ریحانه محمودی (سی و یک نما) - زیاد نگذشته از آن سال هایی که هر دختر و پسر خوش چهره ای که ترجیحا کمی خوش سر و زبان هم بود در خانواده و جمع دوستان و آشنایان دست کم چند باری با این نظر مواجه می شد که "تو به این زیبایی حتما باید هنرپیشه میشدی!"، انگاری که همین ها برای بازیگر شدن کافی باشد صورتی که زیباست و زبانی که می چرخد!
سی و یک نما- خدا رو شاکریم که یک سال دیگر سایت مستقل سی و یک نما توانست روی پایش بایستد. این را از نگاه شما داریم و لطف خدا و... بس.
البته ناسپاسی است اگر از زحمات همکارانمان به راحتی بگذریم
حسن ختام این سال مروری است بر ده نقد، تحلیل و یادداشت که بیشترین بازدید شما را به خود اختصاص داده است.
ریحانه محمودی (سی و یک نما) – دو سال پر چالش اما شیرین از آشنایی و همکاری من با "هما گویا" و ٣١نما میگذرد. پیش از ،آن مخاطبی عادی بودم که نوشتههایش را دنبال میکرد و حظ میبرد ولی حالا کنار اوست و نزدیک؛ در فرصتی خواستنی و مغتنم که لحظه به لحظه قدردان آن هستم.
مدتی بود که میخواستم دربارهی کتاب "من رو به روی آنها" به قلم هما گویا مطلبی برای انتشار بنویسم که فروتنی ذاتی او هربار مانعم میشد.
تا اینکه اینبار مصممتر به او گفتم چند خطی نوشتهام برای صفحهی شخصیام و از شما میخواهم تا اجازه دهید روی خروجی سایت هم قرار بگیرد، نه به عنوان کتابی که شما قلم زدیدش و حالا قرار است مطلبی دربارهی آن در سایت مطبوعتان منتشر شود بلکه در قامت کتابی که خواندمش، دوستش داشتم و از آن آموختهام و او پذیرفت.
آنچه میخوانید نگاهی گذراست به یک کتاب محترم که به گونهای بخشی از دسترنج سالها فعالیت "هما گویا" در عرصهی نقد و نویسندگی سینماییست.
ریحانه محمودی (سی و یک نما) - خوب بد جلف یک کمدی تر و تمیز و سلامت است. شوخی هایش دم دستی و مبتذل نیست. تکه و طعنههایش دلچسب است و کنایههایش با اینکه بیشتر محوریت هنر، خاصه سینما را دارد، به آن محدود نمی ماند (حتی اگر کمی محافظه کارانه باشد).اولین تجربه پیمان قاسمخانی در مقام کارگردان قصه دارد قصه می گوید و روایت قصهاش را قربانی شخصیتها و یا صرفاً خنداندن مخاطبش نمیکند. در داستانش گره می اندازد و گره ها را یک به یک و به موقع باز می کند.نقطه قوت اولیهی فیلم قصهی آن است که برخلاف طرحهای معمول آثار طنز روی کاغذ خندهدار به نظر نمیرسد ولی در ساخت و ایجاد فضاها و اتفاقات کمیک دست کارگردان را که البته نویسندهی فیلم هم هست باز میگذارد.
ریحانه محمودی (سی و یک نما)- «خواهرانِ خانه اي در انتهاي خيابان بهار، به دنبال راه خروجي خانه ميگردند، راهي كه مدتهاست گم كرده اند. در پي يافتن اين راه با پيدا شدن دفترچه يادداشت خاطرات مادرشان به حقايقي در مورد اين خانه پي ميبرند و در ميابند قفل در اين خانه از داخل خانه زده شده است و...»
ریحانه محمودی (سی و یک نما)- یافتن شباهت های ظاهری برای بسیاری از افراد، جذاب به نظر می آید. این که شخصی در گوشه ای از دنیا با دیگری در آن گوشه اش شباهت های فیزیکی به خصوص در چهره اش داشته باشد می تواند اتفاق جالبی باشد. حالا اگر هر دوی این افراد در یک حوزه ی مشترک مثل بازیگری هم فعال باشند این اتفاق به مراتب جالب توجه تر هم خواهد بود. احتمالا شما هم جسته و گریخته از این شباهت ها میان چهره ها با خبرید ولی در این مطلب سعی کردیم تا جامع ترین نمونه ی آن را در اختیارتان بگذاریم. آنچه از نگاهتان می گذرد مروریست بر چهره های شناخته شده ی ایرانی و همزادهای برون مرزی شان...
ریحانه محمودی (سی و یک نما) - برگزاری برنامههای هنری و فرش قرمزها، اکران خصوصی، رونمایی از فیلم و جشنوارهها و ... همه و همه در حالی پیوسته در کشورمان رو به گسترش است که به نظر می رسد هنوز «اتیکت» آن رشد چندانی نداشته است. بدیهی ست که فارغ از رفتار و کردار، پوشش چهره ها نیز در این مراسم از اهمیت بالایی برخوردار است. اهمیتی که در سطح جهانی مورد بحث واقع می شود و در ایران با بی تفاوتیِ سه گروه روبه روست.
یک : گروه آرتیست مآبان و روشنفکران ارزشی! که آراستگی را به سخره می گیرند و این مقوله به نظرشان سطحی میآید؛ چون آن ها چیزهای مهم تری برای فکر کردن دارند ( البته چیزهایی که عمدتا نتیجه و برآیندش چندان تاثیرگذار نبوده است)،
دو: گروهی که به نظر تعریف درستی از زیبایی، آراستگی و خوش پوشی ندارند و یا شاید هم به دلیل عدم آگاهی و ذوق زدگی بیش از حد، دچار انتخاب هایی نادرست میشوند.
و... گروه سوم هم متعصبان افراطی ای هستند که از مرزها و خط قرمزهای مذهبی، فرهنگی و قانونی نیز محدودترند.
جشنواره فیلم فجر همواره در سالهای اخیر بستری مناسب برای تحلیل این موضوع فراهم کرده و آنچه خواندید مقدمهای بر معرفی بهترین و بدترین انتخاب لباس ها در روز و شب های سی و پنجمین جشنوارهی فیلم فجر است.
(با احتساب افتتاحیه و اختتامیه ١٣ شب در دو کاخ رسانه و مردمی اکران فیلمها با حضور ستارهها و چهرههای مطرح همراه بود، بنابراین امکان اینکه کسی که جزو خوش پوشان انتخاب شده، روزی از همین روزها با پوششی نه چندان دلچسب می تواند در لیست دیگری قرار بگیرد و یا بالعکس امکان پذیر است)
لیلا حاتمی/ مهتاب کرامتی
بعضی نام ها از سالهای دورتری ما را یاد آراستگی و ملاحت در ظاهر و پوشش می اندازند.لیلا حاتمی و مهتاب کرامتی را می توان دو شخصیت بارز از این حیث دانست.
لیلا حاتمی
با پوششی هموار بدون پیچیدگی های این روزها در برش، با گل های رنگارنگِ پارچهی لباسش که دست دوزی شده بودند، چشم ها را به خود خیره کرد، به همین سادگی به همین زیبایی.
مهتاب کرامتی
در روزهای مختلف با پوششهای ساده و جذابی دیده شد که فرم و برشهای خاص آن ها در کنار ترکیب رنگ های دقیق و به جا استایل یک آرتیست خوش پوش و مدرن را به نمایش می گذاشت.
آزاده صمدی/ الناز شاکردوست
در فصل زمستان ترند پوست و پَر (که پسند و ناپسندش بسیار سلیقهایست) در سراسر جهان در لیست محبوبترین ها قرار می گیرد به خصوص میان سلبریتیها. در ایران هم در لباس آزاده صمدی و الناز شاکردوست این آیتم ها دیده می شدند با ترکیب متنوع و چشم گیر رنگها که درنهایت ارمغانش یک ظاهر شیک و به روز بوده است.
لیندا کیانی
امسال کت و دامن میان خانمها از همیشه محبوبتر به نظر میرسید، لیندا کیانی هم در یکی از شبهای کاخ رسانه سراغ این پوشش رفته بود. علاوه بر فرم و برش ایستا و رسمی، ترکیب رنگهای گرم و خنثی به خوبی در کنار یکدیگر همنشینی داشتند، تا ظاهری گرم و به آیین را رقم بزنند.
بهاره کیان افشار
در بیشتر روزها استایلی صمیمی و به روز داشت. این کتهایی که زمستان امسال و سال گذشته با فرم خاصشان از همیشه محبوب تر بودند در میان انتخابهای بهاره کیان افشار جای داشتند. خردلی و طوسی در ترکیب با مشکی خوش نشستهاند.
بدیهی است که نام های دیگری نیز در این لیست میتوانست قرار بگیرد که تفصیلش در این مطلب نمیگنجید.
چند کیلو زرشک برای پوششهای...
بهنوش بختیاری
بدون تردید در صدر این لیست قرار دارد. با لباسی که از رنگ گرفته تا فرم و مدل، «نامناسب» است. پیراهن مجلسیای که به نظر برای شب عروسی اقوام نزدیک هم چندان انتخاب خوبی نیست چه برسد به اکران فیلم و جشنواره و... پوشش متفاوت و زیبا داشتن نیازی به پولک و زرق برق ندارد. شنیده اید که می گویند هر گاه تلاش زیاده از حد و نیازی برای امری به کار ببرید نتیجهی عکس میدهد؟ این لباس بیشتر جلب توجه را توجیه می کند تا میل به شیک بودن و آراستگی را.
روشنک گرامی
پوششی در خدمت نازیبایی و ناسازگاری. هیچ آیتمی در این ظاهر نه تنها با دیگری همخوانی ندارد بلکه از آن مهم تر با محلی که پوشنده در آن حضور دارد نیز همگون نیست. گویی که زنگ در خانه را زده باشند و و چند تکهی آویزان شده بر جا لباسی را بر تن کشیده باشی و دوان دوان به سمت بیرون بروی! نمی دانم این پوشش را باید نوعی ژست هنری از بازیگری کم سن و سال و تجربه بدانیم یا بیتوجهی به مکانی که در آن حضور پیدا کرده و دیگران؟ البته به نقصان سلیقه قبل تر از این دو ظن باید اشاره کرد.
یکتا ناصر
او را در شبهای دیگر بهتر از این دیده بودیم هر چند هنوز هم نمی توانستیم او را خوش پوش بنامیم. اما در ظاهرهای درهم و آشفته این پوشش از باقی پیشی گرفتهاست. شلوار جین روشن، بوت سیاه، دامن شاید هم پیراهن یا مانتوی سورمهای، با یک کت سفید و شال آبی زنگار؛ روی کاغذ هم به نظر ناهمگون است چه برسد در عمل. به گمانم همه می دانند که «جین» باید انتخاب آخر آن هم برای پوشش در یک فستیوال باشد. یکتا ناصر به تازگی مادر شده و شاید هم به این خاطر است که نتوانسته تمرکزی بر پوششش داشته باشد.
مینا ساداتی
از او در طول جشنواره پوششهایی روان و قابل قبول دیده بودیم اما در شب اختتامیه با پوششی مشکی که دانتلی سفید بر شانهاش قرار گرفته و آستینهایی از تور مشکی که تا سر انگشتانش آمده بود، متعجبمان کرد( آن هم زمانی که در فصل زمستان و یکی از سردترین شبهایش قرار داشتیم)
اکثر آقایان برازنده با پوششی از طراحان «خانه مد راد»
آقایان معمولا به اندازه ی خانم ها در لباس هایشان به دنبال ماجراجویی نیستند، همچنین به خاطر ماهیت پوششهایشان در مقایسه با خانمها قدرت عمل محدودتری دارند. بنابراین طبیعیست که حتی اگر خوش پوش و خوش استایل هم نباشند ظاهری معمول و ساده داشته باشند، پس صرفا به نام بردن آقایان خوش پوش بسنده میکنیم. به خصوص که امسال از بازیگران مردی که لباس های متفاوت و گاهی عجیب میپوشیدند خبری نبود.
آقایان بازیگر در جشنوارهی سی و پنجم بیشتر سراغ استایل های فرمال و یا نیمه رسمی رفته بودند و بعضی از بهترینهایشان هم که از حیث زیبایی شناسی با یکدیگر شباهتهایی داشتند طراحیهای «خانه مد راد» را بر تن داشتند. پژمان بازغی، امیر آقایی، میلاد کیمرام، سام درخشانی، حمید فرخ نژاد و ساعد سهیلی جزو این چهره ها بودند. کت و شلوارهای ست، کتهای تک و البته جلیقه، آیتمهای اصلی این پوششها را تشکیل میداد که دوخت، برش و فرم آنها در کنار ترکیب رنگهای بدیع و چشمنواز استایلی مردانه و شیک برایشان فراهم کرده بود.
کوروش تهامی، امیرعلی دانایی و مهرداد صدیقیان هم از دیگر بازیگران خوش پوش در جشنوارهی فیلم فجر بودند.
در نهایت لازم به اشاره است که هیچ لباسی و هیچ پوششی نمیتواند صد در صد بد و یا خوب باشد. عنصر سلیقه این میان نقش مهمی ایفا میکند. اما فراموش نکنیم که چه برای پوشش چهرهها و چه برای پوشش مردم عادی نیز در مکان و زمانهای خاص استانداردهایی قابل فهم و پیگیری وجود دارد.
ریحانه محمودی-هما گویا (سی و یک نما)- بیایید از این جا شروع کنیم که امیر مهدی ژوله را چگونه می شناسیم؟ او از روزنامه نگاران شناخته شده ی ایرانیست که شیوه ی طنزنگاری متفاوتش در پرداختن به موضوعات اجتماعی با قلمی شیرین و روان ( به خصوص در مجله ی چلچراغ) توانست از او چهره ای محبوب میان مخاطبان حرفه ای مطبوعات بسازد. با همین توانایی چشم گیر و ثابت شده، پایش به زمین نویسندگی سریال های کمدی باز شد و آثاری ماندگار و موفق در همکاری با چهره های مطرحی چون مهران مدیری، مهراب قاسمخانی و سروش صحت خلق کرد. ژوله بعد از مدت ها فعالیت نوشتاری و نگارشی، وارد جهان تصویر هم شد و در برنامه خندوانه ی رامبد جوان به عنوان کمدین با استندآپ کمدی های جذاب و منحصر به فردش محبوبیتی ناگهانی و گسترده به دست آورد. محبوبیتی که حالا دیگر همه می دانیم برای بسیاری خوشایند نبود ونیست مثل ترسی نهادینه شده از ستاره شدن دیگری بخصوص اگر نگاه و گرایشی خاص به یکی از دو جناح چپ و راست داشته باشد و یا مثل این امیر مهدی ژوله سرش هم بوی قرمه سبزی بدهد و هر چه بگوئی ، از "اسمشو نبر، اسمی نبر"، باز هم به خرجش نرود. شاید به همین خاطر در مسابقه ی استندآپ کمدین ها، هر دو نفری که به مرحله ی نیمه نهایی رسیده بودند، برنده اعلام شدند؛ تا بار دیگر نتوانیم "یک" ستاره و "یک" برنده که اتفاقا محبوب و مشهور هم شده را بر صفحه ی تلویزیون ببینیم. گویی که هر شخصی اگر مسیری را به درستی و با موفقیت طی کند، در هر صورت باید مانعی بر سر راهش باشد تا مبادا اقبال ستاره شدن، زیاده بر پیشانی اش نقش ببندد.
ریحانه محمودی (سی و یک نما) - در "نفس" پشت پلک های دخترکی خردسال، باهوش و کنجکاو جای می گیریم و دوره ای پرتلاطم از تاریخ این سرزمین را زندگی می کنیم. از انقلاب سال 57 تا وقوع جنگ میان ایران و عراق.
ریحانه محمودی (سی و یک نما) - تا به حال به این فکر کرده اید که عضوی از سازمان و تشکیلاتی مانند مجاهدین خلق می بودید؟ به این فکر کرده اید که می توانستید یک چریک یا مبارز تمام عیار باشید و دست به اسلحه ببرید؟ به این که به دلیل قوانین موجود، به ناچار فردی را از درون تشکیلات برای ازدواج انتخاب می کردید؟ به این که همیشه و همیشه تعدادی بسته ی شیشه ای سیانور همراهتان می بود تا در صورت دستگیری احتمالی بین زنده ماندن و لو دادن برنامه ها و اعضای گروه و خودکشی با سیانور، دومی را انتخاب می کردید؟