نازآفرین کاظمی(سی و یک نما ) - این روزها خیلی پیش نمی آید که از ابتدا تا انتهای دیدن یک فیلم چنان در آن غرق شوید که گذر زمان را حس نکنیم.این خستگی از دیدن شاید تا چند سال اخیر درمورد سینمای مستند بیشتر هم اتفاق می افتاد اما حالا انگار دوستداران سینما در سینمای مستند ،جذابیت هایی را پیدا می کنند که در بخش بزرگی از سینمای قصه گو گم کرده اند. وفیلم «هاسوخته » دقیقا این تجربه را برای مخاطب زنده می کند.
سی و یک نما – شب گذشته فرزاد حسنی ، حجت اشرف زاده و مجید سعیدی درتماشاخانه سنگلج به تماشای نمایشی از پیام عزیزی نشستند، "اون زن دیکه اینجا زندگی نمیکنه".
تصاویری از این نمایش را از قاب نگاه "نوید آقاخانی"عکاس 31نما ببینید:
بیشتر فیلم های جاسوسی اقتباسی از داستان های ادبی بوده و فیلم های جاسوسی وامدار پرداخت های دراماتیک جرم و جنایت به شیوه ای پیچیده هستند که به سطح بین المللی کشیده می شوند که در این میان فیلم های جاسوسی آمریکا فیلم هایی فوق العاده سرگرم کننده محسوب می شوند. در حقیقت موضوع آنها از یک خط زمانی آشکار شروع می شود یعنی زمانی که دولت آمریکا خودش را به عنوان قدرت اول دانست و سعی کرد به منابع و اطلاعات سایر دولتها رخنه کند.
سینمای جاسوسی بیشتر از همه مدیون شخصیت مامور007 جیمز باند یان فلمینگ انگلیسی است. جیمز باند فلمینگ به مانند شوالیه ای اصیل شخصیتی مودب و با جسارت از خود نشان می دهد. او با دشمنان مختلف خارجی (که اغلب کلیشه ای از شیطان های دیوانه ای هستند که می خواهند بر جهان حکمرانی کنند) درگیر می شود، و آنها را از بین می برد.
12 فیلم جاسوسی کلاسیک که ماندگارترین آنها به حساب می آیند را در ادامه می بینیم:
گلدفینگر: گای هملتون 1964
میلیونری خبیث معروف به «گلدفینگر» (فروبه)، به همراه گروهی از تبهکاران بین المللی از جمله «پوسی گالور» (بلکمن)، با طرح نقشه ای هوشمندانه قصد سرقت خزانه ی طلای «فورت ناکس» را دارد. اما مامور 007 «جیمز باند» (شون کانری) موفق می شود نقشه های او را عقیم بگذارد…
جاسوسی که از سردسیر آمد: مارتین ریت 1965
شبکه ی اطلاعاتی انگلستان در آلمان به واسطه ی رئیس ضد جاسوسی آلمان شرقی، »مونت« (وان آیک) در معرض تهدید قرار می گیرد. »الک لیماس« (ریچارد برتون) رئیس قرارگاه برلین را به کشورش احضار می کنند و به او فرصت می دهند تا حسابش را با »مونت« تسویه کند.
یادداشت های کوئیلر: مایکل اندرسون 1966
پس از آنکه دو مأمور امنیتی انگلیسی در برلین کشته میشوند، یک مأمور آمریکائی بهنام "کوئیلر" (سگال) مأموریت مییابد رهبر جنبش نئو نازیها را پیدا کند. "کوئیلر" تحت نظارت دقیق "پول" (کینس) رئیس "ایستگاه" برلین، با پیگیری خبر یکی از روزنامهها به مدرسهای میرود که یکی از معلمهای آن، بهدلیل شرکت در جنایات جنگی نازیها خودش را حلقآویز کرده است. آنجا" کوئیلر" با جانشین این معلم، "اینگه" (برگر)، آشنا میشود و
جایی که عقاب ها جرأت می کنند: برایان جی. هوتن 1968
جنگ جهانی دوم. یک گروه کاماندوئی هفتنفره به فرماندهی "جان اسمیت" (ریچارد برتون)، مأمور نجات یک ژنرال آمریکائی میشوند که در قلعهای در کوههای آلپ باواریا اسیر آلمانیهاست. "موریس شیفر" (کلینت ایستوود)، ستوان کارآزموده آمریکائی، "اسمیت" را در انجام این مأموریت یاری میکند. کاماندوها با یونیفورم آلمانی و چتر نجات در خاک آلمان فرود میآیند. "اسمیت" با "مری الیسن" (یور) رابط متفقین تماس میگیرد. در آستانه ورود به قلعه یکی از کاماندوها کشته میشود و سایرین به جز "اسمیت" و "شیفر" تسلیم میشوند. حالا، "اسمیت" به وجود مأموری دو جانبه شک میکند...
ماراتون من: جان شلهزینجر 1976
در نیویورک، دو پیرمرد - یک یهودی و یک آلمانی - در یک سانحه رانندگی کشته میشوند. برادر پیرمرد آلمانی، بهنام «سِل» (لورنس اولیویه) که از جنایتکاران زمان جنگ نازیهاست و صندوقچهای از الماس را پیش برادرش به امانت گذاشته، بهدنبال الماسها میآید و بهزودی با مأموری آمریکائی بهنام «داک لِوی» (شایدر) درگیر میشود و او را به سختی زخمی میکند. «داگ» خود را به آپارتمان برادرش، «بِیت» (داستین هافمن) میرساند و در آغوش او میمیرد و...
همه مردان رییس جمهور: آلن ج. پاکولا 1976
پس از رسوایی واترگیت که دو روزنامهنگار جوان واشنگتن پست به نام باب وودوارد و کارل برنشتاین در افشای تخلفات انتخاباتی ریاست جمهور وقت آمریکا ریچارد نیکسون نقش به سزای ایفا کردند رابرت ردفورد علاقهمند شد فیلمی با محوریت این دو روزنامهنگار جوان تهیه کند. نخست به الیا کازان مراجعه میکند که او نمیپذیرد و سپس با ویلیام فرید کین وارد مذاکره میشود که او هم نمیپذیرد و سرانجام دوستش آلن ج. پاکولا میپذیرد که کارگردانی فیلم را به عهده بگیرد خود ردفورد بازی در نقش باب وودوارد را میپذیرد و داستین هافمن نیز نقش خبرنگار دیگر کارل برنشتاین را بازی میکند.
سالوادور: الیور استون 1986
سنفرانسیسکو. «ریچارد بویل» (وودز) خبرنگار عکاسی است که میخواهد از صحنههای کشتار در آلسالوآدور گزارش خبری تهیه کند او با یکی از دو ستانش، «دکتر راک» (بلوشی) به سمت آلسالوآدور حرکت میکند. در مرز با گفتن اینکه دوست (لوک) است، بهآنان اجازه ورود و اقامت میدهد. در آلسالوآدور، او با «جانکاسادی» (سویچ)، خبرنگار عکاس محبوبهاش، ماریا (کاریلو) مادرش، «کارلوس» (فوئنتس) آشنا میشود همزمان با تلاش «بویل» برای برقراری ارتباط و ملاقات چِریکها، «سرگورد ماکس» (پلانا)، رهبر گروه دستراستیها، ترتیب ترور «اسقفرومرو» (روئیز) را میدهد که علیه نیروهای سرکوبگر وعض کرده است.
شکار زیر دریائی اکتبر سرخ: جان مک تیرنان 1990
در سال ۱۹۸۴ زیردریائی اتمی شوروی موسوم به ̎اکتبر سرخ̎ به آب انداخته میشود. فرماندهٔ زیر دریائی، ̎ناخدا مارکو رامیوس̎ (شون کانری)، پس از کشتن افسر امنیتی زیر دریائی، با هم یاری افسران ناراضی، موفق به فرار از تعقیب ناوگان دریایی شوروی میشود. ̎جک رایان̎ (بالدوین)، تحلیلگر و محقق سازمان سیا با مطالعهٔ عکسهائی که از زیر دریائی گرفته شده، متوجه میشود ̎اکتبر سرخ̎ مجهز به موتور بیصدا است و به لحاظ همین ویژگی، از کاملترین سلاحها بر ضد امریکا به شمار میآید. اما سئوال اصلی این است که هدف ̎رامیوس̎ از این کار چیست؟
جی . اف .کی: الیور استون 1992
̎جیم گاریسن̎ (کوین کاستنر) دادستان شهر نیو ارولیانز، سه سال پس از قتل ̎جان کندی̎ و به دنبال ارائهٔ گزارش ̎کمیسیون وارن̎ ، خود به تحقیق دربارهٔ زاویههای تاریک و پرسش برانگیز حادثه میپردازد و به این نتیجه میرسد که ترور رئیس جمهور حاصل توطئهای گسترده و چند جانبه بوده است.
شیطان وجود: آلن ج. پاکولا 1997
«فرانکی مک گویر» (برد پیت) یکی از مخوف ترین تروریست های ایرلندی است که به آمریکا آمده تا اسلحه خریداری کند. او در این مدت در خانه «تام اومئارا» (هریسون فورد) زندگی می کند، که یک افسر پلیس است و هیچ چیز درباره هویت واقعی مهمانش نمی داند.
رونین: جان فرانکن هایمر 1998
این فیلم دربارهٔ نزاع چند گروه روس، ایرلندی و امریکایی بر سر کیفی است که حاوی مدارک مهمی است. در این میان سام (رابرت دنیرو) که وانمود میکند از سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (سیا) خارج شده با همکاری با گروهی که میخواهد این کیف را از گروه روسی برباید درصدد دستیابی به این کیف است.
دشمن مردم: تونی اسکات 1998
فیلمنامه «دشمن ملت» را دیوید مارکونی در ژانر درام، اکشن و دلهره به نگارش درآورده است. فیلم درباره یک شبکه جاسوسی به نام «اشلون» است که در سال ۱۹۴۷ توسط آمریکا و انگلیس ساخته شده است و میتواند تمام مکالمات تلفنی افراد را کنترل و در حریم خصوصی آنها وارد شود؛ در این فیلم نشان داده میشود که چگونه سازمان امنیت آمریکا، استفاده خود را در زمان جنگ سرد از این شبکه میبرد.ویل اسمیت بازیگر اصلی این فیلم است
سی و یک نما – همانطور که رسانه ای شد، در نشست خبری سریال "زیر پای مادر" بهناز جعفری رفتار نا مناسبی با یکی از خبرنگاران داشت که لابد دلایلی موجب شده تا این اندازه غیر اخلاقی برخورد کند و خبرنگاران حاضر در مراسم هم از این رفتار دلگیر شدند وحرف هائی رد و بدل شد. از طرفی رامبد جوان که در جریان کامل این اتفاق نبود در گروهی خصوصی سایت سی و یک نما که صرفا هنرمندان و اصحاب رسانه را شامل میشود با اعتماد به ما، فایل صوتی منتشرکرد که موجب واکنش هائی در فضای مجازی (عمدتا زرد) شد . حالا وی در پاسخ به این اتفاق فایل صوتی دیگری را در اختیار ما گذاشته که متن نوشتاری آن را با هم می خوانیم:
سی و یک نما- خدا رو شاکریم که یک سال دیگر سایت مستقل سی و یک نما توانست روی پایش بایستد. این را از نگاه شما داریم و لطف خدا و... بس.
البته ناسپاسی است اگر از زحمات همکارانمان به راحتی بگذریم
حسن ختام این سال مروری است بر ده نقد، تحلیل و یادداشت که بیشترین بازدید شما را به خود اختصاص داده است.
هما گویا (سی و یک نما ) – هفدهم مرداد ماه است و روز خبرنگار.آخرین بار که این روز را دیدم که برای خود جایگاهی به معنای واقعی داشت و جشنی بود و تقدیری، سال هشتاد و چهار بود در تالار وحدت. بعد از آن این روز را در تقویم گم می کنم چرا که نه به مراسمی دعوت می شوم و نه از مراسمی یاد می کنم. روزی که باید قبل از تبریک به عزیزان خبرنگاران همدردی کنم با خانواده ی محترم "صارمی" که برایشان این روز یادآور سال هائی است که این عزیز، خبرنگارشریف و متعهد را از دست دادند و حالا روز شهادتش بهانه ای شده برای بزرگداشت روز خبرنگار
سی و یک نما- فیلم سینمایی "داستان حقیقی" (True Story) به کارگردانی روپرت گوولد از ژانویه 2015 اکران خودش را شروع خواهد کرد.
پویه حسینی (سی و یک نما)- کسی زنگ در را می زند. پدر در را باز می کند. تماشاگر شاهد و شنوای گفتگو نیست. و پس از آن پدر با مادر خیلی معمولی درباره ی میهمان حرف می زند. از میهمان نمی گوید و فقط اشاراتی عادی دارد مبنی بر این که میهمان داریم. و دو مورد دیگر نیز می توانست در اذهان بگنجد اگر کسی در نمی زد و پدر نمی گفت میهمان داریم ،پس تماشاگر تا انتها منتظر میهمانی زمینی ست نه میهمانی ملکوتی. اما با سکانس پایانی فیلم اتفاقن بیشتر سردرگم می شود که پدر برای کدام میهمان در حال معرفی خانواده اش است. گرچه همین سکانس معرفی در پایان فیلم نیز از اشکالات "میهمان داریم" است.
عادل متکلمی آذر (سی و یک نما)- فیلم با روایت رابطه دو نسل با داستانی دوگانه، تجربه ذهنی یک دختر را به تصویر می کشد و آن را در هسته مرکزی داستانگویی خود حفظ می کند.