نمایش موارد بر اساس برچسب: رضا بهبودی

سی و یک نما - قرارداد اکران فیلم سینمایی «آخرین تولد» در شورای صنفی نمایش ثبت شد.

منتشرشده در سینمای ایران

سی و یک نما - پرسه زدن در زمان و مکان به بهانه ی روایت قصه هایی در بستر تاریخ، گاه نزدیک به آن و گاه ساخته ی ذهن نویسنده و کارگردان در سریال های نمایش خانگی آنقدر به یک اپیدمی بدل شده که برای تماشای سریال جدید "شبکه مخفی زنان" به کارگردانی "افشین هاشمی" شاید چندان کنجکاو و هیجانزده نبودیم، اما از همان قسمت اول و دوم به گونه ای خودش را به رخ کشید که انگار حرف تازه ای دارد:یک سریال تر و تمیز.

منتشرشده در تلویزیون

سی و یک نما - رضا بهبودی فیلم سینمایی «درخشش» ساخته استنلی کوبریک را برای نابینایان توضیح‌دار کرد.

منتشرشده در سینمای ایران

سی و یک نما - سریال «ملکه گدایان» به کارگردانی حسین سهیلی زاده در نیمه‌ی راه تصویربرداری است و در خلاصه‌ی داستان این سریال پر بازیگر به قلم حامد افضلی و امین محمودی آمده:

منتشرشده در سینمای ایران

سی و یک نما - عوامل سریال نمایش خانگی "ملکه گدایان" به کارگردانی حسین سهیلی زاده، برای ادامه تصویر برداری وارد کشور ترکیه شدند.

منتشرشده در تلویزیون

سی و یک نما - هشتمین روز از سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر در حالی برگزار شد که خستگی، کم کم در چهره ی اهالی رسانه در این ماراتون مشهود است و این موجب می شود تا توجه به فیلم ها مثل روزهای نخست نباشد.


 در این روز سه فیلم" ریست" ( تعارض) ، "پدران" و "من می ترسم"  به نمایش درآمد که فیلم تعارض با فرم، دوربین، ساخت و محتوای متفاوتی که داشت با استقبال خبرنگاران و منتقدین رو به رو شد.
و البته جریان ساز این شب فیلم "شین" به تهیه کنندگی و بازیگری شهاب حسینی بود که آمد تا بیانیه ی دیگری را به صورت شفاهی قرائت کند و برد. شهاب حسینی که انگار برای اولین بار می دیدیم. بسیار عصبانی و بی انگیزه برای حضوربه بهانه ی فیلم.
فیلم شین هم  مثل "آن شب" در ژانر وحشت بود وتاثیر گرفته از فیلم " حلقه" با روایتی دو خطی از داستانی واقعی و مثل فیلم " آن شب" دارای ضعف های بسیار.

 

فن پیج های شهاب حسینی که از طرف کارگردان جوان فیلم شین (میثم کزازی) دعوت شده بودند، با سبد گل و اشتیاق آمدند و موقع نشست خبری، همگی هجوم آوردند به سمت محل نشست، اما کسی را راه ندادند و قاعده اش هم همین بود. کلا انگار آنها بازی خورده بودند و مقصد را اشتباه آمده بودند برای دیدن سوپراستار

بیرون سالن خسته نشسته بودیم منتظر بقیه که به خانه برگردیم.
پدر پیری را دیدم با دختر فلجش که آمده بود و از مسئول گیت سالن نشست پرسش و پاسخ، خواهش می کرد که فقط یک لحظه دخترش وارد نشست بشود و شهاب حسینی را ببیند.اما اجازه ندادند.
در چهره ی پدر حس غریبی بود . انگار که می گفت: این یک آرزوی دخترم را هم نتوانستم برآورده کنم. (گر چه از نظر من و شما آرزوی مهمی نبود اما ما جای آنها نیستیم). وقتی محیط خلوت شد به حراست گفتم؛ این یکی را راه می دادید. نگذارید این پدر شرمنده دختر بیمارش شود. یقینا این روزها بابت خیلی چیزها شرمنده خانواده است. سهم من باشد که الان میتوانم آنجا در نشست باشم و نیستم. گفت: فکر کردید ما دل نداریم؟ الان که هیچکس را راه ندادیم، فردا در فضای مجازی پر میشود که هوادارهای شهاب حسینی در نشست خبری فیلمش.وای به حال اینکه کسی را راه بدهیم. و امروز به عینه از گزارش ها دیدم که حق داشتند.
و من ....هنوز دلم پیش آن پدر و دختر است که دنبال سوپراستار می گردند.کمی مهربان باشیم در این روزهای سخت.

شهاب حسینی صحبت هایش را با حمله ی مستقیم به مسعود کیمیایی شروع کرد، از شخصیت بهروز وثوقی گفت و در ادامه از تاسفش بابت اتفاق های تلخ دو ماه اخیر و دلخوریش از مردم فضای مجازی و اهالی رسانه که مفهوم نیت خیرش را نفهمیدند و از بددهنی ها گله کرد و......

 

گزارش هشتمین روز سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر

 

گزارش هشتمین روز سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر

 

گزارش هشتمین روز سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر

 

گزارش هشتمین روز سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر

 

گزارش هشتمین روز سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر

 

گزارش هشتمین روز سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر

 

گزارش هشتمین روز سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر

 

گزارش هشتمین روز سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر

 

گزارش هشتمین روز سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر

 

گزارش هشتمین روز سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر

 

گزارش هشتمین روز سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر

 

گزارش هشتمین روز سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر

 

گزارش هشتمین روز سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر

 

فیلم "ریست" (تعارض) به کارگردانی محمدرضا لطفی و به تهیه کنندگی امیر سیدزاده است که رضا بهبودی، سودابه بیضایی، محمد صدیقی مهر، حامد رحیمی نصر، پریسا محمدی و رقیه افشین پور بازیگران این فیلم سینمایی هستند.

خلاصه این فیلم را می توان به شرح زیر بیان کرد:

احساس می‌کنم دیوونه شدم…یه جورایی به تمام دوربین‌های مداربسته که دارن آدم رو کنترل می کنن حساسیت پیدا کردم … اونقدر توی این ماجرا غرق شدم که احساس می‌کنم پشت همه این دوربینا یه نفره … یه نفر که چهار چشمی داره منو نگاه می کنه!

فیلم "پدران" به کارگردانی سالم صلواتی و به تهیه کنندگی شهرام مسلخی است که علیرضا ثانی‌فر، هدایت هاشمی، گلاره عباسی، مهشید ناصری، کیوان پرمر، مهدخت مولایی، نوید لایقی، سارینا ترقی، یوسف یزدانی، مرتضی خانجانی، شیدا مودب، سعید پورشعبانی و سعید باغبان   

بازیگران این فیلم سینمایی هستند.

در ادامه خلاصه این فیلم را می توان به شرح زیر بیان کرد:

رویارویی دو نسل می‌تواند حادثه بیافریند؛ در "پدران" حادثه‌ای دو نسل را رو در روی یکدیگر قرار می‌دهد.

فیلم "من می ترسم" به کارگردانی و تهیه کنندگی بهنام بهزادی است. که ‌الناز شاکردوست، امیر جعفری، مهران احمدی، ستاره پسیانی و پوریا رحیمی‌سام بازیگران «من می‌ترسم» هستند.

در خلاصه‌ی داستان، این فیلم آمده است:

بدیش اینه من وسط کلی شک‌ام که می‌خوام برم یا نه... ولی بدترش اینه که صد برابرش مطمئنم نمی‌تونم بمونم.

فیلم سینمایی «شین» به تهیه‌کنندگی و بازیگری شهاب حسینی و به کارگردانی میثم کزازی است.جمشید هاشم‌پور، مهدی پاک‌نیت، هوشنگ توکلی، سیامک اطلسی، علی شادمان و غزال نظر، افسانه ناصری، حسین عابدینی، محمود بصیری، فخرالدین صدیق شریف، ناهید مسلمی، فرزین محدث، مهدی بجستانی از دیگر بازیگران این فیلم هستند.

خلاصه این فیلم را می توان به شرح زیر بیان کرد:

اولین ساخته سینمایی میثم کزازی در ژانر وحشت قرار دارد و فیلمنامه آن نیز توسط خود وی به نگارش درآمده است.این فیلم داستان یک خانه ی قدیمی است که سال ها پیش در آن جنایتی اتفاق افتاده که هنوز فضای خانه متاثر از  این جنایت است وهمسایه ها می گویند که در این عمارت ارواح حضور دارند و کسی حاضرنیست وارد آنجا شود تا اینکه یک دختر و پسر تصمیم می گیرند، ویدئوی عروسی شان را در آنجا بسازندو....

گزارش هشتمین روز سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر

 

گزارش هشتمین روز سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر

 

گزارش هشتمین روز سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر

منتشرشده در سینمای ایران

سی و یک نما-اولین عکس از فیلم سینمایی «موج اف ام، ردیف ۴۸» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی کیارش اسدی زاده منتشر شد.

منتشرشده در سینمای ایران


هما گویا(سی و یک نما) - بهمن فرمان آرا بیست سال پیش بعد از بیست سال به ایران آمد و فیلمی ساخت به نام" بوی کافور عطر یاس" که انقدر ذوق زده بودیم از بازگشت کارگردان "شازده احتجاب" که دربست فیلمش را پذیرفتیم.


 


اگر حتی جایی از فیلم را نمی فهمیدیم و یا از آن لذت هم نمی بردیم فکر می کردیم که ایراد از ماست که درک درستی از فیلم و فیلمسازی نوین از کارگردانی که دو دهه در ینگه دنیا سینما را رصد می کند نداریم
اما فیلم بعدی "خانه ی روی آب" چیز دیگری بود .قصه ای تازه با چاشنی فانتزی که به واقع قصه گو بود و میشد با آن ارتباط برقرار کرد. ارتباطی که با ساخته های بعدی او ، از آن فاصله گرفتیم و این فاصله همچنان ادامه داشت و با "دلم می خواد "به اوج  رسید.
دغدغه فرمان آرا در تمام فیلم هایش مرگ است.ترس از مرگ و در کنارش ترس از زندگی که این دو لازم و ملزوم یکدیگرند.همانطور که در دیالوگی از من دلم می خواد به آن اشاره می کند.
دغدغه مرگ برای فیلم های فرمان آرا نیاز به بستری برای پیش بردن قصه هم می خواهد که می تواند معضلات اجتماعی،اقتصادی و سیاسی باشد که قرارست به آن دل ببندیم و دنبالش کنیم و البته وجود کودکانی که انگار ضمیر ناخودآگاه فیلمساز هستند که در گوشه و کنار فیلم هایش خودنمایی می کنند.

 

 

31namafarmanara2.jpg

 


 فیلم در ارشیو مانده اما تازه اکران شده فرمان آرا این بار زندگی و مرگ را به شکل تازه ای تصور می کند و حالا کودک درون او  با یک آهنگ ریتمیک قردار که دخترک کودک کار به بهرام فرزانه نویسنده افسرده و کارآکتر اصلی فیلم می دهد شکل دیگری می گیرد.
قهرمان فیلم اخیر فرمان ارا باز هم یک نویسنده است . کیانیان قهرمان همیشگی فیلم های فرمان آرا  اما این بار با گریمی شبیه انیشتن و بازی قابل قبولی که یقینا در تمام زندگی انقدر به سازی نرقصیده که در این فیلم می رقصد. به گونه ای که گر چه از توان بازیگری  و تلاش او لذت می بریم اما از آن رضایت نداریم و دلمان را به درد می آورد تا جایی که حتما کارآکتر "دکتر" را در فیلم "خانه ای روی آب" برای او ترجیح می دهیم.البته این را می شود به حساب تعصبمان به بازیگری بدانیم که با نقش های فوق العاده ای تحسینش کردیم و در ششمین دهه زندگی اش از او بازی هایی می طلبیم که باز هم به وجدمان بیاورد و نه اینکه قر کمرش را بشماریم حتی اگر لازمه پیشبرد روند فیلم باشد.چیزی که کاملا مشخص است "محمدرضا گلزار" زیر بار آن نرفته و این در مورد او قابل تحسین است.

 

 

55.jpg

 


فرمان آرا در "خانه ای روی آب" کلی کلاف کاموای به هم گوریده دارد،رنگ و وارنگ که پیرزنی به صورت نمادین در حال بافتن آنها است اما از کلاف های سردر گم کم نمیشد و این گوریدگی و امتداد نخ های رنگی مدام با تعلیق قصه بیشتر میشد و پیرزن بافنده هم از آن جا می ماند. اما در فیلم "دلم می خواد" انگار نخ های کاموا و کلاف سر ذر گم زندگی به مقصد رسیده  و رسالتشان را به دست آورده اند و لباس و شال و ژاکت هایی دستباف شده اند با طرح هایی زیبا بر تن تک تک شخصیت ها.
یکی از زیر و یکی از رو....
در حالی که کلاف زندگی در قصه آشفته فیلم هم چنان سر در گم است و با شنیدن آهنگی در ضمیر نا خودآگاه و رقص بابا کرم هم تنیده نمی شود.
فرمان آرا انگار یک حرفی دارد که هنوز نتوانسته در قالب فیلم هایش بزند و به همین دلیل در تمام آن ها  تلنگری به کارهای قبلی میزند.(که این می تواند شگرد او باشد مثل طراحی صحنه و لباسی که می پسندد و مختص اوست).
زندگی و مرگ،تابوت و عزاداری عضو لاینفک تمام این نمادهای شبیه به هم است
و اما فیلم « من دلم می خواد » در چند سطر:
پیام های تلفنی که هر کدام خبر از مرگ یک رفیق می دهد،اجتناب از رفتن به مجالس ختم که انگار انتظاری برای مجلس ختم خود اوست و ...
بهرام فرزانه نویسنده ای که در شصت سالگی دیگر نمی تواند رمان تازه ای بنویسد . او آشفته و افسرده است مثل ظاهرش و مثل خانه ای که آشفتگی و کهنگی از آن می بارد و مثل پرنده در قفس مادام ، زن همسایه که دیگر نمی خواند.
زن های بارور نماد چه چیز هستند؟
زاییدن و زاده شدن...
منشی روانپزشک که حامله است
زن همسایه که حامله است
کارگر خانه که سنی بالاتر از بارداری دارد (با بازی مریم بوبانی) حامله است, عروسش حامله است اما بچه اش تکان نمی خورد و حتی کابوس های شبانه مرد افسرده بیماری (صابر ابر) که حامله است و زایمان می کند که این دیگر اوج کلافگی مخاطب است از قصه های روایت نشده و رها شده فیلم تازه فرمان آرا.

 

 

31namadelammikhad3.png

 


حاملگی انگار بستری است برای اینکه جامعه آبستن حوادثی است که به جز مرگ،نوزادو کودک در فیلم های فرمان آرا حایگاه خاصی دارند که بی رحمانه و تلخ و گزنده است جرا که حتی بچه ها و نوزادان هم بوی مرگ می دهند
وام گرفتن از بازی بازیگران بزرگ در تک سکانسی که گاه تک سکانس-پلان است،و زوم کردن روی یک شخصیت و هدر دادن موقعیت شخصیت هایی که جا دارند تا از آنها بیشتر بهره بگیرند هم در کارهای فرمان آرا تکراری و نخ نما شده است. مثل  کارآکتر پسر بهرام فرزانه؛نیما با بازی محمدرضا گلزار که می توانست تعلیق خاصی به قصه بدهد و فرصت بیشتری برای تجربه نقشی تازه برای این سوپر استار باشد که شاید یکبار دیگر "بوتیک" را به یادمان بیاورد و نقش نیما واقعا این پتانسیل را داشت.
در این میان تنها دلخوشی دیدن فیلم، بازی درخشان و شخصیت پردازی  خوب  و دلچسب مهناز افشار است که به خوبی در نقش یک زن  خیابانی درامده است البته باز هم با نوزادی قلابی در آغوش که مبادا بیرحمانه ترین شکل حضور نوزادان را مثل "بوی کافور عطر یاس" فراموش کنیم. یک زن خیابانی که چادری را گوله کرده و به شکل نوزاد در آغوش کشیده است.انگار اینطوری مشتری های هوسران نیمه شب بیشتر می شوند و طالب تر و مزاحمت نیروی انتظامی کمتر.

 

 

 

31namadelammikhad4.png

 


 و چه نگاه تلخ و بیرحمی است از شهر دود زده ی تهران.
داستان من دلم می خواد با نام قبلی "من دلم می خواد برقصم" قصه نویسنده افسرده ای به نام بهرام فرزانه است که دیگر نمی تواند با ماشین تایپ قدیمی اش داستان تازه ای خلق کند. روزی که با ماشین عتیقه ی کلاسیک (شورولت ایمپالا) دهه شصت میلادی اش در خیابان رانندگی می کند ،دختر کوچکی، پشت چراغ قرمز اصرار دارد در هیاهوی شهر به او سی دی بفروشد ، نویسنده امتناع می کند و دختر سی دی را به او هدیه می دهد و ناپدید می شود.بهرام کنجکاو می شود و سی دی را گوش می دهد که یک آهنگ رقص ریتمیک قردار است. حواس او به آهنگ پرت میشود و با ماشین زیر کامیون میرود ولی وقتی به خود می آید هیچ اثری از تصادف نیست اما صدای موسیقی در گوشش مرتب شنیده می شود و او را به رقص وا می دارد...
در راه خانه با زنی خیابانی آشنا می شود و حالا اتفاق هایی که برایش افتاده به او این انگیزه را می دهد که بعد از مدت ها قصه ای بنویسد در حالی که همه فکر می کنند که او دیوانه شده است..
 در انتها  لازم است به بازی خوب "پیام دهکردی" در نقش روانپزشک هم اشاره کرد که خوشبختانه بخت یارش بوده و کارگردان به او فرصت داده تا دقایقی در فیلم حضور بیشتر و درخشانتری داشته باشد.
البته رضا بهبودی در نقش همسایه ارگانی بهرام فرزانه که کل سکانس های او در آسانسور است (به جز یک پلان)با شخصیتی کاملا اضافه و تکراری در قصه هم مثل همیشه بازی خوبی دارد اما حیف که از قصه فیلم بیرون میزند
به هر حال بهمن فرمان آرا سبک خودش را دارد و لابد کسانی که این سبک را می پسندند (بخصوص قشر اپوزوسیون و روشنفکر سینما) می توانند با آن ارتباط برقرار کنند اما من به خصوص با سکانس آخر فیلم و رقصیدن نوزادان که بسیار هم تروکاژ و اسپشیال افکت بد و پیش پا افتاده ای داشت نتوانستم ارتباط بگیرم و با ذهنی آشفته سالن سینما را ترک کردم و از اینکه فیلم مدتی در صف تایید اکران بود افسوس نخوردم ولی به هر حال سینما یک مدیوم کاملا سلیقه ای است.

منتشرشده در سینمای ایران

سی و یک نما- شَنِل ساخته "حسین کندری" فیلمی است که به رغم همه حاشیه هایی که درمورد باران کوثری، بازیگر اصلی آن و عدم پخش چهره وی در تیزرهای تلویزیونی داشت و می توانست تبلیغی غیر مستقیم برای گیشه فیلم باشد اما نتوانست موفقیت چندانی تا به اینجا به دست بیاورد،  در حالی که افراد بانفوذ سینما هم پشت این فیلم ایستاده اند.

منتشرشده در سینمای ایران

سی و یک نما* - ايده ها نقش مهمي در خلق يك اثر هنري دارند، خيلي از ايده ها در سطح ذهن باقي مي مانند و هيچگاه به يك اتفاق تبديل نمي شوند و به همين ميزان بعضي از ايده ها هستند كه ناب و شسته و رفته مي شوند و گاهي به يك استثنا بدل خواهند شد، اين كه يك كارگردان يا نويسنده چه طوري بتواند يك ايده خالص را به يك نمايش يا فيلم تبديل كنند كه براي مخاطب باور پذير باشد و حرفي براي گفتن داشته باشد، مي شود تكنيك و هوشمندي....

 

منتشرشده در تئاتر
صفحه1 از2