امروز فیلم Road to perdition”" سم مندرس را در ذهنم مرور می کردم . سکانسی که عکاس (جود لا) برای منحصر به فرد شدن عکسش ، سوژه ی زنده اش را می کشد و یا با قصاوت از جان کندن سوژه ای دیگر عکس می گرفت و این صحنه ها به عنوان یکی از فجیع ترین صحنه های سینمائی ثبت شده است.
اولین بار بعد از انتشار عکس ها و فیلم های دلخراش از جان کندن "مرتضی پاشائی" به یاد این سکانس ها افتادم و دیشب هم حس می کردم "زاون قوکاسیان" با آن غرور و لبخندش راضی بود که ما آخرین ساعات زندگی اش را در قاب تلویزیون ببینیم؟ به خدا که مرگ هم حرمت دارد و لحظات پایانی زندگی .و امروز این عکس در خبرگزاری مهر دیگر توان سکوتم را گرفت. قبل از این هم از "بهرام ریحانی " عکس هائی دیده بودم که حس می کردم حریم شخصی اوست اما این عکس آخری واقعا تاسف آور است.
خیلی از ما ایرانی ها گله داریم چرا مائی که در طول زندگی برای بدنمان ارزش و احترام قائل بودیم ،باید در مرگمان لخت و عور از پشت یک آکواریوم به نمایش عموم در بیاییم ، خبر هم دارم که در مورد این رسم نا خوشایند قرار است تصمیم هائی گرفته شود پس چطور این کوتاهی ها از قشر روشنفکر ما سر میزند ....
بله ، این کفن "بهرام ریحانی" است برادر، اما این صحنه ...صحنه ی تئاتر نیست.