"دیپیکا پادکونه" در "پادماوات" نقش "رانی پادمینی" یکی از ملکههای قرن ۱۴ هند باستان که از او به عنوان الههی نجابت و پاکدامنی در تاریخ هند یاد میکنند، را بازی میکند و شاید به خاطر همین احترام و علاقهی بسیاری که مردم هند به این شخصیت داشتهاند؛ نمایش متفاوتش در این فیلم، حساسیتزا و حاشیه ساز شد. این زن به خاطر شجاعت، کاریزما، هوش بالا و البته زیباییِ بینظیرش زبانزد همگان بود. "شاهد کاپور" نقش همسر او "ماهاراوال راتان سینگ" را بر عهده دارد؛ او که یکی از حاکمان راجپوت بود، تا آخرین لحظه از زندگیاش برای حکومت و شرافت همسرش رانی و محافظت از او مبارزه کرد. کاراکتر مهم فیلم اما "سلطان علاءالدین خلجی" است که نقشش را "رانویر سینگ" بازی میکند که به ایفای نقش در شخصیتهای مثبت، محبوب و شهره است و شاید همین بازی در نقش منفی و سیاه به مذاق برخی مخاطبان خوش نیامدهاست.
سلطان علاءالدین خلجی دومین و قدرتمندترین حاکم سلسله خلجی است که قلمرو تحت حاکمیتش در دهلی بود؛ یک سلسله پادشاهی از ترکهای خلج با اصلیت افغانی، فارسیزبان و البته مسلمان. علاءالدین که تصویری قدرتطلب، خشن و داعشی از او در فیلم میبینیم به قلمرو پادماواتی حمله میکند و دلباختهی رانی پادمینی ملکهی آن میشود. ضمن اینکه پیشگو در طالع او دیده که اگر بتواند زیباترین زن هندوستان را تصاحب کند، به اندازهی اسکندر کبیر، بزرگ و مقتدر خواهد شد. این مرد جاه طلب سپس در دوئلی نابرابر، همسر ملکه را ناجوانمردانه به قتل میرساند.
اما زمانی که به سمت دروازهی حکومت پادماوات حمله میکند؛ تمام زنان قلعه به همراه ملکه که در دستانش پیراهن خون آلود پادشاه را چون پرچمی مقدس نگه داشته، برای حفاظت از ناموس و شرفشان با مشعلهایی در دست، دروازهها را میبندند تا به سوختن در آتش تن دهند اما به خدشهدار شدن سرزمین، ملکه و البته ناموسشان نه! با اینکه در آتش سوختن زنان در پایان فیلم نمایش داده نمیشود اما تا همین جا هم برداشتهای حماسی و وطنپرستیِ بسیاری میتوان از آن داشت.
همانطور که میدانید بالیوود در طراحی صحنه و لباس کم نمیگذارد به خصوص اگر بخواهد از سوژهای تاریخی و حماسی بگوید اما مثل همیشه، هنوز هم از قسمتِ جلوههای ویژه و اغراق و غیر واقعی بودنِ آن ضربه میخورد، اتفاقی که در نمونههای ترکیهای کمتر با آن مواجهیم و بله پادماوات هم از این گزند در امان نبودهاست. کلیشههای سینمای هند در این فیلم هم چشم را میزند اما به خاطرِ کارگردانیِ درست و حساب شدهی "سانجای لیلا بانسالی" میتوان با کمی اغماض از آن عبور کرد.
دیدگاهها