سی و یک نما - تصویربرداری فیلم «به وقت طلاق» به نویسندگی و کارگردانی حسن حجگذار پس از دو هفته تولید از نیمه گذشته و تاکنون تمامی بازیگران نیز مقابل دوربین این فیلم رفتهاند.
به گزارش روابط عمومی این پروژه تاکنون ۶۰ درصد از پروژه مقابل دوربین رفته و براساس برنامهریزیهای انجام گرفته فیلمبرداری نیز تا اواخر هفته آینده در شهر شیراز به پایان میرسد.
تدوین این فیلم نیز به تازگی و همزمان با فیلمبرداری توسط محمد توکلی (تدوینگر فیلمهای سینمایی «ردکارپت» و «لازانیا») آغاز شده است.
رضا رویگری، رامین پرچمی، خاطره حاتمی، پرستو صالحی، فرجا... گلسفیدی، محسن ایرجی، زیبا علیزاده، نازی شجاعی، آرش رمضانی، غلامحسین لیاقت، همراه با هنرمندان خردسال: باران کشاورزی
و (با حضور) پوریا پورسرخ بازیگران این فیلم هستند که تاکنون همگی آنان مقابل دوربین رفتهاند. باران عباسی، متین آراسته، النا جمشیدی هم دیگر بازیگران خردسال این فیلم هستند.
«به وقت طلاق» مضمونی اجتماعی دارد و در خلاصه داستانش آمده است: خانهای سرد و بیبچه، آنطرف زرق و برق یک رویا، بارانی نازل می شود، زوج و خانهای سرد، بر سر بودن باران، در جنگ... .
عوامل اصلی این پروژه عبارتند از:
تهیهکننده: پیمان راد،
طراح، نویسنده و کارگردان: حسن حجگذار،
مجری طرح: پیمان کشاورز، دستیار یک و برنامهریز: حمیدرضا شوریده، دستیار دو: سیدمحمدجواد رضوی، منشی صحنه: نرگس امتیازی، مدیر تصویربرداری: سعید براتی، دستیار یک تصویر: حمید ایدر، دستیاران تصویر: سجاد براتی، حامد قوام، صدابردار: محمدرضا مرتضایی، دستیار صدا: یاشار رزمی، طراح چهرهپردازی: مهرداد قلیپور، مجری گریم: مصطفی نجار، صحنه و لباس: شفق میرشب، مهران جهاندیده، مدیر تولید: سیداحمد رضایی، تولید شیراز: شاپور عباسی، پشتیبانی تولید: محسن ایرجی، دستیاران تدارکات: حمیدرضا بهمنی، ذاکر اکبری، ایمان حسینی، سینه موبیل: ایرج ابراهیمی، پشتیبانی فنی: قدرتی، هلی شات: جواد جهاندیده.
سی و یک نما - مارگو کیدر شب گذشته در سن 69سالگی در خواب درگذشت اما هنوز دلیل قطعی مرگ وی مشخص نیست.
سی و یک نما - پنجمین روز از جشنواره کن 2018 روزی برای ایرانیان بود. حضور بهناز جعفری به نمایندگی از جعفر پناهی در فستیوال کن ؛
استقبال از عوامل سه رخ که عدم حضور جعفر پناهی نیز در آن بی تاثیر نبود ،لباس ساده اما آبرومند بهناز جعفری که هیچ رقبتی به جلوه گری نشان نمی داد در کنار لباس ارزان قیمت و بد دوخت مرضیه رضایی دیگر نماینده فیلم پناهی که هیچ تناسبی با فیزیک و سن و سال او نداشت ، حضور فیلم بحرانی ایرانی تبار و درخشش کلشیفته فراهانی در فیلم دختران خورشید که طبق گمانه زنی ها بخت مسلم نخل طلای کن است بالباسی که دو سال پیش بر تن یکی از مانکن های برند شنل دیده شده بود از اتفاق های پنجمین روز از هفتاد و دومین فستیوال فیلم کن بود.
مستند «عشقی به رنگ رنگ» به تهیهکنندگی و کارگردانی رضا رشیدیان یکشنبه 23 اردیبهشت ساعت 21:30 در قالب برنامه «جستار» از شبکه مستند سیما ارائه خواهد شد.
به گزارش سی و یک نما به نقل از روابط عمومی شبکه مستند، رضا رشیدیان درباره این مستند گفت: در هر جامعه نیروهای بالقوه
فراوانی وجود دارد که بهکارگیری و استفاده صحیح و به هنگام از آنها موجب رشد و تعالی جامعه و بیتوجهی به آنها سبب بروز
ناهنجاری و کجرویهای متعدد خواهد شد؛ مستند «عشقی به رنگ رنگ» نگاهی آسیبشناسانه به یکی از همین پدیدههای اجتماعی
در قالب هواداری از یکی از تیمهای محبوب فوتبال دارد.
وی افزود: در این فیلم شاهد آن خواهیم بود که چگونه تماشای یک مسابقه فوتبال از یک تفریح ساده به یک عصیان و ناهنجاری تبدیل
میشود.
تهیهکننده مجموعه مستندهای اجتماعی «جستار» گفت: این روایت تمثیلی از جریانهای اجتماعی است اینکه افراد را یک عنصر عادی
جامعه به هواداری متعصب و درنهایت موجودی افسارگسیخته بدل میکند.
«عشقی به رنگ رنگ» را رضا رشیدیان تهیهکرده و از دیگر عوامل آن میتوان به نویسنده: سعید ملیح، پژوهشگر: محمد فتحی نیا،
تدوین: محمد تیموری و احمد وفایی، گفتار متن: مهران دوستی و میثم نیکنام، تصویربرداران: محمود مروتی، علی مداحی، عباس
صاحب، رضا حسین زاده و صدابرداران: شهاب رضایی و منصور شهباز زاده اشاره کرد.
سی و یک نما – پس از انتشار ویدئوو یادداشتی در فضای مجازی از طرف خانواده "حلما" کودک مبتلا به SMAو رسانه ای شدن این ادعا که محسن افشانی به نام کمک به این کودک بیمار که نیاز به گران قیمت ترین داروی قرن را دارد، مبلغ سه میلیارد تومان را در حساب شخصی خود نگه داشته که فقط سود بانکی آن میلیون ها تومان است . محسن افشانی نیز با انتشار ویدئویی از خود دفاع کرده که به نظر قانع کننده نمی آید چرا که وی می توانست این مبلغ را به مراجع مرتبط انتقال دهد حتی اگر صلاح نمی دانست به حساب شخصی این خانواده واریز شود.
در حالی که خانواده حلما اعلام کرده اند که صبح شنبه (امروز) برای شکایت از محسن افشانی (بازیگر) به دادسرا مراجعه می کنند ، محسن افشانی می گوید که علت اینکه پول را در حساب خود نگه داشته این است که اگر عاقبت حلما نیز مثل علی و رادین به مرگ منتهی شد، سرنوشت این پول ها چه خواهد بود و خانواده این کودک چطور می توانند از آن برای کمک به بیماران دیگر استفاده کنند؟ وی در این مین پول های واریز شده به دو کودک دیگری که به این بیماری مبتلا بودند و جان خود را از دست دادن را نیز زیر سوال برده است که در پاسخ به این ادعا خانواده حلما ضمن اینکه اعلام کردند عضو انجمنی هستند که خانواده رادین و علی هم از طریق همین کمپین پول های جمع آوری شده را بعد از فوت کودکشان برای کمک به بیمارانی از این نوع و پر هزینه اختصاص داده اند ، از حس ناامیدی و امکان مرگ حلما که محسن افشانی به آن اشاره کرده نیز دلگیر و مکدر شده اند. حال باید دید با پیگیری ها ، این پرونده به کجا منتهی خواهد شد.
گفتنی است که پیش از این دکتر هاشمی وزیر بهداشت و درمان در مورد داروی این بیماری اعلام کرده بود که دار"اسپینرازا "(گرانترین داروی قرن) به قدری گران است که دولت و وزارت بهداشت توان مالی تامین آن را ندارد.
به گفته دکتر عباس صادقی فوق تخصص بیماری های مغز و اعصاب ، بیماری اس ام ای به لاتین sma مخفف spinal muscular atrophy میباشد که آن را با نامهای بیماری آتروفی عضلانی نخاعی و وردینگ هافمن نیز میشناسیم. این بیماری یک بیماری ژنتیکی بوده و به صورت عصبی-نخاعی پیشرونده میباشد که با گذشت زمان شدت بیماری نیز افزایش مییابد. بروز این بیماری در دختران و پسران یکسان بوده و به صورت اتوزومی نهفته به ارث میرسد.
از آنجایی که سلولهای عصبی موجود در قاعده مغز و شاخ جلویی نخاع در ایجاد حرکات بدن نقش اصلی را دارند، این سلولها به تدریج از بین رفته که در نهایت منجر به بروز بیماری اس ام ای(SMA) میشوند.
این بیماری یکی از انواع بیماری دیستروفی میباشد و از آنجایی که به صورت ژنتیکی رخ میدهد و در خانوادههایی که نسبت فامیلی دارند بیشتر اتفاق میافتد، ژن sma دچار تغییراتی در ساختار ژنتیکی شده و در نهایت منجر به انواع مختلفی از این بیماری که در پنج نوع مختلف میباشد خواهد شد. شروع این بیماری ممکن است تا در دوران جنینی و یا بزرگسالی رخ دهد که در هر صورت به دلیل پیشرونده بودن با گذشت زمان شدت تاثیر بیماری بر روی افراد بیشتر خواهد شد.این بیماران به دلیل اینکه سینه آنها به صورت مقعر میباشد و گویی که فرو رفته است هنگام تنفس بیشتر از عضلات شکمی استفاده میکنند. که همین موضوع باعث عدم رشد مناسب ریهها شده به طوری که با گذشت زمان در سرفه کردن نیز دچار مشکل میشوند. به همین دلیل در هنگام خواب شبانه مقداری اکسیژن و دیاکسید کربن در ریه این بیماران باقی میماند که گاها برای انها مشکل تنفسی ایجاد میکند، گویی که یک حالت شبه خفگی برایشان ایجاد میگردد.
در حال حاضر تنها داروی موجود برای درمان بیماری اس ام ای داروی اسپینرازا میباشد که توسط شرکت بایوژن ساخته شده و بعد از تایید از سوی سازمان غذا و داروی آمریکا(FDA) به صورت تجاری عرضه شده است. این دارو به صورت آمپولی در کانال نخاعی بیمار تزریق شده و روند تزریق داروی اسپینازا نیز به شکل زیر میباشد.فیمت این دارو در طول درمان 750 هزار دولار است.
گفتنی است طبق آمار 200 کودک در ایران به این بیماری مبتلا هستند.
سی و یک نما – شاهنامه فردوسی همانند آثار شکسپیر بستر مناسبی است برای خلق روایت های تصویری ماندگاربا داستان هایی پرکشش، دراماتیک و پر تعلیق که متاسفانه بهره چندانی از آن نگرفته ایم و گاه دیده می شود کشورهای دیگرمثل اتحاد جماهیر شوروی سابق به درامی پرشور نظیر" داستان سیاوش" بیشتر از ما توجه کرده اند.گفتنی است در این میان سازندگان پویانمایی بیشتر از فیلمسازان قدر این گنجینه بی بدیل را دانسته اند.
محصولات استودیو گنبدکبود به مدیریت بابک و بهنود نکویی، از اولین جشنواره ملی پویانمایی چهار جایزه دریافت کردند.
مجموعه انیمیشنی «روبی و جوجهها» محصول استودیو گنبدکبود، جوایز دو بخش از اولین جشنواره ملی پویانمایی از آن خود کرد و دو جایزه دیگر در بخش تیزر تبلیغاتی و بهترین اثر کوتاه فرهنگی نیز به تولیدات این استودیو تعلق گرفت.
به گزارش استودیو گنبدکبود، اولین جشنواره ملی پویانمایی جایزه بهترین متحرکسازی را به احسان انصاری انیماتور مجموعه انیمیشنی «روبی و جوجهها» اهدا کرد. جایزه ویژه بهترین اثر سرگرمکننده نیز به بابک و بهنود نکویی، کارگردان و تهیهکننده این سریال انیمیشنی اهدا شد.
همچنین تیزر تبلیغاتی بانک اقتصاد نوین، یکی دیگر از تولیدات استودیو گنبدکبود به عنوان بهترین اثر در بخش تیزرهای تبلیغاتی جشنواره ملی پویانمایی معرفی شد و انیمیشن «روز برفی» یکی دیگر از آثار استودیو گنبدکبود نیز جایزه سوم بهترین اثر کوتاه فرهنگی را از جشنواره ملی پویانمایی کسب کرد.
نخستین جشنواره ملی پویانمایی، که به همت سازمان صدا و سیما در شهر همدان برگزار شد، شب گذشته برگزیدگانش را معرفی کرد. استودیو گنبدکبود با یک سریال (روبی و جوجهها)، دو فیلم کوتاه و دو تیزر تبلیغاتی حضور پررنگی در نخستین جشنواره ملی پویانمایی داشت و «روبی و جوجهها» در این جشنواره در شاخههای متعددی نامزده شده بود که در نهایت دو جایزه را به دست آورد.
گفتنی است استودیو گنبدکبود به مدیریت برادران نکویی دهمین سال فعالیتش را پشت سر میگذارد و تا امروز جوایز بسیاری به دست آورده که از آن جمله میتوان به دو جایزه ملی و بینالمللی اثر تلویزیونی در دهمین جشنواره بینالمللی پویانمایی تهران برای «روبی و جوجهها» و نامزدی در شش رشته از چهارمین جشنواره جامجم برای همین سریال و دریافت جایزه بهترین کارگردانی این جشنواره اشاره کرد.
سریال انیمیشنی «روبی و جوجهها» در روایتی مدرن از قصههای فوکلور روباه و خروس، داستان کشمکشهای یک روباه مخترع را با خانواده خروس نمایش میدهد که در یک مزرعه در همسایگی هم زندگی میکنند و روباه برای بیرون کردن خروس و خانوادهاش از مزرعه نقشههای زیادی میکشد.
این سریال به بخش رقابتی جشنواره انسی فرانسه نیز راه پیدا کرده و در فهرست بیست سریال انیمیشنی برتر جهان قرار گرفته است.
پانیذ اسمعیل لو (سی و یک نما) - در ماه مه سال 1965، شان کانری در فستیوال فیلم کن با فیلم "تپه" سیدنی لومت (The Hill) حضور داشت. فیلمی که در آن نقش یک درجه دار شورشی و خشن در زندان ارتش در شمال آفریقا را بازی می کرد که وقایع آن مربوط به جنگ جهانی دوم میشد. او این نقش را انتخاب کرد، زیرا احساس میکرد تبدیل به یک برده برای کارآکتر"جیمزباند" شده است ونمی خواست بازیگری اش را صرفا به این شخصیت محدود کند و حالا سیدنی لومت به او این فرصت را داده بود تا در نقشی کاملا متفاوت ظاهر شود.
فیلمی که هیچ شباهتی به فیلم های فانتزی و کارتونی اما تجاری 007 نداشت و شان به این تمایز بسیار علاقه مند بود چرا که گلدفیندر(پنجه طلایی) از سری فیلم های جیمزباند با بازی او در سال گذشته اکران شده بود؛Thunderball (تاندربال)پر فروشترین فیلم تاریخ 007 هم در انتظار اکران بود. اما هنگامی که کانری از ماشین اسپرت روبازش پیاده شد، انگار همان جیمزباند روی فرش قرمز کن آمده بود و به همین دلیل در آن زمان نیویورک تایمز تیتر "باند، آقای کیس کیس ،بنگ بنگ" را برای او انتخاب کرد.
کانری با همه مقاومتی که نسبت به "شبیه باند بودن" داشت اما ، با آن چهره جذاب، ابروهای بالاکشیده ،لباس خوش دوخت در کن بیشترین شباهت را به این کارآکتر پیدا کرده بود چرا که باید بدانیم بیش از هر چیز ستارگانی که در مراسمی چون کن حاضر می شوند همیشه شبیه تصوری هستند که از آن ها در شخصیتی تثبیت شده دارند.
فیلم" تپه " در آن سال نامزد سه جایزه شد که در میان آن ها به رقم انتظارش، نامی از شان کانری نبود و به جای او، بازیگر نقش مکمل فیلم توانست نخل طلای کن را بدست بیاورد و فیلمنامه آن هم مورد تقدیر قرار گرفت اما سیدنی لومت هم دست خالی به خانه برگشت. این فیلم هرگز درخششی در کارنامه لومت و کانری نشد اما ثابت کرد که شون کانری بازیگری با پتانسیل هایی ورای مرد خوش تیپ و عاشق پیشه شخصیت باند دارد که بعد ها به اثبات رسید.
منبع : گاردین
سمیه مصطفایی (سی و یک نما) - ریدلی اسکات یکی از کم شمار کارگردانهای سینمای روایت محور است که اغلب توانسته طرفداران این نوع از سینما را با قدرت اجرایی و تکنیکی مثال زدنی خود راضی نگه دارد. او تبحر ویژه ای در به تصویر درآوردن داستانهایی متفاوت به شیوه ای ساده و در عین حال بسیارتاثیرگذار دارد.
این بار اسکات هشتاد ساله اما همچنان پرانرژی به سراغ داستان یک آدم ربایی رفته است، داستان ربوده شدن پل گتی شانزده ساله نوه جان پل گتی بزرگ (کریستوفر پلامر) ثروتمندترین مرد جهان در سال 1973. البته فیلم بیش از اینکه درباره آدم ربایی باشد از آدم ربایی برای منعکس کردن تبعات پیچیده و روانشناختی پول بهره می برد.
برگ برنده فیلم بدون شک حضور خیره کننده کریستوفر پلامر در نقش جان پل گتی بزرگ است. کریستوفر پلامر که در نتیجه حواشی پیش آمده کمپین "من هم همینطور" و با ضرری معادل ده میلیون دلار جایگزین کوین اسپیسی شد با وجود نبود مدت زمان کافی و فشردگی کم سابقه برنامه زمانی فیلمبرداری، زندگی سراسر تناقض مالک "همه پول های جهان" را درخشان به تصویر می کشد. گتی از همان آغازین صحنه های فیلم به عنوان مردی مقتدر و منتفذ معرفی می شود که برای رسیدن به اهدافش و برپا کردن امپراطوری بی بدیلش براحتی از خانواده اش می گذرد.او پیرمردی مغرور و لجباز تصویر می شود که جهان را بر محوریت "خود" می بیند و در تلاش است که همه چیز را به نفع خود تمام کند؛ او اغلب گزنده ترین حرفها را در قالب لبخندی سرد و بی تفاوت ادا می کند و آرامش و خونسردی غیرقابل تحمل و مرموز او خشم مخاطب را بر می انگیزد و او را تا به انتها با خود همراه می کند. از نگاه گتی همه چیز معامله است حتی زندگی در مخاطره نوه محبوبش، معامله ای که با اندک غفلتی ضرری هنگفت و غیرقابل جبران را به بار می آورد. گتی از پرداخت باج به ربایندگان امتناع می کند اما همزمان میل جنون وارش به اشیاء و آثار هنری قدیمی را با هزینه ای هنگفت اغناء می کند؛ او این علاقه رابا بیان اینکه "اشیاء برخلاف آدما هیچوقت ناامیدت نمی کنن" توجیه می کند، توجیهی که به نحوی دراماتیک در صحنه مرگ او زیر سؤال می رود؛ در این صحنه گتی تابلوی نقاشی محبوبش را در آغوش می گیرد و همزمان با رنج بسیار نام پل، نوه محبوبش را در آخرین لحظات زندگی اش بر زبان می آورد.
مواجهه اصلی داستان نه مواجهه جان پل گتی و آدم رباها که مواجهه او با مادر پل، گیل (میشل ویلیامز) است. گیل درست در نقطه مقابل گتی بزرگ قرار دارد، او اشتیاق چندانی به ثروتمند شدن ندارد و می تواند به راحتی از منافع مادی چشم پوشی کند. تناقضی که در زندگی گتی بزرگ دیده می شود به شکلی کمرنگتر در زندگی گیل هم دیده می شود؛ او که پیشتر حاضر شده در قبال کسب حضانت فرزندانش از حقوق و منافع مالی خود بگذرد و زندگی ساده ای را آغاز کند با ربوده شدن پل به نحوی کنایی بار دیگر وارد بازی خطرناک و پیچیده پول می شود، بازی سراسر مردانه ای که احساسات زنانه یا زنانگی در آن کوچکترین جایی ندارد و همه چیز را اعداد و ارقام تعیین می کنند.
در بین این دو کاراکتر، شخصیت فلچر چیس (مارک والبرگ) جای گرفته است، عضو سابق سی آی ای و یکی از مشاوران مورد اعتماد گتی بزرگ. در ابتدا بنظر می رسد که این شخصیت به نوعی نقشی متعادل کننده دارد اما با پیشرفت داستان مشخص می شود که چیس نه واسطه ای بی طرف و نه مهره ای متعادل کننده که یکی از وزنه های اصلی پیشبرد داستان است؛ در ابتدا او کاملا جانب رئیسش را نگه می دارد و حتی با دادن اطلاعاتی اشتباه پیرمرد را بر تصمیم خطرناک خود مصرتر می کند و به این واسطه مسیر روایت را دچار تغییری اساسی می کند. اما با گذشت زمان او آرام آرام موضع خود را تغییر می دهد و در بزنگاه حساس فیلم روبروی رییس قاطع و مقتدر خود می ایستد تا بتواند جان پل را نجات بدهد و به نوعی اشتباه پیشینش را اصلاح کند. گتی که در ابتدا در نظر دارد بواسطه حضور چیس از یکطرف مواجهه و به تبع آن تنش خود را با گیل به حداقل برساند و از طرف دیگر گیل را از فضای مردانه و مخاطره آمیز مذاکره با آدم رباها دور نگاه دارد در یک سوم پایانی فیلم وارد نبرد با مشاور خود می شود. کاراکتر چیس در نهایت باعث می شود که پیرمرد مواجهه ای درونی را تجربه کند و ببیند که نگاه تنگ نظرانه و تاجرمسلکانه او تا چه اندازه گریبان نزدیک ترین افراد زندگی او را گرفته است.در نهایت در نبردی که میان گتی و گیل در گرفته است، گیل پیروز از میدان خارج می شود. سکانس پایانی فیلم را می توان کابوس جان پل گتی بشمار آورد؛ او که خود را اسطوره ای نامیرا می دانست از دنیا رفته است و امپراطوری بزرگش با انبوهی از نفیس ترین آثار جهان به تسخیر گیل درآمده و رفته رفته از روح زندگی خالی می شود.
سی و یک نما – شب گذشته مراسم گردهمایی سریال "ساخت ایران 2" در حالی در پردیس ملت برگزار شد که حتی کارکنان این مجتمع سینمایی هم از دور ازانتظار بودن مراسم به صدا درآمدند.