داستان نمایش«یوبیتسومه»درباره پسری است که بعد از سالها به خانه باز می گردد و متوجه میشود که همه چیز تغییر کرده!
منوچهر اکبرلو از این نمایش می گوید:
یک) خسته از نمایش های «آتراکسیون» و «بازیگر چهره»، رفتم به تماشای «یوبیتسومه».
دو) جایی خوانده بودم که «دهه هفتادی ها از راه میرسند»! و دیدم که دارند میرسند!
سه) دهه شصتیها حالا تکلیفشان را مشخص کرده اند. یا کلن تئاتر را بوسیده اند و گذاشته اند کنار و رفتهاند دنبال زندگیشان ، یا عرصه های تلویزیون و تئاتر و سینمای حرفهای از آن ِ آنهاست.از گرسنگیهای زندگی خوابگاهی شروع کردهاند و حالا دارند،بهرهای می برند. که نوش جانشان باد!
چهار) دو دهه حمایت نادرست مدیران حالا نشان میدهد که اشتباه کرده اند. پول و سفارش دادن برای ساخت انبوه نمایشهایی بی اندیشه، بی فرهنگ، از سر ِ شکم سیری ،ادا، کپی کمرنگ کارهای فرنگ و... بسیاری از استعدادهای تئاتر مارا نابود کرده است.(نمونه که نمیخواهید.)گیریم که برخی را به نوایی رسانده باشد.(نمونه ها را که می شناسید).
پنج) به نظر من، در زمانه کنونی ، بیش از آن که نگران بی پولی تئاتر باشیم، باید نگران آن باشیم که مدیران با نسل دهه هفتاد چه خواهند کرد. آیا از سر دلخوشی ، جوایز جشنواره ها را (حتا فجر را ) به آنها خواهند بخشید، و خیلی زود آنها را به سقف آرزوهای شان خواهند رساند؟(نمونه ها را یادمان نرفته است.)
شش) حمایت از جوانان ِ از راه رسیده نه پیش از آغاز ، بلکه در پایان اجرای عمومی، ضرورت اول تئاتر ماست-اگر میخواهند آینده سازی کنند-.ارزیابی تولیدات آنها کار ساده ای است.تا دریابیم که چه کسانی شایسته حمایتند و چگونه و چقدر.
هفت) این تئاتریهای جوان در کنار همان دانشجویانی مینشینند که فقط می آیند لیسانسی بگیرند و بروند دنبال زندگیشان.پی ِ ازدواجی و کاری. اما اینها می مانند و با همه نداری ها میسازند. اینهایی که حرف برای گفتن دارند و عطشی دارند عجیب برای دیدن و رفتن به اعماق اجتماع. اینها تئاتر را برای اداهای «من بهتر میفهمم، بنشین و تماشا کن و تشویق کن و برو» تولید نمیکنند. تئاتر برای آنها جدیتر از این حرفهاست. اینها برایشان تئاتر محترم است؛ و مارا وادار میکنند که بهشان احترام بگذاریم!
هشت) «یوبیتسومه»، مارا به عیان نشان میدهد. این که چه بوده ایم و-هنوز- چه ماندهایم.گذشته را نشان میدهد، اما گویا در زمان حالیم... و دیگران را نشان میدهد، که گویی در مقایسه با ما، در آیندهاند.
نه) خوشحالم که : دهه هفتادی ها از راه میرسند!
ده) و نگرانم که جوانها را واگذاریم تا بشوند مثل سمیهی نمایش «یوبیتسومه».تا از حرارت و انگیزه خالی شوند و بشوند جوانهایی که در جوانی، مویشان سفید میشود!
به قول قسمتی از نمایش:
«پسر: چرا خب؟ این هنوز جوونه! قدیما باید میبستیمش هی ورجه وورجه نکنه، از درو دیوار بالا نره، شد بستنی. حالا از سر یخی بهش میگید بستنی؟
مادر: «زبون بسته رو انقدر بستیم که شد بستنی».