سی و یک نما- بچه ی نا آرام کوچه دردار این روزها هفتاد و پنج ساله می شود و با "قاتل اهلی" دنبال قیصر می رود. مسعود کیمیائی و بهروز وثوقی دو اسطوره ای هستند که هرگز نمی توان تشخیص داد که کدامیک بیشتر بر سینمای دیگری تاثیرگزار بودند. با هم ده عکس قدیمی و سیاه و سفید را به بهانه تولدش تقدیم او می کنیم.
سی و یک نما- همه چیز با غروب فردا معلوم خواهد شد. اولین ربنا و اولین اذان از اولین روز ماه مبارک رمضان در حالی که دیروز روزنامه کیهان عکس محمدرضا شجریان را تیتر یک کرده بود و امروز روزنامه کیهان در پاسخ عکسی از صدای نوستالژی ربنا در شب هائی که سفره ی افطاری گسترده تر بود را در کنار گوگوش و بهروز وثوقی تیتر یک کرده و رجانیوز وی را بی دین خوانده است.
هما گویا (سی و یک نما) – دو زمان گفتن یا نوشتن سخت می شود. وقتی برای گفتن ، حرف زیاد باشد و وقتی حرفی برای گفتن نباشد. از بهروز وثوقی گفتن هم بسیار سخت است و البته ...تکراری. بخصوص این سالها و نزدیک شدن به هشتمین دهه زندگی اش که بیشتر آن حیف شد. حیف نه تنهابرای او که برای ما و سینمای ما که چه سرمایه ای را تلف کردیم و حالا هیچ فرش قرمزی نمی تواند جبران این اتفاق باشد. دیگر هیچکس نمی تواند موهای سفید قیصر را دوباره از نو سیاه کند، دیگر این اسطوره در هفتاد سالگی نمی تواند رضا موتوری شود و کتک خورده، خیابان های تهران را زیر پای غرورش له کند. دیگر نمی تواند "سید" گوزن ها شود و دخل مواد فروش محل را بیاورد . حال با هم دیالوگ های مردی را مرور می کنیم که بقول "ممل آمریکائی" وسط مهرآباد آمریکا پیاده اش کردیم تا پمپ بنزین بخرد.
سی و یک نما- بیست و دو پوستر از بیست و دو فیلم ماندگار قبل از انقلاب که گر چه برخی از آنها همچنان فیلمفارسی آن دوره محسوب می شوند اما فیلم هائی هستند که نگاهی متفاوت به فیلمسازی را به گونه ای در قاب تصویر نشانده اند که می توان این فیلم ها را موج نو سینمای ایران محسوب کرد:
هما گویا (سی و یک نما) – سالگرد "علی حاتمی " بود که به همت "علی عطشانی " کارگردان "نقش نگار" قرار شد با "ناصر ملک مطیعی"بازیگر این فیلم دیداری داشته باشیم و از سلطان صاحبقران تا قیصر یادی کنیم.با "فرمون" تلفنی صحبت کردم. در راه شمال بود و می گفت که شمال جای خوبی است برای دلتنگی ها را فریاد زدن. قرارگذاشتیم بعد از بازگشت از سفرهمدیگر را ببینیم که عطشانی برای ساخت فیلم تازه اش به برلین رفت و این ملاقات به بعد موکول شد.خیال داشتم که در این دیدار مفصل با او درباره ی اسطوره سینمای ایران "بهروز وثوقی" نیز صحبت کنم.
هما گویا (سی و یک نما) – سلام استاد. سلام مسعود کیمیائی صاحب سبک. دیشب چه خوب که به برنامه ی هفت آمدید . حرف های خوبی هم زدید.گفتید که بچه پائین شهر بودید و خواهید بود . گفتید از مردمید و با مردم می مانید . دم شما گرم که خیلی ها از پائین بودند و برج های بالای شهر دگرگونشان کرد . به حاشیه نمیروم . سعید امامی و اینکه چه برسر شما از شایعات آمد دغدغه ی من نیست . حتا اینکه سینماها را چه کسی و چه کسانی آتش زدند هم دغدغه ی این نوشته ی من به شما نیست .