پائولو رورسى (Paolo Roversi) عكاس ايتاليائى مقيم پاريس اينروزها به واسطه عكسهايش از گلشيفته فراهانى براى مجله Egoiste نامى آشنا براى بسيارى از ايرانى ها است. رورسى يكى از معتبرترين عكاس هاى پرتره و عکاسی مدلینگ در جهان است. او سبك عكاسى خود را تمركز بر چشمها و نقاب بردارى از چهره ها مى نامد. به گفته او همه انسانها در بيشتر اوقات ماسكى بر چهره دارند، "همه ما زمانى كه مى ترسيم، مى خنديم يا خداحافظى مى كنيم نقاب به چهره مى زنيم. من سعى ميكنم اين نقابها را بردارم و در آن خلا به زيبائى برسم." پرتره رورسى از فراهانى نمونه بارز شيوه كار اوست. پرتره اى كه در آن مهمترين بخش عكس چشمهاى سوژه است. چشمهائى كه با مهارت عكاس به پنجره روح سوژه تبديل شده اند. گفتنی است که عکس گلشیفته فراهانی یکی از برهنه ترین عکس هائی است که وی از افراد و هنرمندان مشهور گرفته است .
و اين هم مصاحبه ای است از پائولو رورسی با سايت Talks که درباره نوع کار و نگاهش توضیح می دهد.
آقای «ُروِرسی» » (Roversi)، شما تاکنون عکسهای برهنه زیادی از زیباترین دختران جهان گرفته اید؛ چه گونه آنها را قانع میکنید لباسهای خود را در آورند؟
مسأله عجیب و غریبی نیست چون برهنه شدن در محیط کاری برای این دختران امر ناآشنایی نیست. در اداره یا شرکت که کار نمیکنند. بنابراین، خیلی پیچیده نیست چون بین ما یک جور اعتماد وجود دارد. البته بعضیها جواب منفی داده اند؛ مثلاً میگفتند «دوست پسرم خوشش نمیآید من لخت شوم» یا این که «من زیادی خجالتی هستم». گاهی هم می شود که این حرفها را میزنند ولی بعد از شش ماه میآیند ومیگویند حاضریم. بعضیها هم هیچ وقت حاضر نمیشوند. برخی دیگر خودشان میآیند و از من سؤال میکنند من هم میگویم چرا که نه، شاید خوب باشد. پس قاعده و قانون خاصی ندارد مگر وقتی که میهمانها زیر ۱۸سال باشند. در این موارد، من با پدر و مادرشان تماس میگیرم تا برای عکاسی برهنه از دخترشان اجازه بگیرم.
نتیجه این تماس ها چه می شود؟
پدر و مادرها میگویند «بله، حتماً، چرا که نه؟». آنها با کار من آشنایی دارند، میدانند که عکسهای من اروتیک و یا پورنوگرافیک نیستند. هیچ عنصر پورنوگرافیکی در عکسهای من نیست.
با پدر دخترها صحبت میکنید یا با مادرشان؟
بستگی دارد؛ در مورد «لتیسیا کاستا» (Laetitia Casta)، با مادرش حرف زدم. گاهی هم با پدرها حرف میزنم. ولی این فقط چند بار اتفاق افتاده؛ زیاد پیش نیامده.
در کار شما، دخترانی که مدل عکسهای برهنه میشوند همیشه جلوی دوربین خیلی آرام و راحت هستند. این حالت چه گونه ایجاد میشود؟
بیشتر وقت ها فقط من و آنها هستیم. گاهی دستیار من هم هست تا دوربین را شارژ یا در کارهای دیگر به من کمک کند. تا به حال خیلی از این عکسها گرفته ام و هرعکس حس خاص خودش را دارد. عکس های من بیشترتفریق و کاستن هستند تا جمع کردن و افزودن. همیشه سعی میکنم کم کنم. همه ما برای بیان خود ماسک هایی به صورت داریم. سعی من این است که تمام این ماسکها را دور بریزم؛ آرام آرام آنها را بر دارم تا به یک چیز ناب و محض دست یابم؛ چیزی مثل غیاب، چیزی که انگار رها شده. مثل غیاب است ولی در واقع، درست وقتیکه اين خلأ، اين تهي بودگي، پیدا میشود، زیباییِ درونی نيز ظاهر میشود این تکنیک و شگرد من است. حداقل خودم این گونه فکر میکنم!
چه بخشی از بدن زن بیش همه شما را به خود جذب میکند؟
از نظر من، چشم گویاترین بخش بدن است ولی دست هم خیلی مهم است. لب و دهان هم واقعاً مهم هستند ولی چشمها به مراتب کلیدی ترند. به نظر من، اگر نگاه غلط باشد، کل عکس بد میشود مگر این که چشمها بسته باشند یا چیزی شبیه این. ولی حتی چشمهای بسته هم مهم هستند چون میتوانند نگاه خوبی را القا کنند ولی باید واقعاً چیز خاصی باشد.
عکسهای برهنه شما به طور مشخص روی بدن متمرکز هستند ولی شهرت شما بیشتر به خاطر عکاسی مد است. چه قدر برایتان سخت است که از مدلی عکس بگیرید که از لباسهایش خوشتان نمیآید؟
گاهی به کل ناممکن میشود(می خندد). لباس بخش عمدهای از عکاسی مد است؛ بخش عمدهای از سوژه است. از نظر من، هر عکسِ مد مثل یک پرتره است. من هر تصویری را چه از مرد باشد چه از زن و چه بدن، به مثابه یک پرتره میبینم. ولی در هر صورت، از نقش لباس نمیشود غافل شد چون لباس همیشه میتواند تفسیر تصویر را بسیار دشوارتر و پیچیده تر کند.
وقتی برنامه یک عکاسی را چیده اید، آیا همه چیز را از پیش سازمان دهی و تنظیم میکنید یا این که جا برای کارهای فی البداهه هم میگذارید؟
وقتی میخواهم کار را شروع کنم، سرصبح مدل از هتل به استودیو میرسد، آرایشگر از لندن میآید و خلاصه با یک عالمه حس و حال و خلق و خوی مختلف رو به رو میشوید؛ یکی خوشحال است، یکی گریه میکند، یکی عصبانی است، یکی چه میدانم، خوابش میآید و حتی اگر دقیقاً بدانید میخواهید چه ایدهای را اجرا کنید، از پس آن بر نمیآیید. انرژی هر کس در گروه با دیگری فرق میکند و شما باید از پس همه آنها برآیید. بنابراین، هرگز نمی فهمید میخواهید دقیقاً چه کار کنید. من از همین خوشم میآید؛ از تصادف؛ از چیزهایی که بر حسب شانس و تصادف پیش میآیند. میگذارم زندگی خودش وارد عکس شده و خلاقیت جاری شود.
چه چیزی باعث میشود بخواهید عکاسی کنید؟ آیا هر چیزی حس عکس گرفتن را در شما بر میانگیزد؟
نه، هر چیزی که نه. باید چیزی باشد که من را بگیرد؛ احساس و عاطفه من را برانگیزد؛ چیزی باشد که خاطره یا رؤیایی را از جایی بیدار کند. عکاسی همیشه با یک نگاه شروع میشود. از پنجره به بیرون نگاه میکنید و چیزی میبینید، در خیابان راه میروید و دختری را میبینید و صورتتان را بر میگردانید. اگر عکاس باشید، میخواهید بیشتر این نگاه را بفهمید، کشفش کنید؛ میخواهید به این چیزها نزدیک تر شوید تا حس آن را به دست آورید.
وقتی در استودیوی خود نیستید، عکس زیاد میگیرید؟
من از آن عکاسهایی نیستم که همیشه دوربینشان را دور گردن خود میاندازند و از همه چیز عکس میگیرند چون میترسند لحظه را از دست بدهند. زندگی من پر است از عکس هایی که نگرفتم یا به بیانی دیگر، فقط با ذهنم گرفتم چون با دوربین آن قدر سرعتم زیاد نبوده است. شاید یک روز کتابی نوشتم دربارهٔ عکسهایی که نگرفته ام (میخندد).
امروزه نقش عکاس در مد چیست؟
اوضاع نسبت به قبل فرق کرده چون تعداد عکاسها خیلی بیشتر شده اند. نقش و کاربرد عکاسی هم عوض شده؛ پیش از این عکس ها در مجلهها و کتابها بودند، حالا در اینترنت و اسکرینها پیدا میشوند. بنابراین، استفاده از تصویر به کلی فرق کرده است. همه چیز سریع تر شده و هر کسی هم میتواند عکاس شود. میتوانید یک دوربین بخرید و شروع کنید به عکس گرفتن و همه هم میتوانند عکس شما را ببینند. بلافاصله با مخاطبان گستردهای رو به رو میشوید. همین ها تغییرات بسیار زیادی ایجاد کرده اند. شما این طور فکر نمیکنید؟
عصر دیجیتال بیشتر راههای استفاده ما را از رسانه تغییر داده است.
به چیزی که در دست خود دارید نگاه کنید (آیپد)؛ این همه چیز را عوض کرده است.
هنوز با پولاروید ۱۰۸عکس میگیرید؛ دوربینی که هر عکاسی عکس های شما را با آن میشناسد؟
بله. البته کارم با این دوربین کم و کم تر میشود چون فیلمهای آن دیگر تولید نمیشوند. هنوز با آن کار میکنم ولی وقتی فیلم هایش تمام شد، کار من هم با آن تمام میشود.
فیلمهایش را ذخیره نکردید؟
هر چه دستم رسید، خریدم ولی دیگر چیزی پیدا نمیشود. به هر حال، حتی اگر همه آن ها را هم میخریدم، دیگر الان کاملاً کهنه شده بودند و به درد نمیخوردند.
ولی سالها است که از این فیلم استفاده کرده اید و به نوعی امضای شما محسوب می شود. حالا چه برنامهای دارید؟ میخواهید به جای آن از چه فیلمی استفاده کنید؟
(نفسش را بیرون می دهد و میخندد) برنامهای ندارم؛ هنوز با آن کار میکنم. بعضی وقتها هم با دیجیتال کار می کنم ولی خیلی از آن خوشم نمیآید. کار با دیجیتال برایم سخت است. من همیشه سعی کردهام با دوربینهای کاملاً مختلفی کار کنم ولی در عین حال، هیچ وقت به هیچ کدام از آن ها وابسته و دلبسته نشدم. البته پولاروید ۱۰۸دوربینی بود که بیش از هر دوربین دیگری با آن کار کردم و خیلی هم دوستش دارم. ولی به هر حال، بدون آن هم میتوانم به زندگی عکاسی خودم ادامه دهم.
پائولو رورسی
ناتالی پورتمن
اسکارلت جوهانسون
اوا گرین
تیلدا سوئینتون