لوک بسون نشان داده است که کار با دوربین را بلد است و خط داستانی ای که برای فیلم هایش انتخاب می کند نیز همیشه جای بحث داشته اند. در این فیلم نیز بسون با دوربین اش با روانی و طمانینه خاصی کار می کند و صحنه هایی را فیلمبرداری می کند که خیلی روان از کار در آمده اند و خط داستانی اش نیز شاید حرف هایی برای گفتن داشته باشد، اما دیگر از دیالوگ های فیلم نمی توان گذشت، دیالوگ ها به قدری گل درشت و خام هستند که با اولین برخورد خود را لو می دهند انگار کامپیوتری بی روح آنها را تولید کرده اند. شاید بی روح خواندن دیالوگ ها بی ربط به فیلم نباشد و نمادی از بی روح بودن شخصیت اصلی فیلم باشد که در طول فیلم به جایی می رسد که درد و رنجی را احساس نمی کند.
بسون در آخرین ساخته اش چنان با ادعاهایی بزرگ دست به گریبان شده که باورپذیری داستان و تصاویر فیلم را زیر سوال برده است، فقط می شود در مقابلِ فیلم در حال پخش، دراز کشید و موسیقی گوشنوازش را شنید و آمیزش رنگ های روشن و شفاف را تحسین کرد و به مغز هم کمی استراحت داد چرا که برخلاف ادعای فیلم چیزی برای فکر کردن در فیلم وجود ندارد. فیلم ملغمه و تلفیقی از فیلم های اکشن و علمی تخیلی است که در فیلم گنجانده شده اند، ببینید می توانید حدس بزنید صحنه نشان داده شده متعلق به کدام فیلم است.
لوسی (اسکارلت جوهانسون) دختری 25 ساله و اهل آمریکاست که در تایپه تایوان تحصیل می کند. دوست لوسی او را ترغیب و فریب می دهد تا برای آقای جانگ کره ای به عنوان حامل مواد مخدر کار کند. لوسی یک چمدان حاوی مواد باارزش مصنوعی به نام سی پی اچ 4 را با موفقیت به آقای جانگ تحویل می دهد. ماموریت بعدی لوسی این است که بسته های مواد را از طریق بلعیدن به اروپا حمل کند که در این ماموریت گیر می افتد و به خاطر لگدی که می خورد یکی از بسته ها در شکم او باز شده و حجم بالایی از مواد وارد بدن او می شود. مواد پخش شده در بدن لوسی باعث می شود او توانایی های ذهنی و فیزیکی اش بالا برود و قابلیت های خارق العاده ای در او پدیدار گردد. مثلا می تواند اطلاعات ردو بدل شده را بی درنگ جذب کند و اجسام را با ذهنش حرکت بدهد یا در زمان به سفر برود و هیچ درد و رنجی را احساس نکند و توانایی هایی دیگر که در فیلم نشان داده می شود. لوسی زندانبان ها را می کشد و از زندان فرار می کند و خودش را به نزدیکترین بیمارستان می رساند تا بسته های باقیمانده مواد را از بدنش بیرون بیاورد. بسته ها را با موفقیت از بدنش خارج می کند اما در این بین لوسی متوجه می شود که او با داشتن سه بسته دیگر که در بدن سه نفر دیگر است این قابلیت را بدست خواهد آورد که بتواند ظرفیت عصب هایش را بیشتر کند و اگر این کار را نکند فرایند سریع رشد سلولی که در بدن او فعال شده او را به کشتن خواهد داد. لوسی برای بدست آوردن آن سه بسته دیگر به هتل محل اقامت آقای جانگ برمی گردد و به او حمله می کند و با قابلیت ذهن خوانی که دارد محل اختفای سه قاچاقچی دیگر را متوجه می شود.
لوسی با پروفسور ساموئل نورمن (با بازی مورگان فریمن)، دکتر و دانشمند معروف، که در باره مورد پیش آمده برای لوسی مطالعه و تحقیق می کند تماس می گیرد که شاید تحقیقات او کلید نجات لوسی باشد. لوسی توانای هایش را به پروفسور نشان می دهد و از او کمک می خواهد. لوسی به پاریس پرواز می کند و با پلیسی محلی به نام پییر دل ریو تماس می گیرد تا در یافتن سه حامل مواد به او کمک کند. اما طی این مدت، لوسی لزوم دستیابی به این مواد را در بدنش بیش از بیش احساس می کند. لوسی با کمک پلیس مواد را به دست می آورد و به پیش پروفسور نورمن برمی گردد. نورمن به او می گوید نقطه عطف زندگی او فاش کردن اطلاعات است و لوسی را قانع می کند تا اطلاعاتی را که می داند را به او هم بگوید. در آزمایشگاه لوسی درباره ماهیت زمان و زندگی و اینکه چطور انسان ها در دریافت هایشان از محیز پیرامون دچار تحریف شده اند صحبت می کند. با اصرار لوسی هر چهار بسته به بدن او تزریق می شود و بدن او شروع به تغییر شکل دادن می کند و تبدیل به سایه سیاهی می شود که می تواند به درون کامپیوتر نفوذ کند، با انرژی که دارد ابرکامپیوتری را خلق می کند که حاوی تمام اطلاعات او درباره جهان هستی است. در این میان آقای جانگ با انفجار وارد آزمایشگاه می شود و اسلحه را روی سر لوسی می گذارد و شلیک می کند اما درست قبل از اصابت گلوله لوسی ناپدید می شود و تنها لباس ها و آن ابرکامپیوتر سیاه پشت سر او باقی می ماند.
لوسی ملغمه ای از فیلم ها و داستان های علمی تخیلی است که در سال های اخیر ساخته شده اند. صحنه های اکشن اش که هیچ مردی توان مقابله با لوسی را ندارد، سالت (Salt) را به یاد می آورد؛ داروی مخدری که تمام پتانسیل های بدن را به کار می اندازد و کارهای خارق العاده ای می کند، نامحدود (Limitless) را؛ انتقال تمام قوای ذهنی به کامپیوتر و کنترل همه چیز از آنجا، برتری {متعالی} (Transcendence) را؛ حتی همه آن سکانسی که لوسی در تمام طول تاریخ بشر و کهکشان حرکت می کند، تلفیقی از رمان کلاسیک ماشین زمان و کتاب زمان آسیموف که در فضای کودکی خوانده ایم را تداعی می کند. حالا بگذریم که فیلم به طرز سرگیجه آوری یادآور و کپی شده و تقلیدی از 2001: یک ادیسه فضایی، ماتریکس، اکشن های یاکوزایی و مستندهای نشنال جیوگرافیک را سرهم بندی می کند و با تزریق هیجان و هذیان هایی راجع به علم به خورد مخاطب می دهد.
لوسی معصوم که در پی انتقام است دیگر همان ماتیلدا، دختر سیزده ساله بی شیله پیله، لئون نیست، لوسی به اندازی ماتیلدا ترحم برانگیز نیست، و چیزی که او را از این حالت خارج می کند تقلیدی است که دارد از روی دست بازیگران فیلم های اکشن و علمی تخیلی دیگر در فیلم لوک بسون به نمایش می گذارد. در جای جای فیلم لوسی و در شخصیت پردازی کاراکتر لوسی همه چیز تقلبی به نظر می رسد حتی شخصیت منفی اش (آقای جانگ) نیز کپی بی هویت تری از گری اولدمن فیلم لئون از کار در آمده، (بدمن فیلم لوسی هم به شیوه ضدقهرمان لئون بعد از کشتار علاقه دارد در آرامشی کاذب به موسیقی گوش دهد)، به این تقلیدها سکانس های اسلوموشن تیراندازی و کشتار را هم اضافه کنید که نه اکشن باکیفیتی ساخته شده و نه زیبایی های بصری فیلم را ارتقا داده است. با این همه ایراد لوک بسون با نشان دادن نمادهایی از طبیعت و هنر (غزال و پلنگ و اینها که یعنی انسان خونریز تغییری نکرده است) در سرخوشی ای ناکام غوطه ور شده است.
با قرار دادن لوسی در مقام دانای کل که هدف کارگردان ایجاد تفکر و تعمق در تماشاگر است، نیز بیشتر هجو و هزیان و وراجی فیلم بیشتر شده و نظراتی بلندپروازانه و غلوشده از کارکرد علم امروزی "ما خیلی عمیقیم" نشان داده شده که از علمی تخیلی بودن فیلم نیز کاسته است. قهرمان دانای کلی که می تواند داخل اجسام را ببیند و صداهای دور را بشنود، در زمان سفر کند، دشمنانش را در هوا معلق کند!، ذهن ها را بخواند، حتی خیلی کوتاه با دایناسورها ارتباط برقرار کند و مادرش را در حالی که به او شیر می دهد را به یاد آورد و ... مسلما دیگر هیچ درک و فهمی از درد و رنج انسان نخواهد داشت چون از انسانی که واقعی و کاملا آمیخته با درد و رنج های هستی است فاصله دارد و بدین روال همه افاضات دانای کل درباره رازهای جهان هستی نیز غیرملموس و توهمی بیش نخواهد بود که تماشاگر با آنها ارتباطی پیدا نخواهد کرد. وقتی هر چیزی امکان پذیر باشد، دیگر هیچ حسی مهم و دراماتیک نخواهد بود.
لوسی (Lucy)
کارگردان و نویسنده: لوک بسون
مدیر فیلمبرداری: تیری اربوگاست
موسیقی: اریک سرا
بازیگران: اسکارلت جوهانسون (لوسی)، مورگان فریمن (پروفسور نورمن)، امر ویکد، چوا مین سیک (آقای جانگ)، پیلو آسبیک
محصول فرانسه 2014 با مدت زمان 89 دقیقه
دیدگاهها