پنج شنبه, 27 شهریور 1393 14:09

بازگشت دوباره روزهای شکوفایی سریال سازی با نگاهی به روزهای آغازین قرن 20

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
بازگشت دوباره روزهای شکوفایی سریال سازی با نگاهی به روزهای آغازین بازگشت دوباره روزهای شکوفایی سریال سازی با نگاهی به روزهای آغازین بازگشت دوباره روزهای شکوفایی سریال سازی با نگاهی به روزهای آغازین

عادل متکلمی آذر (سی و یک نما) -این روزها سریال به عنوان فرم سینمایی موفق دوباره به عرصه بازگشته است و غالبا دیگر تصور روزهای گذشته از آن نمی رود، روزهایی که سریال یک شکل سینمایی پیش پا افتاده ای قلمداد می شد که بیشتر از تریلرهایی کم خرج برای سرگرم کردن مخاطبان جوان شمرده می شد.

هرچند امروزه نیز بیشتر مخاطبان سریال ها جوانان هستند اما شکل و فرم مورد استفاده در آنها همپای فیلم های سینمایی پیشرفت کرده و از المان هایی همسان سینما بهره می گیرند. با روند جهانی سازی ای که از دهه اخیر آغاز شده سریال سازی رونق و اهمیت دوچندانی یافته است. جهانی سازی باعث شده تا مرزهای جغرافیایی و فرهنگی با تکنولوژی هایی که هر روزه به خیل آنها افزوده می شود شکسته شود و تکنولوژی راهی برای ورود به عرصه های قبلا ممنوع پیدا کرده است، مسلما با این روند روبه افزایش مصنوعات تکنولوژی، سریال سازی و سریال ها نیز تکنیکی تر و مجهز به فن آوری های به روزتری شده و محصولات خود را به مخاطبان اش، که هر لحظه با جذابیت های خاصش به خود جذب می کند، ارائه می دهد.

در این مجال نمی خواهیم به سریال های امروزی و نحوه ساخت و پرداخت آنها بپردازیم بلکه بیشتر سعی می کنیم به سرچشمه های سریال نزدیک شویم و روایتگر روزهای نخستین سریال سازی و به تطور آغازین آن نگاهی گذرا و مختصر داشته باشیم.

اما تصور تریلرهای کم خرج و نشانه روی مخاطبان جوان سئانس های فوق العاده و ماتینه، مختص به دوره سال های 1930 تا 1950 بود که تا اواخر سده بیستم خود را حفظ کرده بود. اما واقعیت این است که سریال در سال های دهه 1910 به عنوان جذاب ترین بخش برنامه بسیاری از سالن های سینما شروع شد. اپیزودهای سریال را می­توان مانند شکل بینابینی گذار از فیلم یک حلقه­ایبه فیلم بلند لحاظ کرد. هرچند برخی از اپیزودهای نخستین سریال ها کاملا کوتاه بودند، اما برخی از آنها تا 45 دقیقه یا بیشتر طول می کشیدند. آنها را به همراه فیلم های کوتاه که شامل فیلم های خبری، کارتون و روایت های کمیک یا تراژیک می شد نشان می دادند، اما به هر رو سریال ها بخش اصلی برنامه را شکل می دادند. سریال ها عموماً به "اکشن" تمایل داشتند و المان های هیجان انگیزی مانند استادان جنایت، گنج های گمشده، سرزمین عجایب و نجات قهرمانانه اسیران از چنگال دشمن می پرداختند.

سریال ها همزمان در فرانسه و آمریکا به وجود آمدند. برادران پاته در فرانسه تمام تلاش خود را بر روی حوزه های توزیع و نمایش فیلم های کم هزینه گداشتند. در آمریکا فیلم های فرانسوی با رشد شرکت های مستقل آمریکایی از میدان خارج شده بودند. پاته از عضویت در "موشن پیکچر پتنتز کمپانی" کنارگیری کرد و شرکت توزیع فیلم مستقل را راه اندازی نمود. این شرکت در طول دهه 1910 چندین سریال موفق در آمریکا توزیع کرد که بارزترین آنها سریال "مخاطرات پائولین" بود. از طرفی دیگر، لئونس پرت و لویی فویاد تعدادی از بهترین کارهای خود را در این سالها تولید کردند. پرت در سال 1909 به عنوان بازیگر کمدی شهرتی به هم زده بود و فویاد نیز به کار در ژانرهای مختلف علاقه مند بود و از جمله در ژانر کمدی و یک سریال ناتورالیستی به نام "زندگی چنان که هست" موفقیت هایی کسب کرده بود اما بیشترین موفقیت او در فرم جدید سریال بود.

446-pauline.jpg

سریال مخاطرات پائولین

سریال های واقعی خط داستانی یکسانی را در همه اپیزودها دنبال می کردند و معمولا هر یک از اپیزودها در نقطه حساسی از ماجرا که یکی از شخصیت ها در خطر بود خاتمه می یافتند. به همین خاطر به این سریال ها، سریال های "آویزان از صخره" لقب داده بودند چون در آنها در بخش های پایانی اپیزود بیشتر قهرمان ها از صخره یا ساختمان بلندی آویزان می مانند. این صحنه های "آویزان از صخره" تماشاگر را برای دیدن بخش بعدی سریال به سالن های سینما می کشاند.

Williams_CCP_FIG247_WFP-WIL051.jpg

کاتلین ویلیامز ملکه سریال ماجراهای کاتلین

نخستین سریال آمریکایی "ماجراهای کاتلین" در سال 1914 بود؛ این سریال تولید شرکت زلیگ بود و کاتلین ویلیامز در آن بازی کرده بود. اپیزودهای این سریال ک ماجراهایش در هندوستان می گذشت مستقل بودند اما یک خط داستانی کلی هم در کار بود. این موضوع درباره سریال مخاطرات پائولین در سال 1914 نیز صادق بود. این سریال بسیار موفق از پرل وایت یک ستاره ساخت و شرکت های دیگر فیلمسازی را به ساختن سریال های مشابه راغب کرد. ویلیامز و وایت الگوی "ملکه سریال" را جا انداختند، زن ماجراجویی که معمولا "جیگردار" خوانده می شد، از دسیسه های عجیب غریب بسیاری علیه زندگی اش جان سالم به در می برد. مثلا در نزدیک اواخر نخستین اپیزود مخاطرات پائولین، قهرمان زن فیلم با طناب از بالونی که شخصیت خبیث فیلم از مسیر منحرف کرده بود پایین می پرید و جان سالم بدر می برد. در اواخر سال 1915 سریال های آمریکایی بسیار سودآور بودند و از نظر فنی در سطح فیلم های داستانی معمولی زمان خود قرار داشتند.

pp4.jpg

قهرمان زن سریال مخاطرات پائولین در حال فرود آمدن با بالون

"لویی فویاد" بزرگترین فیلمسازی است که نامش با سریال گره خورده است. این کارگردان پرکار بین سال های 1907 تا 1913 هشتاد فیلم در ژانرهای مختلف ساخت که برای خود رکوردی محسوب می شد. اما نقطه عطف دوران فعالیت او سریال جنایی "فانتوماس" بود که در سال 1913 شروع شد و در سال 1914 با 4 اپیزود بلند ادامه یافت. فویاد حتی بعد از این دوره هم به ساختن فیلم کمدی ادامه داد. سریال "فانتوماس" اقتباسی از کتاب های موفق "پییر سووستر" و "مارسل آلن"، که کتاب هایشان به آثار کلاسیک بدل شده اند، بود.

فانتوماس جنایتکاری همه فن حریف است که هر روز به لباسی در می آید و مدام از دست حریف مصممش کارگاه ژوو فرار می کند. نخستین اپیزود فانتوماس با صحنه ای به پایان می رسد که ژوو تصویری خیالی از فانتوماس فراری، با لباس شب و نقاب مشهورش، می بیند. شبح با حالت ریشخندآمیز دست هایش را به طرف ژوو گرفته که به آنها دستبند بزند. فویاد این داستان جنایی را در خیابان های پاریس و در دکورهای معمولی استودیو فیلمبرداری کرد و اینگونه ترکیب غریبی از حال و هوای روزانه و اتفاقات خیالی و کابوس گونه خلق کرد. او در سریال های بعدی خود، از جمله ژوو علیه فانتوماس (1913)، خون آشام ها (1915) و ژودکس (1916) این سبک را ادامه داد. فویاد در جلب عامه تماشاگران بسیار موفق بود اما سوررئالیست ها هم او را به خاطر کیفیت شاعرانه (شاید ناخودآگاه) فیلم هایش دوست داشتند. این جنبه از آثار فویاد باعث می شود فیلم های او کاملا مدرن جلوه کند.

fantomasintheshadowoftheguillotine2.jpg

فانتوماس در حال تمسخر کارگاه ژوو در سریال فانتوماس

سریال ها در دهه 1910 در آلمان هم اهمیت پیدا کردند. هرموکولوس (1916، اتو ریپرت) داستان آدم مصنوعی تولید شده در آزمایشگاهی را روایت می کند که در بازارهای سهام و اوراق بهادار دخل و تصرف کرده است و در نهایت قصد جکومت بر جهان را در سر می پروراند. بعد از جنگ، تهیه کننده-کارگردانی به نام جو مِی در ساخت سریال های پرخرجی با شرکت زن خود میا مِی، ملکه سریال آلمان، تخصص به دست آورد. حماسه هشت قسمتی او به نام ملکه دنیا (1919-1920) شاید گران ترین پروژه سینمای آلمان در نخستین سال های بعد از جنگ بود. طی هفت اپیزود قهرمان زن فیلم ماجراهای دشواری را در چین، سرزمین مایاها و آفریقا از سر می گذراند. در قسمت هفتم او نجات پیدا می کند، قسمت هشتم با لحنی طنزآمیز ساختن فیلمی جنجالی درباره ماجراهای او را به تصویر می کشد.

تولید سریال در فرانسه و برخی کشورهای دیگر در دهه بیست هم اهمیت خود را حفظ کرد. اما در آمریکا تنها به عنوان راهی برای تدارک برنامه های حاشیه ای ارزان برای سالن های کوچکتر و جلب کودکان به سینما به حیات خود ادامه داد. در دوران سینمای ناطق، در دهه 1930، سریال های "اکشن" همین نقش را ایفا کردند.

برگردیم به زمان حال. با این پس زمینه ای که گفته شد با کمی دقت روشن می شود که داستان پردازی سریال های امروزی هر چند پیچ و خم های متفاوت و پیچیده تری را نسبت به گذشته پیدا کرده اند اما همان شمای کلی را در خودشان حفظ کرده اند به صحنه های انتقالی اپیزودهای پایانی سریال های امروزی نگاهی بیندازید و آنها را با گفته های این مطلب مقایسه کنید خواهید دید که برای انتقال داستان به فصل جدید از همان شیوه تعلیق دار "آویزان از صخره" البته با حالتی عمیقتر استفاده می شود که می توان مثال های بسیاری برای آن زد.

برای روشن کردن اوضاع کنونی سریال های تلویزیونی باز فلاش بکی به گذشته نه چندان دور می زنیم به حدود 25 سال پیش؛ به آغاز دهه 90. آن زمان تماشاگران بزرگسال سریال ها برای سرگرم شدن انتخاب های متعددی نداشتند سریال ها اغلب یا جنایی و کاراگاهی بودند یا دارم های پزشکی، وجه مشترک همه سریال ها هم مربوط به اوج و فرود داستانی سریال ها می شد اما اواخر دهه 80 و اوایل دهه 90 اتفاق متفاوتی افتاد و آن پخش چند سریال خاص بود که رنگ و بوی دیگری داشتند: سیت کام ساینفلد (1989-1998)، انیمیشن کمدی سیمپسون ها (1989- ) و مهمتر از همه، سریال جنایی رازآمیز و خل و چلی به نام توئین پیکز (1990- 1991). دیوید لینچ هم یک رویکرد سوررئال را در سریال تلویزیونی توئین پیکز در پی گرفته بود؛ در این سریال، یک کوتوله سرنخ‌هایی را برای کشف معمای قتل لارا پالمر ارائه می‌کرد.

13-12-24-14197-_توئین_پیکز.jpg

اگر حالا و در پس این فاصله زمانی به آن سال ها و این سریال های مهم و دوران ساز نگاه کنید، متوجه می شوید که همانقدر که سینما در اواخر دهه 1980 و اوایل دهه 1990 کم کم دنیای جدیدی را تجربه می کرد این سه سریال عجیب و غریب هم همراه با خود رنگ و بوی متفاوتی را وارد فضای جعبه جادو کرد و باعث شد فاصله سینما و تلویزیون کمتر شود. اینها دیگر سریالهایی نبودند که بشود در یک مهمانی شلوغ با آشپزی و رسیدگی به درس و مشق بچه ها تماشا کرد بلکه همه حواس و تمرکز مخاطب را با خود همراه می کرد.

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید