نمایش موارد بر اساس برچسب: سینمای جهان


سی و یک نما -  تصویربرداری فیلم «به وقت طلاق» به نویسندگی و کارگردانی حسن حجگذار پس از دو هفته تولید از نیمه گذشته و تاکنون تمامی بازیگران نیز مقابل دوربین این فیلم رفته‌اند.


 به گزارش روابط عمومی این پروژه تاکنون ۶۰ درصد از پروژه مقابل دوربین رفته و براساس برنامه‌ریزی‌های انجام گرفته فیلمبرداری نیز تا اواخر هفته آینده در شهر شیراز به پایان می‌رسد.

تدوین این فیلم نیز به تازگی و همزمان با فیلمبرداری توسط محمد توکلی (تدوینگر فیلم‌های سینمایی «ردکارپت» و «لازانیا») آغاز شده است.

 

سینمای ایران

 

رضا رویگری، رامین پرچمی، خاطره حاتمی، پرستو صالحی، فرج‌ا... گلسفیدی، محسن ایرجی، زیبا علیزاده، نازی شجاعی، آرش رمضانی، غلامحسین لیاقت، همراه با هنرمندان خردسال: باران کشاورزی

و (با حضور) پوریا پورسرخ بازیگران این فیلم هستند که تاکنون همگی آنان مقابل دوربین رفته‌اند. باران عباسی، متین آراسته، النا جمشیدی هم دیگر بازیگران خردسال این فیلم هستند.
«به وقت طلاق» مضمونی اجتماعی دارد و در خلاصه داستانش آمده است: خانه‌ای سرد و بی‌بچه، آنطرف زرق و برق یک رویا، بارانی نازل می شود، زوج و خانه‌ای سرد، بر سر بودن باران، در جنگ... .

 

سینمای جهان

 

عوامل اصلی این پروژه عبارتند از:

تهیه‌‌کننده: پیمان راد،

طراح، نویسنده و کارگردان: حسن حجگذار،

مجری طرح: پیمان‌ کشاورز، دستیار یک‌ و برنامه‌ریز: حمیدرضا شوریده‌، دستیار دو: سیدمحمدجواد رضوی‌، منشی صحنه: نرگس امتیازی‌، مدیر تصویربرداری: سعید براتی‌‌، دستیار یک تصویر: حمید‌ ایدر‌، دستیاران تصویر: سجاد براتی‌، حامد قوام، صدابردار: محمدرضا مرتضایی‌، دستیار صدا: یاشار رزمی، طراح چهره‌پردازی: مهرداد قلی‌پور، مجری گریم: مصطفی نجار‌، صحنه و لباس: شفق‌ میرشب‌، مهران‌ جهاندیده، مدیر تولید: سیداحمد رضایی، تولید شیراز: شاپور عباسی، پشتیبانی تولید: محسن ایرجی، دستیاران تدارکات: حمیدرضا‌ بهمنی‌، ذاکر اکبری، ایمان‌ حسینی‌، سینه موبیل: ایرج ابراهیمی‌، پشتیبانی فنی: قدرتی، هلی شات: جواد جهاندیده.

منتشرشده در سینمای ایران

سی و یک نما - مارگو کیدر شب گذشته در سن 69سالگی در خواب درگذشت اما هنوز دلیل قطعی مرگ وی مشخص نیست.

منتشرشده در سینمای جهان

سی و یک نماسینمای فرهادی به سه دوره تقسیم می شود. اول داستان های اپیزودیک سریال موفق "داستان یک شهر" ،فیلم سینمایی "رقص در غبار" و فیلم "شهر زیبا" که فصل اول از نگاه او به پیرامونش است ،داستان می گوید و شکلی کلاسیک دارد . فصل دوم "چهارشنبه سوری" ، "درباره الی" و "جدایی نادر از سیمین" که نقطه عطف فیلم های او تا به امروز است،فصلی طلایی که کلاس فیلمسازی شد برای خیلی از فیلمسازان جوان و اما فصل سوم "گذشته "، "فروشنده "و "همه میدانند" که انگار به نوعی خودش هم نمی خواهد قصه اش را تمام و کمال بداند چه برسد به اینکه آن را خوب تعریف کند.


 

انگار به تازگی او در روایت قصه هایش رازهایی دارد که خود نیز اسرار آن را نمی داند چرا که دانستن اسرار روایت را سخت می کند و موجب می شود تا بعضی خرده قصه ها به هم نخورند و تکرار این پیچیدگی مدرن تا کجا می تواند به نبوغ و مولف بودن فرهادی ضربه نزند با همین فیلم اخیروی محک می خورد و یقینا بازتاب ها در باره "همه می دانند "که با وجود حضور سه ستاره بزرگ سینما در قعر جدول منتقدین فستیوال کن قرار گرفته می تواند تلنگری باشد تا نگاه تازه ای به توانایی هایش بیاندازد.

«ژان لوک گدار» کارگردانی که تا این ساعت با فیلم "کتاب تصویر" در صدر جدول فیلم های کن 2018ایستاده است جمله معروفی دارد که می گوید: "وقتی در یک فیلم زیاد حرف می زنی ، کسی باورت نمی کند". و "همه می دانند" فیلم پر حرف و پر تایمی است.این فیلم دست روی باورهایی گذاشته و از خطوط قرمز اخلاقی گذشته که مختص ایران و باور های ملی و مذهبی و حتی حکومتی کشورش نیست و می تواند حتی یک اسپانیایی را هم مکدر کند. انگار که جدالی است بین ایمان وشک، بین شرک و مذهب از شکی که در خصوص نسبت های فامیلی به بیننده القا می کند تا اوج بی اعتمادی و لجام گسیسختگی .

چیزی که در فیلم همه می دانند بزرگترین زنگ خطر است اینکه اصغر فرهادی به شدت از شخصیت پردازی دور شده است وبیم آن می رود که کم کم هویت خود او هم در شخصیت های نیمه تمام فیلم های بعدی اش گم شود وقتی که حتی نمی توانیم تصویر درستی از یک مادر داشته باشیم.

و تنها نقطه عطف در این فیلم فرهادی فرصتی است که به خاویرباردم داده شد که پس از بازی بد در دو فیلم اخیرش ، بار دیگر از توانایی هایش در بازیگری دفاع کند و البته تدوین هایده صفی یاری که یار موثری برای هر فیلمساز است که متاسفانه با همه تلاشش نتوانسته ضعف های فیلم را که برگرفته از فیلمنامه است بپوشاند.

در ادامه دو نقد از دو منتقد ایرانی و غیر ایرانی را در مورد "همه می دانند" بخوانید:

بین فیلم «گذشته» که در پاریس جریان داشت و درام جدید اسپانیایی «همه می‌دانند» اثر کارگردان ایرانی برنده اسکار یعنی «اصغر فرهادی»، کارنامه کارگردان بسیار شبیه به کارنامه «وودی الن» به نظر می‌رسد، از آن جایی که او هم شروع کرده و یکی پس از دیگری بازیگران زیبا را به یک کشور اروپایی می‌برد و یک درام خوش رنگ و لعاب را تحویل مخاطب می‌دهد، درست مثل «الن». جهانگردی خوب و به جاست، مگر آن که انتظار داشته باشید که کارگردان به شدت بااستعدادی که قبلا با «جدایی» و «فروشنده» او را شناخته‌ایم و در داخل مرزهای کشور خود به خاطر زیر ذره بین بردن برخی موضوعات جنجال برانگیز هم ظاهر شده، در خارج از مرزهای کشورش آزادی بیشتری برای به به تصویر کشیدن اتفاقات فیلمش داشته باشد.

 

اصغر فرهادی

 

ضعیف‌ترین فیلم «فرهادی» تا به امروز که برای افتتاح جشنواره کن ۲۰۱۸ که به عقیده بسیاری، یکی از ضعیف‌ترین سال‌های این فستیوال خواهد بود، انتخاب شده، هنوز هم بهتر از بسیاری از درام‌های فرانسوی، اسپانیایی و آمریکایی با اهداف تجاری است که سالانه تعداد زیادی از آنها ساخته می‌شود. به مانند بهترین کارهای «فرهادی»، همه می‌دانند هم یک سناریوی ساده دارد: یکی از آن اتحادهای دوباره همیشگی میان دو زوج که قبلا عاشق هم بوده‌اند، اینجا «پنه لوپه کروز» و «خاویر باردم» با یک گذشته عجیب و غریب و استفاده از زندگی شخصی این کاراکترها برای لایه لایه باز کردن تمامی اسرار آنها.

همان طور که از نام «همه می‌دانند» بر می‌آید، بزرگ‌ترین نکته داستانی آن و ایده‌ای که بقیه چیزهای داستانی حول آن شکل گرفته را بدون اسپویل نمی‌توان توضیح داد و این فیلم هم اولین اکران‌اش را در افتتاحیه جشنواره کن تجربه کرده پس صحبت در مورد آن سخت است. ولی اگر بخواهیم به طور مختصر اشاره کینم، فیلم حول محور یک آدم ربایی می‌گردد. «لاورا» (با بازی «پنه لوپه کروز») و بچه‌هایش از آرژانتین به کشور خود یعنی اسپانیا بازگشتهاند تا در یک مراسم ازدواج فامیلی شرکت کنند، در حالی که شوهر او یعنی «الخاندرو» (با بازی «ریکاردو دارین») در آرژانتین مانده تا به دنبال کار بگردد.

در ابتدا، همه چیز به مانند ماچ و بوسه‎‌های پس از دیدار دوباره پس از مدتی طولانی است. به نظر می‌رسد که رابطه میان لاورا و یکی از دوستان قدیم خانوادگی او یعنی «پاکو» (با بازی «خاویر باردم»)، که در خارج از شهر به ساخت نوشیدنی‌ها مشغول است و با توجه به لباس‌ها، گوشواره‌ها و ریش‌اش تیپ و قیافه جالبی هم دارد، قوی‌تر از آن چیزیست که فکر می‌کنیم و علت آن هم آن رابطه عاشقانه قدیمی میان آن دو است که سال‌ها پیش جریان داشته و گذشت زمان هم چندان در پاک کردن آن موفق عمل نکرده است. درست به مانند فیلمبرداری آن آگهی‎‌های تبلیغاتی داروها که در آن همه کاراکترها با لبانی خندان در یک مرتع سرسبز شروع به دویدن می‌کنند (بدون آن که اصلا ارتباط خاصی با آن داروی مورد تبلیغ داشته باشد)، این سکانس‌های اولیه فیلم بانشاط هستند ولی هیچ گاه نمی‌توانند به جذابیت بالایی برسند. درست به مانند ورق زدن آلبوم‌ عکس‌های شخصی یک غریبه، تماشای این سکانس‌های اولیه هم سریعا تکراری می‌شود و رنگ می‎‌بازد.

در طی آن سکانس‌های اولیه طولانی به این نکته اشاره می‌شود که دختر لاورا یعنی «آیرین» (با بازی «کارلا کامپرا») دارای یک خوی سرکشی است: او فرار می‌کند تا با یک نوجوان محلی به عیاشی برود، و در طول مجلس عروسی، آن دو نفر با هم به بالای زنگ کلیسا فرار می‌کنند تا با هم معاشقه داشته باشند. پس از گذشت مدتی از این جشن و سرورها، او ناگهان ناپدید می‌شود، و تنها چیزی هم که به عنوان سرنخ می‌توان مورد استناد قرار داد روزنامه‌هایی در مورد یک آدم ربایی قدیمی است.

لاورا به طور قابل درکی نگران است، اگرچه بازخوردهای مخاطبان نسبت به این قضیه احتمالا بسیار سردتر خواهد بود: برخی با تاکید بر موقعیتی که او در آن گیر افتاده به قضیه نگاه می‌کنند، و در واقع خود را وادار می‌کنند که اگر این اتفاق برای فرزند خودشان رخ می‌داد چگونه میشد؛ بقیه هم این را به عنوان فرصتی برای کروز (که در همان سکانس‌های ابتدایی فیلم شادی خود را از دست می‌دهد) می‌بینند تا بتواند بر خلاف آن غم و غصه، خودی نشان دهد. این یک نقش آفرینی بلندپروازانه از سوی بزرگ‎‌ترین ستاره بین المللی اسپانیاست؛ اگرچه تلاش زیادی را در بازی او می‌بینیم، ولی هیچ گاه نمی‌توانیم او را به عنوان یک مادر قبول کنیم.

 

سینمای ایران

 

نقطه ضعف بزرگ‌تر آن است که مهم نیست لاورا چقدر به طور ناامیدانه به دنبال پیدا کردن دختر خود است، در نهایت، فیلم به شکلی واضح به دنبال حل این جنایت نمی‌رود و این حس خوبی را به شما منتقل نمیکند. در واقع، عکس این قضیه ممکن است صادق باشد، چرا که ربوده شدن آیرین به مانند چیزی عمل می‌کند که باعث می‌شود روابط میان دیگر شخصیت‌ها را به شکلی ملموس‌تر در فیلم مشاهده کنیم. هر چقدر که آیرین بیشتر از فیلم و مادرش دور باشد، فرهادی بیشتر می‌تواند به شکاف‌های موجود در زندگی گذشته شخصیت‌ها بپردازد.

از این لحاظ، «همه می‌دانند» یک جورایی به مانند یک نسخه خواب آور و کسالت‌بار از «درباره الی»، آن درام غیرمعمول که فرهادی را در سطح جهان معروف کرد، می‌ماند. آن فیلم، که برای او جایزه بهترین کارگردان را در جشنواره فیلم برلین سال ۲۰۰۹ به همراه داشت، از گم شدن یک زن جوان به عنوان یک مک گافین استفاده می‌کرد و به جای آن که به گم شدن الی و جنبه‌های مختلف آن بپردازد، بیشتر به سراغ جنبه‌های پنهان میان باقی کاراکترهای اطراف او و روابط آن‌ها با یکدیگر می‎‌رفت. اینجا نیز، فرهادی به نظر بیشتر تمرکزش را روی مردمانی که اطراف آن شخصیت گمشده هستند گذاشته تا خود آن شخصیت.

به همین علت، «همه می‌دانند» یک فیلم هیجانی که در آن پازل‌های «جیگسا» مانند وجود داشته باشد نیست، بلکه فیلم است که فرهادی در آن از مخاطب می‌خواهد که خودش کارآگاه قصه شود و در میان چندین سرنخ جزئی، به دنبال کلید حل معما باشد. مجرمان تنها یک بار نشان داده میشوند، آن هم در سکانسی که به مانند یک اعتراف می‌ماند، و این با توجه به اینکه فیلم چقدر کم به اجرای عدالت برای آن‌ها اهمیت می‌دهد بسیار نابجا نیز است. با این حال، هنوز هم ما نمی‌توانیم گمان کنیم که چه کسی مجرم است، و با توجه به اینکه همان طور این پرونده در ذهن ما گسترش می‌یابد، لاورا هم به این نکته پی می‌برد که فردی که دست به انجام این کار زده احتمالا یکی از نزدیکان خانوادگی است و او مقصر ربوده شدن دخترش است.

در همین حال، جذابیت‌های اصلی فیلم خودشان را نشان می‌دهند، وقتی که فرهادی به سراغ زیر و رو کردن گذشته میان پاکو و لاورا می‌رود. اینجا جاییست که او به عنوان کارگردان خودش را نشان می‌دهد، اگرچه فیلم در راه رسیدن به جایی که افشاسازی‌هایش به حداکثر تاثیرگذاری برسد به شدت کند عمل می‌کند، ولی وقتی هم که به آن نقطه می‌رسد، فوق‌العاده عمل می‌کند. فرهادی در ابتدا مثل یک نمایشنامه نویس شروع می‌کند، ولی «همه میدانند» پای خود را به ویلاها، تاکستان‌ها، قصرها و جاده‌های بیرون شهری هم باز میکند و حالا کنش‌ها و واکنشهای بین شخصیتها از همیشه سینمایی‌تر شده است، به طوری که در افشای اطلاعاتی که انتشارش در واقع هدف او بوده از همیشه موفق‌تر است.

کروز شاید پررنگ‌ترین نقش را داشته باشد، ولی مردها یعنی «باردم» و «دارین» در دمیدن روح به شخصیت‌ خود عالی عمل می‌کنند. در مورد پاکو، باید گفت که او آن قدری در تلاش برای نجات دخترِ عشق سابقش به آب و آتش می‌زند که گویی به مانند حرف‌های همسر او (با بازی «باربارا لنی»)، او حاضر است در راه پس گرفتن او تمام زندگی‌اش را نیز به فرد آدم ربا بدهد. الخاندرو اما فلسفه دیگری دارد، اعتماد به خدا برای بیرون آوردن آن‌ها از این موقعیت، شاید خیلی‌ها فکر کنند پاسخی هم به این‌ها داده نمی‌شود ولی در یک سکانس به خوبی نشان داده می‌شود که خدا چگونه در یک نقطه کلیدی از زندگی او وساطت می‌کند.

تماشای آن که چگونه این سه بازیگر از یکدیگر بهتر نقش آفرینی می‌کنند لذت بخش است، خصوصا آن که «فرهادی» می‌گذارد تا ما بازی «باردم» را با بازی فوق العاده قبلی او در فیلم «ذیبا» که در جشنواره کن ۲۰۱۰ حضور داشت و خیلی هم موفق نبود (ولی «باردم» توانست به خاطر آن جایزه بهترین بازیگر را تصاحب کند) مقایسه کنیم. و بر خلاف فیلم «بی‌عشق» که سال پیش اکران شد، معما خود به خود حل می‌شود، هرچند که در انتها سوالات زیادی باقی می‌ماند.

به این‌ها به چشم چیزهایی نگاه کنید که هیچ کس در مورد «همه می‌دانند» نمی‌داند: چرا لاورا و پاکو در دوران بچگی زیر یک سقف بزرگ شدند؟ آیا آیرین ارتباطی با پسری که از او خوشش می‌آید دارد؟ و چرا شجره نامه خانوادگی فیلم این مقدار جای سوال باقی می‌گذارد؟ مقداری معما و راز بی‌پاسخ چیز خوبی است، ولی این فیلم از آن دقت لازمه بهره مند نیست – یا شاید هم آن بلندپروازی مورد نیاز – که آثار قبلی فرهادی آن‌ها را داشتند. خیلی‌ها ممکن است سوال کنند که چرا «فرهادی» فیلمی به زبان انگلیسی نمی‌سازد، ولی بدون شک این مسئله نیز در آینده کاری او و گردش او به دور دنیا دیده خواهد شد. بیایید امیدوار باشیم که او با فیلم بعدی‌اش استانداردهایش را هم رو به جلو ببرد.

اختصاصی نقدفارسی

مترجم: دانیال دهقانی

اکثر فیلم‌سازان شهیر ایرانی که در خارج از کشور مشغول به کار فیلم‌سازی شدند، نتوانستند‌ از آثاری که در ایران ساختند پیشی بگیرند. هنوز زمانی که بزرگداشتی برای آثار نادری، کیارستمی یا سهراب شهیدثالث برگزار می‌شود، کسی نمی‌تواند زیبایی فیلم «سازدهنی» را با «منهتن از روی شماره» یا تأثیرگذاری فیلم «کلوزآپ» را با «کپی برابر اصل» مقایسه کند. شاید در این میان «شهیدثالث» یک استثنا باشد، چون فیلم‌ «در غربت» او‌ دست‌کمی از «طبیعت بیجان» ندارد، زیرا او حداقل تسلط خوبی بر زبان آلمانی داشت و همچنین «ادبیات و فرهنگ آلمانی» را به‌خوبی می‌شناخت!

فیلم «همه می‌دانند» فرهادی با ریتمی کند، زمانی طولانی و فیلم‌نامه‌ای سردرگم به درد همان فیلم‌های افتتاحیه جشنواره‌ها می‌خورد که معمولا نظر کسی را جلب نمی‌کنند! طبیعتا هیچ جشنواره‌‌ای نمی‌خواهد که از همان شب اول افتتاحیه بهترین فیلم و برگ برنده خود را رو کند، زیرا سطح توقع مخاطب بالا خواهد رفت. به همین‌ خاطر اکثر فیلم‌های افتتاحیه خارج از مسابقه نمایش داده می‌شوند که البته در مورد این فیلم چنین اتفاقی نمی‌افتد.

«همه می‌دانند» حتی نسبت به تجربه دیگر فرهادی؛ یعنی فیلم «گذشته» که در فرانسه کار شده بود، کار ضعیف‌تری از آب درآمده است. در «گذشته» علی مصفا پیوند فرهادی را با «فرهنگ و خلق‌و‌خوی ایرانی» به‌خوبی نشان می‌داد ‌‌و هسته مرکزی داستان با «مفهوم و تضاد شرق و غرب» پیوند نسبتا خوبی برقرار کرده بود، اما در «همه می‌دانند» فیلم‌ساز به تجربه‌ای نو دست زده که مشخص است توان بالابردن این وزنه سنگین را نداشته است، زیرا تسلط روی یک فرهنگ بیگانه با نوشتن یک فیلم‌نامه و مشاهده عکسی در یک گروگان‌گیری در اسپانیا، کشف فوق‌العاده و نویی به حساب نمی‌آید.

درست است که هنر سینما مرزی ندارد، اما به‌سادگی نیز نمی‌توان «ردیف‌های سه‌تار میرزاعبدالله» را با «گیتار اسپانیایی» درهم آمیخت‌ تا به یک تجربه مشترک فرهنگی رسید. زمانی این امر میسر می‌شود که هر دو زبان و فرهنگ به‌خوبی شناخته شوند. درواقع «همه می‌دانند» فرهادی حکم‌ فیلم «آرایشگر سیبری» میخالکوف را پیدا کرده است. «نیکیتا میخالکوف» هم بعد از گرفتن اسکار دست به تجربه مشترک با بازیگران وقت هالیوود؛ «جولیا اورموند» و «ریچارد هریس»، می‌زند و زمانی که با فیلم «آرایشگر سیبری» در افتتاحیه جشنواره کن ۱۹۹۹ شرکت می‌کند، با اینکه فیلم خوش‌ساختی از آب درآمده بود، اما نقدهای زیادی به فیلم شد که «مشخص نیست کارگردان روی کدام صندلی نشسته است! «آمریکا یا روسیه؟». اما نقطه‌ قوت آن فیلم این بود که حداقل ۹۰ درصد داستان در روسیه می‌گذشت!

 

سینمای جهان

 

اما فرهادی با اعتمادبه‌نفس بالایی سراغ وزنه‌ای می‌رود که نمی‌تواند از پس آن به‌خوبی بر‌آید یا اینکه نظام فکری خود را نتوانسته زنده و ‌‌پویا سازماندهی کند تا جوهره درام انتقال یابد و به همین خاطر مخاطب قادر نیست که با چشم و گوش شخصیت‌ها به این درام خیره شود. حضور زوج «پنه‌لوپه کروز» و «خاویر باردم» طبیعتا طرفداران زیادی را به سالن سینما می‌کشاند و ممکن است فیلم فروش بدی نیز نداشته باشد، اما این فیلم در کارنامه فرهادی کار قابل‌تأملی به‌شمار نمی‌آید!

تصویر‌سازی و رنگ‌ولعاب فیلم خیلی خوب است، سکانس افتتاحیه فیلم را «هایده صفی‌یاری»، تدوینگر ثابت کارهای او، با توانایی‌های خوبی در مونتاژ نشان داده است. سکانس معرفی ساعتی در کلیسا که می‌بینیم در روند فیلم پرنده‌ها از شکاف ریز آن به بیرون می‌گریزند از تأثیرگذاری خوبی برخوردار است، همچنین سکانس عروسی با پلان‌های بسته و عکس‌العمل خوب آدم‌ها به موقعیت‌ها ریتم خوبی در کار پیدا کرده است. پایان فیلم و شست‌وشوی خیابان و مجسمه‌ای در میدان شهر پیوند خوبی در تدوین با مفهوم افشای حقیقت برقرار کرده، ولی فرهادی در کارگردانی و انتقال داستان به کالبد شخصیت‌ها خوب عمل نکرده، زیرا عمل برانگیزنده درام که عروسی را به عزا تبدیل می‌کند در این فیلم باورپذیر نشده و ستیز شخصیت‌ها حول محوری ثابت شکل نمی‌گیرد و تغییر ناگهانی شخصیت‌ها با بحران جدیدی که «چه کسی پدر واقعی این دختر است» باعث شده پیوند درام با مخاطب به مسیر دیگری برود و در انتها موضوع و ژانر فیلم که آدم‌ربایی است به فراموشی سپرده شود! زیرا ریتم حاصله از تمپوی درونی هیجان‌برانگیزی برخوردار نیست تا مخاطب را با خود درگیر کند و فیلم با توجه به فیلم‌برداری و فضا‌سازی خوب آن فیلم‌نامه خوبی ندارد و این در حالی است که در کارهای قبلی فرهادی به‌ندرت چنین مشکلاتی در کارگردانی دیده می‌شود و او حداقل در روایت داستان همیشه خوب عمل کرده است. به نظر می‌رسد که ادامه فیلم‌سازی برای کارگردانان شهیر ما در ایران همیشه تجربه بهتری را برای آنها رقم زده است، مگر آنکه اسباب سفر مهیا باشد.

منتقد: مجید موثقی | روزنامه شرق

منتشرشده در سینمای جهان

سی و یک نما - پنجمین روز از جشنواره کن 2018 روزی برای ایرانیان بود. حضور بهناز جعفری به نمایندگی از جعفر پناهی در فستیوال کن ؛


استقبال از عوامل سه رخ که عدم حضور جعفر پناهی نیز در آن بی تاثیر نبود ،لباس ساده اما آبرومند بهناز جعفری که هیچ رقبتی به جلوه گری نشان نمی داد در کنار لباس ارزان قیمت و بد دوخت  مرضیه رضایی دیگر نماینده فیلم پناهی که هیچ تناسبی با فیزیک و سن و سال او نداشت ، حضور فیلم بحرانی ایرانی تبار و درخشش کلشیفته فراهانی در فیلم دختران خورشید که طبق گمانه زنی ها بخت مسلم نخل طلای کن است بالباسی که دو سال پیش بر تن یکی از مانکن های برند شنل دیده شده بود از اتفاق های پنجمین روز از هفتاد و دومین فستیوال فیلم کن بود.

 

 

سینمای ایران

 

 

 

سینمای جهان

 

 

فستیوال کن

 

 

منتشرشده در سینمای جهان

سی و یک نما – در حالی که فقط چند روز به شروع ماه رمضان باقی است عوامل سریال های مناسبتی این ماه همچنان در حال آماده سازی و یا تصویر برداری پروژه های خود هستند. از آنجایی که پخش یکی از این سریال ها یک سال به تعویق افتاده ، بار دیگر شاهد آن خواهیم بود که یک بازیگر را در دو کارآکتر و در یک شب روی آنتن ببینیم که اتفاق مناسبی نیست اما امیدواریم بازی برزو ارجمند با تفاوتی که در این دو نقش وجود دارد به خوبی باورپذیر باشد.


شبکه اول سیما : سر دلبران به کارگردانی محمد حسین لطیفی

سریال "سر دلبران" ساخته محمدحسین لطیفی از تولیدات سازمان هنری اوج که انتخاب شبکه یک سیما در ماه رمضان سال گذشته بود و این اتفاق نیفتاد ، گزینه امسال شبکه یک برای شبهای ماه مبارک است. این مجموعه به طور کامل در شهر یزد جلوی دوربین رفته است. لطیفی یکی از ماندگارترین سریال های ماه رمضان را که "صاحبدلان" است در کارنامه دارد و باید دید که این بار هم با سر دلبران مخاطب را تا چه اندازه راضی خواهد کرد. در "سر دلبران" که داستان آن توسط حسین حسنی به رشته تحریر درآمده، برزو ارجمند، محمد کاسبی، فرهاد قائمیان، اسماعیل محرابی، برزو ارجمند، متین السادات ستوده، جعفر دهقان، کامران تفتی، جهانبخش سلطانی، شهین تسلیمی، شهرام عبدلی، رابعه مدنی، بهاره افشار، رضا توکلی، محمد الهی، مختار سائقی، افسانه کمالی، فاطمه شکری، نصرت میر عظیمی، حسام حسنی و... دیگر بازیگران این سریال هستند.

 

31نما

این سریال هر شب ساعت 22و15 دقیقه روی آنتن می رود.

شبکه دوم سیما : «پدر» به کارگردانی بهرنگ توفیقی

سریال "پدر" ساخته بهرنگ توفیقی و تهیه کنندگی حامد عنقا است که برای شبکه دو سیما آماده و پخش می شود. تا کنون بیش از دو سوم از تصویربرداری سریال "پدر" انجام شده است و به نظر میرسد تصویر برداری آن در ماه رمضان و به صورت موازی ادامه داشته باشد.

توفیقی سال گذشته سریال "زیر پای مادر" را برای این ایام روی آنتن برد و حالا این بار سریالی با محوریت پدر را ساخته است. در خلاصه داستان سریال"پدر" آمده است: "حامد پسر جوانی است که طی یک ماجرا درگیر داستانی عشقی می‌شود. او به خاطر اعتقاداتش و پدری که برایش الگویی تمام عیار است، ناچار سر یک دو راهی قرار می‌گیرد که باید دست به انتخابی سرنوشت ساز بزند…

بازیگران این سریال مهدی سلطانی سروستانی ، لعیا زنگنه، سینا بهراد، مسعود فروتن، نیما رئیسی، مجید مشیری و اکبر رحمتی هستند. این سریال قرار است هر شب ساعت 21:30 دقیقه از شبکه دو سیما به روی آنتن برود.

 

سینمای ایران

شبکه سه سیما : رهایم نکن به کارگردانی محمدمهدی عسگرپور

سریال"رهایم نکن" با نام قبلی "دستت را به من بده" به کارگردانی محمدمهدی عسگر پور در شب‌های ماه مبارک رمضان پس از اذان مغرب از شبکه سه سیما به روی آنتن میرود. "رهایم نکن" مجموعه تلویزیونی است که در 37 قسمت نوشته شده است اما 32 قسمت از آن روی آنتن می‌رود.

در این مجموعه امین تارخ، فریبا متخصص، محمدرضا هدایتی، مریم بوبانی، مارال فرجاد، نیما شعبان‌نژاد، دنیا مدنی، بابک بهشاد، علی استادی، معصومه قاسمی‌پور، شیرین آقاکاشی، رحمان باقریان، کاظم هژیر آزاد، حسین ملکی و ... به ایفای نقش می‌پردازند.

در خلاصه داستان "رهایم نکن" آمده است: رسول تولایی به عنوان بزرگتر، محبوب و مورد اعتماد چند خانواده است. این اعتماد به واسطه بازخوانی گذشته خدشه دار می شود؛ خانواده هایی که هر کدام با مشکلاتی دست و پنجه نرم می کنند و در پی یافتن مقصر اصلی هستند.

 

 

سینمای جهان

 

 

شبکه پنج : سریال« بچه مهندس» به کارگردانی علی غفاری

شبکه پنج سیما نیز سریال "بچه مهندس" ساخته سجاد ابوالحسنی را برای ایام ماه مبارک رمضان در نظر گرفته است..

"بچه مهندس" یک سریال 60 قسمتی است که در سه فاز به نویسندگی سجاد ابوالحسنی، تهیه‌کنندگی سعید سعدی و کارگردانی علی غفاری برای شبکه پنج سیما ساخته می‌شود. این سریال از ماه مبارک رمضان آغاز و پخش آن بعد از ماه رمضان نیز ادامه پیدا خواهد کرد. قصه این سریال، در تاریخ معاصر و در سه فاز کودکی، نوجوانی و جوانی شخصیت اصلی مطرح می‌شود و زندگی پسری را تصویر می‌کند که در کودکی رها شده و در پرورشگاه بزرگ می‌شود و …

 

سریال تلویزیونی

 

بهناز جعفری، محمد کاسبی، ساناز سعیدی، بهاره رهنما، برزو ارجمند، اندیشه فولادوند، مریم خدارحمی، نفیسه روشن، سوگل طهماسبی، عباس جمشیدی فر، سلمان فرخنده، فرزین محدث، سیاوش چراغی پور، حمید شریف زاده، هاله گرجی، افشین نخعی، افشین سنگ چاپ، مهرناز بیات، بهرام سروری نژاد، ساعد هدایتی، فرخنده فرمانی زاده، فرج الله گل سفیدی، شیدا یوسفی، سمانه حبیب پور، علی برقی، یوناتدین، نیوشا علیپور و آریا نرج آبادی در این سریال ایفای نقش کرده‌اند.

منتشرشده در تلویزیون

مستند «عشقی به رنگ رنگ» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی رضا رشیدیان یکشنبه 23 اردیبهشت ساعت 21:30 در قالب برنامه «جستار» از شبکه مستند سیما ارائه خواهد شد.


 

به گزارش سی و یک نما به نقل از روابط عمومی شبکه مستند،  رضا رشیدیان درباره این مستند گفت: در هر جامعه نیروهای بالقوه

فراوانی وجود دارد که به‌کارگیری و استفاده صحیح و به هنگام از آن‌ها موجب رشد و تعالی جامعه و بی‌توجهی به آن‌ها سبب بروز

ناهنجاری و کج‌روی‌های متعدد خواهد شد؛ مستند «عشقی به رنگ رنگ» نگاهی آسیب‌شناسانه به یکی از همین پدیده‌های اجتماعی

 در قالب هواداری از یکی از تیم‌های محبوب فوتبال دارد.

 

وی افزود: در این فیلم شاهد آن خواهیم بود که چگونه تماشای یک مسابقه فوتبال از یک تفریح ساده به یک عصیان و ناهنجاری تبدیل

می‌شود.

تهیه‌کننده مجموعه مستندهای اجتماعی «جستار» گفت: این روایت تمثیلی از جریان‌های اجتماعی است اینکه افراد را یک عنصر عادی

جامعه به هواداری متعصب و درنهایت موجودی افسارگسیخته بدل می‌کند.

«عشقی به رنگ رنگ» را رضا رشیدیان تهیه‌کرده و از دیگر عوامل آن می‌توان به نویسنده: سعید ملیح، پژوهشگر: محمد فتحی نیا،

تدوین: محمد تیموری و احمد وفایی، گفتار متن: مهران دوستی و میثم نی‌کنام، تصویربرداران:  محمود مروتی، علی مداحی، عباس

صاحب، رضا حسین زاده و صدابرداران: شهاب رضایی و منصور شهباز زاده اشاره کرد.

منتشرشده در تلویزیون

سی و یک نما – پس از انتشار ویدئوو یادداشتی در فضای مجازی از طرف خانواده "حلما" کودک مبتلا به SMAو رسانه ای شدن این ادعا که محسن افشانی به نام کمک به این کودک بیمار که نیاز به گران قیمت ترین داروی قرن را دارد، مبلغ سه میلیارد تومان را در حساب شخصی خود نگه داشته که فقط سود بانکی آن میلیون ها تومان است . محسن افشانی نیز با انتشار ویدئویی از خود دفاع کرده که به نظر قانع کننده نمی آید چرا که وی می توانست این مبلغ را به مراجع مرتبط انتقال دهد حتی اگر صلاح نمی دانست به حساب شخصی این خانواده واریز شود.


در حالی که خانواده حلما اعلام کرده اند که صبح شنبه (امروز) برای شکایت از محسن افشانی (بازیگر) به دادسرا مراجعه می کنند ، محسن افشانی می گوید که علت اینکه پول را در حساب خود نگه داشته این است که اگر عاقبت حلما نیز مثل علی و رادین به مرگ منتهی شد، سرنوشت این پول ها چه خواهد بود و خانواده این کودک چطور می توانند از آن برای کمک به بیماران دیگر استفاده کنند؟ وی در این مین پول های واریز شده به دو کودک دیگری که به این بیماری مبتلا بودند و جان خود را از دست دادن را نیز زیر سوال برده است که در پاسخ به این ادعا خانواده حلما ضمن اینکه اعلام کردند عضو انجمنی هستند که خانواده رادین و علی هم از طریق همین کمپین پول های جمع آوری شده را بعد از فوت کودکشان برای کمک به بیمارانی از این نوع و پر هزینه اختصاص داده اند ، از حس ناامیدی و امکان مرگ حلما که محسن افشانی به آن اشاره کرده نیز دلگیر و مکدر شده اند. حال باید دید با پیگیری ها ، این پرونده به کجا منتهی خواهد شد.

گفتنی است که پیش از این دکتر هاشمی وزیر بهداشت و درمان در مورد داروی این بیماری اعلام کرده بود که دار"اسپینرازا "(گرانترین داروی قرن) به قدری گران است که دولت و وزارت بهداشت توان مالی تامین آن را ندارد.

به گفته دکتر عباس صادقی فوق تخصص بیماری های مغز و اعصاب ، بیماری اس ام ای به لاتین sma مخفف spinal muscular atrophy می‌باشد که آن را با نام‌های بیماری آتروفی عضلانی نخاعی و وردینگ هافمن نیز می‌شناسیم. این بیماری یک بیماری ژنتیکی بوده و به صورت عصبی-نخاعی پیشرونده می‌باشد که با گذشت زمان شدت بیماری نیز افزایش می‌یابد. بروز این بیماری در دختران و پسران یکسان بوده و به صورت اتوزومی نهفته به ارث می‌رسد.

از آنجایی که سلول‌های عصبی موجود در قاعده مغز و شاخ جلویی نخاع در ایجاد حرکات بدن نقش اصلی را دارند، این سلول‌ها به تدریج از بین رفته که در نهایت منجر به بروز بیماری اس ام ای(SMA) می‌شوند.

این بیماری یکی از انواع بیماری دیستروفی می‌باشد و از آنجایی که به صورت ژنتیکی رخ می‌دهد و در خانواده‌هایی که نسبت فامیلی دارند بیشتر اتفاق می‌افتد، ژن sma دچار تغییراتی در ساختار ژنتیکی شده و در نهایت منجر به انواع مختلفی از این بیماری که در پنج نوع مختلف می‌باشد خواهد شد. شروع این بیماری ممکن است تا در دوران جنینی و یا بزرگسالی رخ دهد که در هر صورت به دلیل پیشرونده بودن با گذشت زمان شدت تاثیر بیماری بر روی افراد بیشتر خواهد شد.این بیماران به دلیل اینکه سینه آنها به صورت مقعر می‌باشد و گویی که فرو رفته است هنگام تنفس بیشتر از عضلات شکمی استفاده می‌کنند. که همین موضوع باعث عدم رشد مناسب ریه‌ها شده به طوری که با گذشت زمان در سرفه کردن نیز دچار مشکل می‌شوند. به همین دلیل در هنگام خواب شبانه مقداری اکسیژن و دی‌اکسید کربن در ریه این بیماران باقی می‌ماند که گاها برای انها مشکل تنفسی ایجاد می‌کند، گویی که یک حالت شبه خفگی برایشان ایجاد می‌گردد.

در حال حاضر تنها داروی موجود برای درمان بیماری اس ام ای داروی اسپینرازا می‌باشد که توسط شرکت بایوژن ساخته شده و بعد از تایید از سوی سازمان غذا و داروی آمریکا(FDA) به صورت تجاری عرضه شده است. این دارو به صورت آمپولی در کانال نخاعی بیمار تزریق شده و روند تزریق داروی اسپینازا نیز به شکل زیر می‌باشد.فیمت این دارو در طول درمان 750 هزار دولار است.

گفتنی است طبق آمار 200 کودک در ایران به این بیماری مبتلا هستند.

منتشرشده در گوناگون

نامه کانون کارگردانان سینمای ایران به رئیس سازمان سینمایی برای ادغام دو جشنواره
کانون کارگردانان سینمای ایران طی نامه‌ای به رئیس سازمان سینمایی خواستار بازگشت بخش بین المللی به جشنواره فیلم فجر و ادغام این دو جشنواره همچون گذشته شد.

 گزارش سی و یک نما:  به نقل از روابط عمومی کانون کارگردانان سینمای ایران، متن نامه شورای مرکزی کانون کارگردانان سینما خطاب به رئیس سازمان سینمایی به این شرح است:



همانطور که می دانید زمانی که جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در کنار جشنواره ملی شکل گرفت، هدفش جذب مخاطبهای غیر ایرانی برای معرفی بیشتر و بهتر سینمای نوین ایران به جهان بود. و همچنین این جشنواره توانست با نمایش آثار مطرح سینمای جهان طیف وسیعی از دانشجوها و تماشاگرها حرفه‌ای سینما را به خود جذب کند. صف‌های طولا نی که برای دیدن فیلم‌های خارجی در سرمای بهمن هر سال مقابل سینما عصر جدید تشکیل می‌شد، همچنان در تاریخ این جشنواره و اذهان دوستداران سینما زنده است.
اما با گذشت 4 دوره از جدایی بخش بین‌المللی از بخش ملی جشنواره فیلم فجر، حالا با قاطعیت می‌توان گفت جشنواره جهانی فجر نتوانسته نقش هنری و تاریخی خود را برای معرفی و یا ارتقاء جایگاه سینمای ایران در سطح جهانی به خوبی ایفا کند و تأثیر خروجی آن بر جریان تولید و پخش و نمایش آثار سینمای ایران چندان محسوس نیست.

بدون تردید و به شهادت علاقه‌مندان سینمای ایران، جشنواره بین المللی فیلم فجر با تمام کاستی‌هایش مؤثرتر از جشنواره مستقل جهانی فجر فعلی عمل می‌کرد، چون در روال گذشته نگاه جامعی حاکم بود که تمامی فیلم‌های خوب سینمای ایران را برای مخاطبان ایرانی و غیر ایرانی به نمایش می‌گذاشت؛ اما به نظر می‌رسد جشنواره جهانی فعلی در راستای تفکری است که قصد دارد بازار جهانی تنها با بخشی خاص و محدود از سینمای ایران مرتبط باشد و به هر دلیل مثبت و یا منفی، این بازار وسیع با کلیت سینمای ایران روبرو نشود.
بی شک این قطع ارتباط سینمای ایران با بازار جهانی در دراز مدت موجب منزوی شدن سینمای ایران در عرصه جهانی خواهد شد. از طرف دیگر بازار جهانی فعلی بیشتر به محلی برای حضور میهمانان داخلی تبدیل شده تا میهمانان خارجی و مفهوم اصلی بازار فیلم از دست رفته است.
با توجه به نکات ذکر شده و با توجه به نارسایی‌های دیگری که در اداره این جشنواره دیده می‌شود و همچنین تقارن زمانی آن با جشنواره‌های جهانی و معتبر دیگر، که بر جشنواره ما سایه افکنده، کانون کارگردانان سینمای ایران از جنابعالی به عنوان ریاست سازمان سینمائی تقاضا دارد شرایط را برای بازگشت بخش بین المللی به جشنواره فیلم فجر امسال مهیا کنید.
از آن جائی که جشنواره فیلم فجر جشنواره‌ای دولتی و شناخته شده است و امسال هم در چهلمین سال پیروزی انقلاب هستیم، شایسته است بخش بین‌المللی این جشنواره فعال‌تر از گذشته بکوشد تا مهمانان خارجی شایسته و مؤثر دعوت شده از جشنواره‌ها و بازارهای معتبر جهانی، بتوانند شاهد نمایش همه فیلم‌های تولیدی یکسال اخیر سینمای ایران باشند، که با توجه به زمان مناسب برگزاری این جشنواره در بهمن تاثیر بسیار بیشتری در اعتلای بین المللی سینمای ایران خواهد داشت.

منتشرشده در گوناگون

مدیر کل دفتر موسیقی ارشاد : ریچارد کلایدر من هیچ وابستگی به رژیم صهیونیستی ندارد

 ریچارد کلایدرمن با آن انگشتان جادویی و نوای سحرآمیزی که از لا به لای کلاویه ها مهمانمان می کند ، خاطرات سه نسل است که درزمانی می توانستند بی دغدغه کاست های او را در ایران تهیه کنند و گوش دهند که چون کلامش در نوایش نهفته بود ، منع قانونی نداشت و حیف است اگر این فرصت خاطره بازی و لذت از شنیدن و حضور در کنسرت وی در ایران را به راحتی از دست بدهیم.

 


 

 

به گزارش سی و یک نما، در پی پخش خبری مبنی بر حضور ریچارد کلایدرمن نوازنده سرشناس فرانسوی در ایران و انتشار گزارشی با این مضمون که این نوازنده پیش از این در سرزمین های اشغالی نیز کنسرت داشته است، علی ترابی مدیر کل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی توضیحاتی را ارایه داد.

 

علی ترابی در گفتگو با خبرنگار مهر بیان کرد: درباره حضور ریچارد کلایدرمن در ایران حاشیه سازی هایی شده که لازم است در اینجا توضیحاتی را ارایه دهم. روال ما در صدور مجوز چه در بخش کنسرت های داخلی و چه در بخش کنسرت های خارجی یک روند مشخص را طی می کند.

 

وی افزود: در بحث محتوایی و موسیقایی، اگر آثار باکلام باشد ما روی کلام حساسیت خواهیم داشت و در بخش موسیقی بی کلام نیز شورای تخصصی درباره محتوا اظهارنظر خواهد کرد، ولی در حوزه صلاحیت های فردی ما نمی توانیم اظهارنظری داشته باشیم و باید از مراجع ذی صلاح استعلامات لازم را دریافت کنیم. اصلا قانون هم به ما اجازه نمی دهد که ما در مورد هویت و سابقه فردی ورود پیدا کنیم.

 

مدیر کل دفتر موسیقی درباره ریچارد کلایدرمن و حضورش در ایران توضیح داد: باید تاکید کنم که ما از مراجع ذی صلاح استعلام گرفتیم که نتیجه استعلامات مثبت بود. درباره مباحثی که آقای کلایدرمن با رژیم صهیونیستی همکاری هایی داشته هم باید توضیح بدهم که مدیر برنامه وی اطلاعیه ای صادر کرده و گفته که هیچ مناسبت خاصی با رژیم صهیونیستی ندارند.

 

ترابی بر اساس مطالب ارایه شده از سوی مدیر برنامه های کلایدرمن بیان کرد: از سوی آنها اعلام شده که کلایدرمن در ۱۶۵ کشور دنیا اجرا داشته و این بار هم با علاقه مندی کامل به ایران سفر می کند. به گفته مدیر برنامه های کلایدرمن، وی هیچ برنامه اختصاصی را با رژیم صهیونیستی انجام نداده است.

 

مدیرکل دفتر موسیقی وزارت ارشاد در بخش دیگری از صحبت های خود گفت: اخیرا نیز مدیر برنامه های کلایدرمن به دفتر من در تهران آمد و ما نسبت به ابهاماتی که پیرامون قرارداد این نوازنده با شرکت مورد نظر داشتیم توضیحاتی را خواستار شدیم که او نیز توضیح داد «آقای کلایدرمن به هیچ عنوان هیچ گونه ارتباطی با کشوری که با ایران دشمنی داشته باشد نداریم و معمول هم این است که وقتی به جایی برای اجرای برنامه سفر می کند سرود یا قطعه ای از میزبان را برای مخاطبان آن کشور اجرا می کند»؛ موضوعی که در بین همه نوازنده های بین المللی امر متداولی است. بنابراین از این نظر فکر می کنم این اطلاعات درست نیست که او برای رژیم صهیونیستی کار خاصی را تولید کرده است.

 

ترابی درباره لغو کنسرت کیتارو نیز عنوان کرد: تمامی مباحث مربوط به دریافت مجوز کنسرت کیتارو طبق روندی که در ابتدای صحبت هایم به آن اشاره کردم، طی شد. البته بعد از اینکه مجوز کنسرت صادر شد، خودِ گروه با توجه به فرصت اندکی که برای بلیت فروشی داشتند و همچنین تاخیر در صدور ویزا به این جمع بندی رسیدند که کنسرت به وقت دیگری موکول شود.

 

وی در پاسخ به این پرسش که آیا خارج شدن آمریکا از برجام تاثیری در لغو کنسرت کیتارو داشته یا خیر، گفت: من در این مورد بی اطلاع هستم. اینکه گروه تحت تاثیر این ماجرا قرار گرفته یا خیر را نمی دانم، اما لازم است تاکید کنم از سوی دفتر موسیقی وزارت ارشاد اشکالی برای برگزاری کنسرت گرفته نشد و ما هر همکاری در این زمینه باید انجام می گرفت، انجام دادیم.

منتشرشده در گوناگون

هما گویا (سی و یک نما) سومین روز از هفتاد و یکمین دوره فستیوال کن آغاز شده است. در دوران پر التهاب برای ایران زخم خورده از مردی که از سیاست چیزی نمی داند و مصداق آن مثال معروف است که می گوید: "دیوانه ای ، سنگی به چاه می اندازد که هیچ عاقلی نمی تواند بیرون بیاورد" .


ترامپ یک آرتیست است. آرتیستی ناشی که استعدادی در بازی ندارد و به همین دلیل برای دیده شدن شکلک در می آورد.او ثبات شخصیت ندارد و از جانب عربستانی ساپورت می شود که برای وجهه سیاسی خود، این روزها حقوق شهروندی به مردم و بخصوص زن ها می دهد که در تاریخ کشورش بی سابقه بوده است.

اما ما چه می کنیم؟ در حساس ترین زمان بعد از دوره چنگ تحمیلی. حالا هر اتفاق کوچکی پس از خروج آمریکا از برجام می تواند برای این بدمن صحنه سیاسی دنیا دست آویزی شود تا از عمل خلاف تعهدات بشری و جهانی اش دفاع کند.

سال ها پیش از این مقاله ای در روزنامه مردم سالاری نوشته بودم با تیتر "سینما یک فیلم بلند سیاسی است" و تاریخچه ای از اتفاق های حتی کوچک سینمایی که تاثیر بزرگی در نگاه سیاسی جهان داشته است وحالا نمونه دیگری از آن را می بینیم. امسال در فستیوال کن2018 نیز چنین است.

شاید چندان تصادفی هم نباشد که امضای تاریخی ترامپ و خروج او از برجام دقیقا تایمی موازی با نمایش فیلم اصغر فرهادی به عنوان افتتاحیه معتبر ترین جشنواره جهانی داشت. کاملا موازی بی کسری از ثانیه.

این روزها ، در دو هفته پیش رو ترامپ و دولتش نیاز دارند تا به اروپا با هر اتفاق کوچکی ثابت کنند که ایران کشور همراهی نیست و یقینا عدم حضور جعفر پناهی در کن می تواند روی اذهان عمومی دنیا تاثیر بگذارد . اتفاقی که پیش از این فقط در مورد کشورهای بلوک شرق در قرن بیستم میلادی افتاده است.

اما برعکس ، حضور جعفر پناهی در هنگام اکران و رقابت فیلم تازه اش "سه رخ" نقطه مقابل این تبلیغ منفی قرار خواهد گرفت.نشان می دهد که ما یک کشور مستبد نیستیم و هیچ قانونی نداریم که تبصره نداشته باشد.ما از جعفر پناهی ، بوریس باسترناک نمی سازیم و سه رخ را در اشل کوچک تر کنار دکتر ژیواگو در تاریخ سیاسی سینما نمی گذاریم.

امسال ایران تریبون مهمی در شهر کوچک جنوب فرانسه دارد با چند نماینده که هر کدام می توانند صدای ایران باشند. مسلم اینکه از اصغرفرهادی باهوش توقع داشتیم تا در نشست خبری فیلم "همه می دانند" دفاع جانانه ای از کشورش داشته باشد. انتظار داشتیم فقط به این نپردازد که تحریم ها روی مردم ایران تاثیر می گذارد ، انتظار داشتیم تا قدرتمندانه تر از شرافت ایرانی اش دفاع کند و از حقانیت کشورش حتی اگر نقدهایی بر سیاست های آن داشته باشد که همه داریم.

همگی دیروز و زمان آتش زدن پرچم آمریکا در خانه مردم خجالت کشیدیم و چشمانمان را بستیم تا این خودزنی را نبینیم اما اصغر فرهادی یک برند بین المللی است که هنوز هم تابع کشورش هست و نقش یک مهاجر تغییر ملیت داده را بازی نمی کند و هنوز منتظریم که پرچمدار دفاع از مملکت خود در این فرصت چند روزه باشد.

شمارش معکوس برای اکران فیلم "سه رخ" شروع شده. هنوز هم امیدواریم که جعفر پناهی را در اکران فیلمش ببینیم.گر چه شنیده شده که "بهناز جعفری" بازیگر این فیلم به نمایندگی از او در فستیوال حاضر خواهد شد اما نباید جمله ی رییس فستیوال کن در نامه اش به روحانی و تقاضای او برای حضور جعفر پناهی را فراموش کنیم که می گوید : " این اتفاق موجب نزدیکی و اعتماد بیشتر کشورهای اروپایی به ایران می شود".

ما این روزها نیاز داریم به جلب اعتماد. ما بی نیاز نیستیم. دنیا یک دهکده جهانی است و ما نمی خواهیم در این دهکده منزوی بمانیم. می خواهیم در این دهکده زندگی کنیم و به ایرانی بودن خودمان ببالیم.

شاید هنوز دیر نشده. میدانیم که این اتفاق از دست دولت خارج است. این را ما می دانیم اما رئیس و مدیر فستیوال کن نمی دانست وگرنه به جای رییس جمهور برای رییس مجلس یا رییس قوه قضاییه نامه اش را ارسال می کرد، اما هنوز هم دیر نشده.

شاید هواپیمایی در فرانسه به زمین بنشیند . جعفر پناهی از روی پله های خروجی هواپیما برای تمام کسانی که آرزو می کردند تا او در این جا حاضر نشود دست تکان دهد.

منتشرشده در سینمای ایران
صفحه26 از60