سی و یک نما - در طول تاریخ تقریباً 96 ساله اسکار، 10 فیلم موزیکال برنده جایزه برتر بهترین فیلم شدهاند. این روند با فیلم ملودی برادوی در سال 1929 آغاز شد و تا آخرین برنده موزیکال، یعنی شیکاگو در سال 2002 ادامه داشت. موزیکالها به خصوص در دهههای 1950 و 1960 محبوب بودند و در این دو دهه، شش فیلم موزیکال موفق به دریافت جایزه بهترین فیلم شدند؛ از جمله آثار کلاسیکی مانند داستان وست ساید، بانوی زیبای من و اشکها و لبخندها.
سی و یک نما - فیلم سینمایی «در آغوش درخت» از میان سه نامزد نهایی، با اکثریت آرا به عنوان نماینده سینمای ایران به آکادمی اسکار ۲۰۲۵ معرفی شد.
سی و یک نما - اکران محدود «رکسانا» ساخته پرویز شهبازی در یکی از شهرستانهای ایران آغاز شده است تا این فیلم از شانس معرفی به نود و هفتمین دوره جوایز اسکار برخوردار باشد.
سی و یک نما - بهرام بیضایی سینماگر سرشناس ایرانی در دو شاخه کارگردانی و نویسندگی برای عضویت در آکادمی اسکار دعوت شده است. او یکی از ۸ نفری است که امسال در بیش از یک شاخه به عضویت آکادمی درآمده است.
سی و یک نما - آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک در تصمیم جدیدی اعلام کرده است که با شروع نود و هشتمین دوره جوایز اسکار در سال ۲۰۲۶، یک جایزه اسکار رقابتی برای بهترین مسئول انتخاب بازیگر (Achievement in Casting) اهدا خواهد شد.
سی و یک نما - اسکار یک رئالیتی شوی چالش محور است که مهمانان آن همگی از بازیگران و افراد مشهور هستند. در این برنامه، هر فرد تلاش میکند چالش خود را به خلاقانهترین روش ممکن انجام دهد و رقابت بر سر تندیس اسکار خواهد بود.
سی و یک نما – در کمال شگفتی، فرانسه فیلم «آناتومی یک سقوط» را که برنده جایزه نخل طلای جشنواره کن امسال شده بود را به عنوان بهترین فیلم خارجی زبان به اسکار نفرستاد و به جای آن فیلم «طعم چیزها» به کارگردانی تران آن هونگ را انتخاب کرد.
سی و یک نما - سینمای رضا میرکریمی امضای خودش را دارد. از "کودک و سرباز" تا "نگهبان شب". از فیلمهای خیلی خوب تا فیلمهای متوسط او و به نظرم این فیلمساز؛ فیلم بد ندارد.
سی و یک نما - با اعلام کمیته انتخاب نماینده سینمای ایران به آکادمی اسکار، فیلم سینمایی «نگهبان شب» از میان سه نامزد نهایی، به اتفاق آراء به عنوان نماینده سینمای ایران در مراسم اسکار سال ۲۰۲۴ انتخاب شد.
سی و یک نما - زمانی که فیلم "تایتانیک" جیمز کامرون بیشترین جوایز اسکار را به دست آورد، تقریبا همهی منتقدین و مخاطبین سینما با این انتخابها موافق بودند و آنچنان استقبال میکردند که گویی تیم فوتبال مورد علاقهشان گل زده است و یا در یک آزمون برنده شدهاند. تا جایی که هنوز هم بیاعتنایی به بازی لئوناردو دیکاپریو را سرزنش میکنند که یکی از دلایل نادیده گرفتن بازی "جک" در تایتانیک هم این بود که مگر تا چه سقفی میشود اسکارها را به یک فیلم هر چند کم نظیر اختصاص داد. حالا و پس از نزدیک به سه دهه همچنان فیلمی چون تایتانیک در ذهنها ماندگار شده و میتوان از تک تک جوایزش نام برد و دفاع کرد. البته تایتانیک مثال زده شد که به دلیل سوژه پر احساس و ملودرام عاشقانه اش، هم مخاطب عام و هم مخاطب خاص طرفدار آن هستند و چه نگاه تخصصی باشد و چه غیر تخصصی، منظور را بهتر منتقل می کند.
حال به نظر شما فیلم "همه چیز، همه جا، به یکباره" در ذهن سینما ماندگار است؟ فیلمی که حتی بازی بازیگر نقش اول آن که اسکار را تصاحب کرد وابسته و استوار به تکنیکهای فنی و افکتهای ناب دیجیتال فیلم است که به او در خلق نقش کمک می کند (البته که بازی "میشل یئو" قابل تقدیر است) و لازم نیست تا مثل "کیت بلانشت" رو به روی قابی که به او خیره شده تمام انرژی و توانش را برای ارتباط با شخصیت و مخاطب به کار ببرد. در فیلم "همه چیز، همه جا به یکباره" همه چیز در همه جا بیشتر شبیه یک بازی پرسرعت کامپیوتری است که گاه بیننده را از داستان خلاقانه و قابل اعتنای خود دور میکند و صحنههای پی در پی تحلیل را از او میدزدد. یک ورژن خاص از دنیای مدرن سینما که لابد باید بپذیریم و در آینده با آن کنار بیاییم.
جالب است وقتی که از "جیمی لی کرتیس" پرسیده میشود که با خواندن فیلمنامه چه احساسی داشته، در پاسخ میگوید که اصلا چیزی از فیلمنامه نفهمیده و فقط نقشش را بازی کرده و در مقابل این سوال غافلگیر کننده ادامه میدهد که بازیگر باید با نقشش ارتباط برقرار کند و وظیفهاش همین است و نه فیلم و فیلمنامه!!!!!!!