پیتر بروک که نمایش های جاهطلبانه، ماجراجویانه و بیپایانش در طول هفت دهه در دو سوی اقیانوس اطلس زبانزد بود و جایگاهی را در میان بزرگترین کارگردانان تئاتر قرن بیستم به دست آورده بود، روز شنبه در ۹۷ سالگی درگذشت.
مرگ او توسط پسرش سیمون تایید شد البته پسرش محل درگذشت را مشخص نکرد.
پیتر هال کارگردان زمانی گفته بود: «پیتر جوینده است، فردی که در مرزها قرار دارد و مدام میپرسد کیفیت در تئاتر چیست، حقیقت را در تئاتر از کجا مییابید.» وی افزود: او بزرگترین مبتکر نسل خود است.
پیتر بروک را خیلی چیزهای دیگر نیز می نامیدند: یک آدم بدجنس، یک رمانتیک، یک کلاسیک. اما او هرگز به راحتی به دست نمی آید. ملیت بریتانیایی داشت اما از سال 1970 در پاریس اقامت کرد، او سالهای متمادی را در تئاتر تجاری گذراند و جوایز تونی را در سالهای 1966 و 1971 برای بردن نمایش «مارا-ساد» روی صحنه در شهر نیویورک و «رؤیای شب نیمه تابستان» نمایشنامهای کمدی اثر ویلیام شکسپیر برنده شد. او آثاری مانند موزیکال «ایرما لا دوس» و «منظره ای از پل» اثر آرتور میلر را نیز روی صحنه برد. آثار نمایشی بروک تحت تأثیر تئاتر روایی برتولت برشت و نگاه تیره اجتماعی جان کت، پژوهشگر آثار شکسپیر است.
نخستین اثر سینمایی او یک فیلم کوتاه به نام سفر احساسی است که آن را هنگام تحصیل در آکسفورد کارگردانی کرد. در بیست سالگی نخستین اجرای تئاتر را با کارگردانی نمایش شاه جان (با بازی پل اسکافیلد) تجربه کرد. پس از آن در لندن، مسکو، پاریس و نیویورک نمایشهای بسیاری را بر روی صحنه برد. بروک برخی از نمایشهایش را به فیلم برگردانده است.
بروک همچون بعضی معاصرانش چون آریان منوشکین و بهرام بیضایی به استفاده از روشهای تئاتر مشرقی مشهور است.
او به همان اندازه ای که کارگردانی آثار شکسپیر، شاو، بکت، کوکتو، سارتر و چخوف را برعهده داشت، به همان اندازه نیز باعث درخشش بازیگرانی مانند لارنس اولیویه، ویوین لی، جان گیلگود، پل اسکافیلد، الک گینس، گلندا جکسون و آلفرد لانت و لین فونتان شد. او یک آزمایشگر و ریسک پذیر بود. او یک اقتباس خیره کننده نه ساعته از حماسه سانسکریت «مهابهاراتا» را در سال 1987 از فرانسه به نیویورک آورد. در سال 1995، او همان مسیر را با «مردی که» دنبال کرد، صحنهسازی واضحی از مطالعات موردی عصبی به نویسندگی الیور ساکس بود. در سال 2011، زمانی که 86 سال داشت، یک اجرای تقریباً به همان اندازه مهم از «فلوت جادویی» موتزارت را در جشنواره مرکز لینکلن کارگردانی کرد و به روی صحنه برد.
آقای بروک بی قرار و غیرقابل پیش بینی، خستگی ناپذیر بود و تقریباً 100 اثر را در طول دوران طولانی و تحسین برانگیز خود روی صحنه تئاتر برد.
او برای اولین بار در سال 1946 به دلیل سرزندگی و جسارتش به شهرت رسید، زمانی که در 21 سالگی، بازسازی «عشق از دست رفته» شکسپیر را در استراتفورد آپون آون به صحنه برد، جایی که سر بری جکسون، کارگردان، مسئول آن بود. آقای جکسون در تمجید او گفت: «جوانترین زلزلهای که میشناسم.»