیت و اخلاق را در پای عقاید و منافع خود قربانی میکند. خیلی از آنهایی که ظاهرا با هم در تقابل و مبارزه هستند در گروه دوم در کنار هم و در مقابل مردم ایستادهاند و فقط دعوایشان بر سر منافعشان است.