این سینما نیاز به صبر و حوصله و شکیبایی شما دارد. هرچند در وهله اول خسته کننده به نظر می رسند اما تجربه ای نو از احساسات را به شما ارزانی می کنند تجربه ای بکر که فقط در اینگونه فیلم ها قابل دیدن است و این امر فیلم ها را هدفمند و از سایر فیلم ها جدا می کند و لذتی وافر به تماشاگر می دهد. ما در این لیست طولانی ترین فیلم های این فیلمساز ها را در دیل هر یک از کارگردان ها آورده ایم .
آندره تارکوفسکی
طولانی ترین فیلم: آندره روبلف (205 دقیقه)
فیلم آندره روبلف محصول(1966) روسیه، تا سال(1971) در روسیه توقیف بود و در میان سالها فیلمی محبوب زیرزمینی بود. فیلم در باب فردی به همین نام است راهب قرن 15 در زمان هجوم تاتار ها،دگماتیسم مذهبی و اختلافات درونی میان 3 طبقه یعنی کلیسای ارتدکس- دولت روسیه و مردم عادی.
در واقع صورتهای مثبت شده در این فیلم از روبلف بسیار اندک است و با این همه خود تارکوفسکی نیازی در باز آفرینی هیچ گوشه ای از زندگی روبلف نمی بیند. تارکوفسکی در روبلف در واقع همانند سایر فیلمهای خود طبیعت به همراه کاراکتر اول دارای محوریت می باشد. فیلم برداری کم نظیر فیلم تصویرهای چشم گیر از روسیه پهناور جنگلها و سیلاب ها و...
از سویی دیگر در فیلم می توان المان ها و پارامترهایی را جست که با کیفیاتی رویا گونه به نظر می رسد و با مفاهیم داخل فیلم در هم آمیخته شده است. نماهایی مثل: پرواز با لون(تصلیب گاه روس) بارش برف در درون کلیسای جامع(حضور روح نئو فانوس و بازنمایی دلقک مقدس(زن ابله و مجنون دعایی) همچون تصاویری رویا گونه خود را ظاهر میکنند- به واقع که انسان در حال تورق کارت پستال های عکاسی است. در واقع بکارگیری چنین تکنیک مسلط و پر رنگ در ترکیب طبیعت گرایی و متافیزیک است که تصاویر شاهکار فیلم را از حالتی الهام بخش برخوردار کرده است. در واقع تصاویر زشت و زیبایی که درهم در فیلم آورده شده است انسان را بر آن می دارد تا رابطه دیالکتیکی پیچیده در فیلم را به عنوان فرمی که سینمای واقع گرای مستند(تارکوفسکی به عنوان امری فی نفسه) را به راستی دچار بکر ی و دست نخورد گی کند.
ترکیب بسیاری از نماهای آندری روبلف قرابت های معمولی با شمایل نگاری دارد- در شمایل ها چیزهای بیشماری را می بینیم که شیفته و پریشان حال رو به تابلو (مرکز صحنه) قرار گرفته اند. التارکوفسکی به شدت از کاربرد سمبولیسم در فیلم دوری کرده است تصاویر او به درک متافیزیک ( به معنای چیزی جدا از تصویر) نمیباشد. هنر در نزد تارکوفسکی مساعی عبادت است و عنصر هدایت کننده است.
الکسانرد سوکوروف
طولانی ترین فیلم: فاوست (134 دقیقه)
فاوست با دو وجه ی خرد و شهوانیت معرفی می شود و رفته رفته همزمان با تیره و تاریک تر شدن فضا و نور پردازی ها، وجه ی مفیستویی در او قدرت می گیرد گویی با او یکی می شود (اما نه در شکلی انتزاعی)، و این موضوعی ست که با میزانسن های گسترده و خلق فضاهای تیره و سرد و دوربین ایستا و گاه نظاره گر و گاه با حرکات در عرض و آرام، هر چه بیشتر به بیننده منتقل می شود، گویی در یک بستر در هم ادغام می شوند.فیلم با یک شروع خیره کننده کننده و با یک نمای هلی شات از یک شهر و احاطه شده در دل طبیعت می آغازد و دوربین آهسته از آسمان به زمین می آید، سپس اولین صحنه ای که نشان می دهد، آلت تناسلی مردانه از یک جسد در حال تشریح است و سپس از این دریچه و با بیرون کشیدن قلب انسانی مرده از کالبدش، وارد زندگی و معرفی کاراکتر فاوست می شود (که آلت نماد و نشانه ای بشری از حضور و وجود انسان، شهوت و تولید مثل یا همان عامل بقا و باروری ست(، پایان فیلم هم به نمایِ هلی شات دیگری پیوند می خورد، که بر عکس نمای اول فیلم دوربین از زمین و فاوست تنها و رها شده در بستر کوهستانی سرد و خشن، جدا شده و به سمت آسمان می رود، گویی که خداوند در پلان اول از آسمان به زمین آمد و مدتی از نزدیک زیستن بندگانش و به ویژه فاوست را نظاره کرد و بعد در مکانش به آسمان بازگشت.
آپیچاتپونگ ویراستاکول
طولانی ترین فیلم: Blissfully Yours and Tropical Malady (هر دو 125 دقیقه)
Tropical Malady: فیلم از دل ِ اجتماع و انسان ِ رام شده به دل ِ جنگل و نمایش ِ ذات ِ حیوانی ِ انسان_ آن هم به صریح ترین و بی پرده ترین شکل ممکن_می رود.این فیلم نمایش ِ غریزه است. و اینکه آیا دست آخر ما خود را به دست ِ حیوان می سپاریم یا حیوان را رام کرده و دنیائی متمدن می سازیم؟ آیا چنین امری ممکن و یا حتی ضروری ست؟ و در نهایت اینکه فیلم بی برو برگرد یک شاهکار است.
Blissfully Yours: نا آرامی،درد، بیماری و اضطراب زاده ی دنیای مدرن است.به جنگل که می روید همه چیز ترسناک و در عین حال آرام است.انسان زاده ی جنگل است وانسانیت ِ انسان در جنگل است که ملموس تر و حقیقی تر نمایان می شود . و انصافاً که استاد در درک ِ این امر استاد است.
بلا تار
طولانی ترین فیلم: تانگوی شیطان (450 دقیقه)
«این شاهکار 450 دقیقه ای بلا تار براساس رمانی از نویسنده مشهور مجار لازلو کراشناهورکیا است. فیلم را بیشتر باید به عنوان رمانی بصری دید تا فقط فیلم با فرمول متعارف. با هر متر و معیاری که به سینمای بلاتار نگاه کنیم او را فیلمسازی یکه و بسیار عجیب می یابیم. او فیلمسازی است که بدون حضورش درک سینمای مدرن ناقص و نابسنده خواهد بود فیلمهای او اغلب کند ولی منسجم هستند. برداشتهای بلند و ساکن دوربین در فیلمهای وی، «بلاتار» را تبدیل به تارکوفسکی زمان خودش کرده است. بلاتار با فیلم هایش چنان فضایی را به تماشاگرش پیشنهاد می دهد که در تاریخ سینما بی نظیر است. تار می گوید؛ دغدغه او تعریف کردن یک قصه نیست بلکه نزدیک شدن به آدم ها است. نائل شدن به درک «زندگی روزمره». اما در عین حال خاطرنشان می کند حتی فیلم های اولیه او نیز دغدغه های روانکاوانه داشتند. «تانگوی شیطان» با عنوان واکنش تار به سقوط بلوک شرق و تمایل کشورهای بلوک شرق به نظام غربی شناخته شده است، اما بیشتر از آن فیلم را یک فیلم کمدی توصیف کرده اند که در دوران کاری او کم سابقه بوده است. »
کریستین مونجو
طولانی ترین فیلم: آنسوی تپه ها (155 دقیقه)
برخی از مخاطبان جشنواره کن به ضرب آهنگ فیلم در طی ۱۵۰ دقیقه روی خوشی نشان ندادند و یا آرزو داشتند که فیلم برخورد رادیکال تری با اعتقادات تعصب آمیز مذهبی داشته باشد. اما کارگردان در مقابل این حرفها گفت که در رومانی قدرت کلیسای ارتودوکس بسیار است و ساخت چنین فیلمهایی سخت است. او همچنین اشاره به این مسئله داشت که دو قطبی شدن بینندگان فیلم اتفاقی خرسند است. مونجیو بر روی فرش قرمز به مصاحبه کننده خاطر نشان کرد که فیلمها برای این ساخته نمیشوند که همه متفق القول آنها را بپذیرند. او همچنین گفت که من فیلم نمیسازم تا مردم از فیلمهایم خوششان بیاید بلکه برای ایجاد چالشی در ذهن بیننده و سپس ایجاد نظری فیلم میسازم.
کورنلیو پرومبیو
طولانی ترین فیلم: پلیس صفت (115 دقیقه)
فیلمساز رومانیایی با اثر تحسین شده (Police Adjective) 2006، که به موضوعی اخلاقی می پردازد و در شرق بخارست اتفاق می افتد. فیلم های او در مقابله با بحران های ایمانی چالش هایی اخلاقی را پیش می کشند که برای تماشاگر معمولی خسته کننده است چرا که سرشار از پرسش هایی اخلاقی است که در جای جای فیلم هایش پراکنده شده اند و با کندی پیش می روند. سرعت کم روند فیلم ها را با تداخل شخصیت ها جمع کنید که به سینمای پرومبیو پیچیدگی خاصی می دهد.
یاسوجیرو ازو
طولانی ترین فیلم: اول بهار (144 دقیقه)
داستان فیلم در مورد زن و شوهری است که سعی می کنند با وجود رابطه سردشان در کنار هم بمانند، در حالی که مرد بطور پنهانی با زنی دیگر رابطه دارد.
در «اول بهار» (1956) اوزو نشان ميدهد كه چگونه در دنياي امروز، اضطراب هاي فردي و اجتماعي در زندگي انسان ريشه دوانده است. به رغم تسلط بر نفسي که بيشتر شخصيت هاي فيلم به دنبال آن هستند، بسياري از آنها سردرگم اند. مسئلهاي كه يکي از دلايلش مي تواند ركود اقتصادي ژاپن در آن سال ها باشد. فيلم «اول بهار» با بازي خوب بازيگران و مضمون عميقش تماشاگر را نااميد نمي کند، چرا كه فيلمساز در پايان فيلم چنين القا مي کند كه همواره روزنه اميدي وجود دارد.
اینگمار برگمان
طولانی ترین فیلم: فانی و الکساندر (312 دقیقه)
فانی و الکساندر اینگمار برگمان درباره دنیای خیالانگیز پسرکی است که نقش خود فیلمساز را ایفا میکند و به روزگار پیش از تولد خود برمیگردد. فانی و الکساندر؛نمایش دنیای کودکانهای است که نیکی را براساس باورهای اخلاقی تازه شکل گرفته پسرکی که شیرینی دوست دارد؛شور و نشاط جنسی تازه در او راه یافته و حتی اشتیاقی ددمنشانه برای کینهتوزی دارد تعریف میکند.این دنیای کودکانه تهدید و و تهاجمی که در دنیای بزرگسالان هست را بیشتر متوجه آدمهای دیگر میکند تا والدین.خانوادههای اکدال و وارگروس آینه یکدیگر هستند.خانواده وارگروس در نقطه مقابل خانواده اکدال،نیمه دیگر شر دوگانه موضوع/ضد موضوع در آستانه انفجار است.در این عصارهکشی از الگوی خانواده،الکساندر سهم شیرین را از آن خود میداند و آن نیمه تلخ را از بهشت خود بیرون میگذارد. خانواده اکدال تجسم خاطرات ملموس دوران کودکی و خانواده وارگروس نمونه شر و زشتی دنیای او هستند.دنیای او؛دنیایی است که جادو در آن ممکن است و حتی آرزوی مرگ و نابودی قدرتی بیش از جادو دارد. فانی و الکساندر گرچه صحنههای متعددی از رویا را با ساختار رویا مینمایاند؛اما این صحنهها،از فیلم نمایشی رویایی نمیسازند.باید دانست که آنچه که ما در این فیلم میبینیم لزوما انعکاس دنیای بیرون نیست بلکه دنیای درون الکساندر اکدال کلید درک و فهم ما از بسیاری از وقایع و رویدادهاست.
ژاک ریوت
طولانی ترین فیلم: Out 1: Noli Me Tangere (750 دقیقه)
ژاک ریوت (متولد ۱۹۲۸) یکی دیگر از منتقدان کایه دوسینما و دستیار پیشین رنوار و بِکِر نیز در دههٔ ۱۹۶۰ تعدادی فیلم قابل توجه کارگردانی کرد که نشان از گرایش او به ادبیات و تئاتر داشتند. فیلم بلند و طولانی ژیوت نیاز به صبر و شکیبایی ویژه ای دارد روش فیلمسازی غیرمتعارف او او هم به پیچیدگی فیلم افزوده می شود او از روایت های سست اغلب برای انتقال واقعیت به تخیل و دوباره از آنجا به واقعیت استفاده می کند. فیلم اخیر وی ملموسترین فیلم ریوت تا زمان حاضر محسوب میشود. بلندیهای یادگیر اقتباسی سرراست از رمان امیلی برونته است و تنها مکان حادثه از بورکشایر سدهٔ نوزدهم به برتانی در اوایل دههٔ ۱۹۳۰ منتقل شده است. فیلم بعدی او، زیبای فتنهگر (۱۹۹۱) اقتباسی است چهار ساعته از بالزاک که با استقبال فراوانِ تماشاگران فرانسوی روبهرو شد. ژاک ریوت به واسطه ابهام و کمالطلبیِ هنری در فیلمهایش موفقیت تجاری چندانی نداشته اما شکی نیست که جدی بودن نیت او در فیلمسازی او را یکی از رمانپردازان بزرگ سینما ساخته است.
لاو دیاز
طولانی ترین فیلم: تکامل یک خانواده فیلیپینی (540 دقیقه)
لاو دیاز کارگردان اهل فیلیپین که فیلم طولانی مدت 540 دقیقه ای "تکامل یک خانواده فلیپینی" را در کارنامه اش دارد، در صحنه ای از این فیلم یکی از شخصیت های با همسر و فرزندانش خداحافظی می کند در تمام مدت خداحافظی این خانواده از یکیدیگر ما چهره هیچ کدام را نمی بینیم. اما در صحنه ای که پلیس او را با خود به زندان می برد صحنه تا محو شدن او در انتهای کادر طول می کشد و به حدی صحنه کوچک می شود که قابل دیدن نیست. اینها نمونه هایی از صحنه های داراز این فیلم دیاز هستند. دیاز امسال نیز برای کارگردانی فیلم 338 دقیقهای نفسگیر سیاه و سفید خود «از آنچه گذشته است» برنده جایزه یوزپلنگ طلایی شد. این فیلم درباره دوران کودکی كارگردان دو سال قبل از اجرای حکومت نظامی در کشورش است. هیات داوران فستیوال که رهبریاش را جیانفرانکو روزی کارگردانی ایتالیایی بر عهده داشت این فیلم را انتخاب کردند و آن را در دسترسترین و سیاسیترین اثر دیاز خواندند. جایزه اصلی فستیوال لوکارنو به همراه مبلغ 100 هزار دلار به کارگردان و تهیهکننده فیلم اهدا شدند.
میکل آنجلو آنتونیونی
طولانی ترین فیلم: چونگ کو (220 دقیقه)
آنتونیونی فیلمنامههای بسیاری از فیلمهایش را یا خود نوشته یا در نوشتن آنها همكاری داشته است. حال و هوای غربت، ملالت، شهوت بیعشق و ناتوانی انسان از ایجاد ارتباط، از مضامین مشترک بسیاری از آثار این فیلمساز ایتالیایی است. فیلمهای وی آكنده از سكوت، خلاء و همه واكنشهای انسان مضطرب و ناامید است. او مانند "فدریكو فلینی" به نئورئالیسم درونی معتقد بود.
فیلم چونگ کو آنتونیونی مستندی در مورد چین، با تمرکز بر روی مردمی که به مناطقی که مجاز هستند رفته اند. مستند شامل سه قسمت است. قسمت اول در اطراف پکن اتفاق می افتد.
نوری بیلگه جیلان
طولانی ترین فیلم: خواب زمستانی (196 دقیقه)
داستان در جلگههای کاپادوکیه (Cappadocia) ترکیه، جایی که غارهای باستانی قارچمانند، منظره سنگیای را رغم زده، شکل گرفته است.آیدین (هالوک بیلگینر)، یک مرد ریشدار میانسال بدخلق، که در بالای یک تپه که از پدرش به ارث برده زندگی میکند، همسرش که بسیار از او جوانتر است، نیهال (میلیسا سوزن)، روزهایش را با خیره شدن به بیرون پنجره، خسته از زندگی بیمحتوا و خالیاش میگذراند، در حالی که آیدین مرتبا مینالد که چگونه زندگی کند.
پیتر واتکینز
طولانی ترین فیلم: Resan (873 دقیقه)
یک فیلم ساز انگلیسی و کارگردان تلویزیونی است. او در سوئد، کانادا و لیتوانی برای سالهای زیادی زندگی می کرده است و در حال حاضر در فرانسه زندگی میکند. تقریباً در تمام فیلمهای واتکینز از عناصر دراماتیک و مستنداستفاده شده است که به تشریح حوادث تاریخی و یا حوادث آیندهای نزدیک میپردازد.
تئو آنجلو پولوس
طولانی ترین فیلم: The Travelling Players (230 دقیقه)
تقابل نازیها،فاشیستها و کمونیستها در یونان بین سالهای 1939 و 1952 از چشمان خانواده ای از بازیگران سیار روایت می شود و...آيگينان يونان، سال 1952. شهر براي انتخابات آماده مي شود تا «پاپاگوس»، فيلد مارشالي که در جنگ داخلي نيروهاي چپ گرا را شکست داده به قدرت برسد. در همين حال گروهي ازبازيگران سيار وارد شهر مي شود. آنان قبل تر در 1939 نيز به اين شهر سفر کرده اند. فيلمي که آنجلوپولوس را به جهانيان شناساند و ويترني براي مشخصات عمومي آثارش به شمار مي آيد: از لحاظ مضمون، ترکيب درام هاي شخصي با تاريخ سياسي يونان با استفاده از تمثيل ها، اسطوره ها و با عنايت خاصي به دنياي تئاتر.
تسای مینگ لیانگ
طولانی ترین فیلم: سگ ولگرد (138 دقیقه) و چهره (138 دقیقه)
آنچه تساس را شگفت انگیز و سراسر منحصر بفرد ساخته این است که او چیزی را در فیلم بازشناخته که بسیاری از ما شهرزیان تجربه کرده اما تنها معدودی آگاهانه درکش کرده ایم. و آن در هم آمیختگی حوزه های عمومی و خصوصی است. مایی که در خیابان قدم می زنیم و چهره ها را می بینیم با وسایل نقلیه نقل و انتقال می یابیم و صدا ها را می شنویم و همه اینها را با خود به خانه و کاشانه مان و حوزه خصوصی مان می بریم. تسای نخستین فیلمسازی است که تا حدودی تلخی زندگی مدرن شهری و چندگانگی ذهنیت های ما را در فیلم هایش منتقل می کند.
در سگ ولگرد موراکامی" (میفونه)، کارآگاه جوان پلیس، سلاح کمریاش را گم میکند. او میتواند سلاح دیگری از پلیس تحویل بگیرد (زمان فیلم، اندکی پس از جنگ جهانی دوم است و سلاح کمری، نایاب) اما سرسختانه بهدنبال سلاح خویش است و در قبال جرایمی که با این سلاح رخ میدهند، خود را مسئول میبیند. پس از زیرپاگذاشتن تمام شهر و دنبال کردن تمام سرنخهای موجود، سرانجام موفق میشود تبهکار را دستگیر کند و سلاح را به چنگ آورد.