برای مثال کافی است کمی با نگاه محمد حمزه ای در فیلم های تلویزیونی موفقش آشنا باشید تا با دیدن فیلم "آذر" سایه سنگین نیکی کریمی را نه به عنوان تهیه کننده ای که باید کارگردان را حمایت و راهنمایی کند وبستر مناسبی برای ساخت یک فیلم خوب بسازد بلکه به عنوان شخصی که قاب دوربین و فضای آن را ماسکه کرده و با تحمیل تمام و کمال سلیقه خود به آن لطمه زده را حس کنیدو متوجه می شوید که عوامل فیلم چندان احساس رضایت از این پروژه ندارند.
البته داستان فیلم هم به خصوص با فلش بکی از کارآکترهای بارها تکرار شده زن با وفا و از خودگذشته و فداکار نیکی کریمی موجب شده تا حس کنیم که این فیلم را قبلا هم دیده ایم ، به "آذر" لطمه زده است و ای کاش محمد حمزه ای اولین تجربه سینمایی اش را با قصه ی بکرتری تجربه می کرد.
البته نیکی کریمی در مواجه با رسانه ها و مخاطب هم به گونه ای برخورد می کند که انقدر نام تهیه کننده بولد شده که روی نقش کارگردان و بازیگران و دیگر عوامل سنگینی می کند. اتفاقی که هرگز در سینمای دنیا تعریف نمی شود ومتاسفانه این روزها سینمای ایران را تهدید می کند.
برای مثال آیا مایکل داگلاس معروف و مشهور نامش را روی فیلم اسکار گرفته و تحسین شده "دیوانه از قفس پرید"به عنوان تهیه کننده سنگین کرده و یا اینکه برد پیت برای فیلم "بابل" به جز به عنوان بازیگر تا چه اندازه به عنوان مهمترین تهیه کننده فیلم ابراز و جود می کند.
ازدیگر ویژگی های نیکی کریمی این است که اصرار دارد در هر زمینه ای صاحب نظر است حتی در مورد طراحی پوستر که یقینا در جذب مخاطب به عنوان شناسنامه فیلم که به چشم می آید تاثیر بسیاری دارد و پوستر فیلم آذر که ایشان را به تنهایی و به عنوان یک زن جسور موتور سوار نشان می دهد آنقدرغیر حرفه ای و با قصه و فضای فیلم در پارادوکس است که به یک طنز تصویری شباهت دارد.
به نظر می رسد این اصرار در دیده شدن و عدم توانایی در تهیه کنندگی ابعاد بیشتری نیز داشته که می توانید در بخشی از گفتگوی بهناز شفیعی قهرمان موتورسواری زنان در ایران با روزنامه قانون ببینید:
بهناز شفيعي، يكي از چهرههاي سرشناس در موتورسواري زنان است. مدتهاست علاوه بر فعاليت در اين رشته، تلاش ميكند موتورسواري زنان را گسترش دهد و با آموزش به ديگران به كشف چهرههاي جديد كمك كند. شفيعي فعاليتهاي ديگري نيز دارد؛ به عنوان مثال او در فيلم «آذر»، به نيكيكريمي آموزش موتورسواري داد و در چند سكانس نيز به عنوان بدلكار ايفاي نقش كرد. دختر موتورسوار ايراني، يكي از افرادي است كه مشعل المپيك 2018 را حمل خواهد كرد. افتخاري كه نصيب او و چند ايراني ديگر از جمله بهرام رادان شده است. به همين مناسبت با او گفتوگويي انجام داديم كه در ادامه ميخوانيدحضور شما به عنوان يكي از افرادي كه مشعل المپيك را حمل ميكند، بدون شك مايه افتخار ايرانيهاست. چه شد كه به عنوان يكي از اين افراد انتخاب شديد؟
يكي از فعاليتهاي شما در ماههاي اخير، آموزش موتورسواري به نيكي كريمي براي حضور در فيلم «آذر» بود. اتفاقي كه بازتاب فراواني در فضاي مجازي داشت. كمي از حال و هواي اين فيلم بگوييد.
فيلم سينمايي «آذر» در حال اكران است. من از نيكي كريمي گله زيادي دارم. قرار بود براي اكران اين فيلم از عوامل دعوت شود اما من را دعوت نكردند. حتي نيكي كريمي در پيج اينستاگرامي خود، تيزرهاي اين فيلم را گذاشت اما مربي و بدلكار را معرفي نكرد. حامي مالي اين فيلم شركتي به نام انرژي موتور بود و از آنجايي كه من با اين شركت همكاري ميكنم، تمام آموزشهاي موتورسواري و بدلكاري بر عهده من بود اما در نهايت نه براي جشنواره از من دعوت شد و نه دستمزدم را پرداخت كردند.
با تهيهكننده صحبت نكرديد كه دستمزد شما را پرداخت كنند؟ به هرحال شما از تواناييهاي خودتان براي توليد اين فيلم استفاده كردهايد و درست نيست حقالزحمهتان پرداخت نشود.
به مدير توليد زنگ زدم. آنها گفتند ما هزينهها را پرداخت كردهايم؛ به نيكي كريمي زنگ بزنيد. به او زنگ زدم اما نتوانستم به نتيجهاي برسم. همين موضوع سبب شد در يك فيلم سينمايي ديگر بازي كنم كه نقش خودم را در آن فيلم دارم و بدلكار يا مربي شخص ديگري نيستم. تجربه تلخي كه از اين فيلم داشتم، سبب شد تا قيد همكاري با ديگر بازيگران را بزنم و خودم بازي كنم.
با نيكي كريمي در اين باره صحبت نكرديد؟ آنطور كه در فيلمها مشخص است، رابطه خوبي با او داشتيد.
يك مدت من را در اينستاگرام بلاك كرده بودند و پس از مدتي آنبلاك كردند. هيچ پاسخي به من ندادند اما فكر ميكنم از اينكه گفته بودم من بدلكار او هستم ناراحت شده زيرا گفته بود اين موضوع را به هيچكس نگويم. اينكه چرا بايد دروغ بگويم را نميدانم اما تمام جذابيت فيلم «آذر» براي من اين بود كه خودم متولد آذر هستم. اين فيلم در آذرساخته و در همين ماه نيز اكران شد. به همين دليل من قبول كردم كه به عوامل اين فيلم كمك كنم اما در آخر هيچ نتيجهاي براي من نداشت.ضمن اینکه نیکی کریمی از من خواسته بود که به کسی نگویم بدلکار او هستم تا فکر کنند خودش موتورسواری کرده.
اميدواريم در آذر سال آينده دستمزدتان را بدهند.
پول نميخواهم ولي از نظر حرفهاي بايد مرا دعوت ميكردند كه در اكران حضور داشته باشم يا به عنوان مربي و بدلكار معرفي ميشدم اما اين اتفاق رخ نداد. انتظار داشتم در تبليغاتي كه براي اين فيلمها انجام ميشود، نام من را نيز ذكر كنند اما در عمل اين اتفاق رخ نداد.
از اين موضوع بگذريم. وضعيت موتورسواري بانوان در ايران همچنان مشخص نيست. اين رشته هنوز نتوانسته جذابيت كافي را براي آنها كه به دنبال حضور در آن هستند ايجاد كند. ضمن اينكه امكانات مناسب براي موتورسواري بانوان نيز فراهم نيست. برنامهاي براي حل اين مشكلات نداريد؟
من ساكت نمينشينم و پس از دورههايي كه در آمريكا گذراندم، انتظار داشتم فدراسيون كارهاي مرا تحسين كند اما در عمل جلسهاي ترتيب دادند كه منجر به قطع همكاري من با فدراسيون شد. من ميخواهم در مسابقات بينالمللي حضور پيدا كنم اما نياز به لايسنس دارم. اين لايسنس را بايد فدراسيون كشوري كه هر ورزشكار در آن زندگي ميكند صادر كند اما از آنجايي كه فدراسيون ايران اين كار را نميكند، مجبورم به كشور ديگري بروم و از آنجا لايسنس بگيرم.