نمایش موارد بر اساس برچسب: پرسپولیس

سی و یک نما - تیم النصر عربستان، برای دیدار با پرسپولیس به ایران نمی‌آید و امارات را زمین بی طرف انتخاب کرد. النصر کشور امارات را برای زمین بی طرف انتخاب کرد.

منتشرشده در گوناگون

می خوام برم دماوند / خوش اومده میناوند

مهرداد میناوند یکی از ۲۲ بازیکن تکرار نشدنی تیم ملی "آن سال ها" امشب درگذشت. میناوندی که زندگی پر فراز و نشیبی داشت و سرنوشت با او هم، کم بازی نکرده بود. میناوند دوست داشتنی که هنوز هم بلد بود برای زندگی "کری" بخواند. هنوز کودک درونش می توانست رفقا را به نشاط بیاورد و هنوز و همین امشب "در سر شوری داشت" اما... 

خاطره ها آزارم می دهد. اتوبوسی که بچه های تیم ملی را به ورزشگاه می آورد و میناوندی که آواز می خواند. بچه هایی که دست می زدند بی تکلف.

و ...طرفدارهایی می خواندند: " می خوایم بریم دماوند/ خوش اومده میناوند

مهرداد جان! تو حتی فوتبال دستی هم خوب بازی می کردی، یادمه. تو مبارزه را بلد بودی. دویدن را، اما این لعنتی حریف نامردی بود 

دویدن بس است که دیگر رسیدی

آرام بخواب رفیق

هما گویا / سی و یک نما

منتشرشده در گوناگون

سی و یک نما - محمدرضا احمدی به عنوان گزارشگر شبکه سه در دیدار دو تیم فوتبال پرسپولیس ایران و اولسان هیوندای کره‌جنوبی انتخاب شد. در این میان عادل فردوسی پور هم برای گزارش دیدار فینال لیگ قهرمانان آسیا از طریق اینستاگرام، تهران را به مقصد دوحه ترک کرد.

منتشرشده در تلویزیون

علی بحرینی ( سی و یک نما) - من به محدوده شخصی هیچ کسی وارد نمی شوم. حتی اگر خودش برایم کارت دعوت بفرستد نیز چنین نمی کنم...

منتشرشده در گوناگون

سی و یک نما- تهیه کننده برنامه «نیمروز» درباره ماجرایی که چندی پیش برای ضیاء پیش آمد، گفت: من به هیچ عنوان از عملی که انجام داده دفاع نمی کنم. در جایی که خودش ابراز پشیمانی کرده دیگر حرفی برای گفتن نمی ماند ولی موضوع جریانی است که بعد از آن راه می افتد. اگر قرار به سخت نگری باشد علی ضیاء نه تنها تبرئه می شود بلکه شاید مظلوم جریانی باشد که بعد از اشتباهش دچار شد.

منتشرشده در رسانه دیگر

هماگویا – گرچه این یادداشت را به بهانه بازی دوستانه پرسپولیسی ها با میلانی های نسل گذشته می نویسم اما سه چهره حتی لحظه ای از نظرم دور نمیشود . چهره ی دکتر "محمدجواد ظریف" ، چهره ی "عادل فردوسی پور" و چهره ی "پائولو مالدینی" که بازیگر محبوب سالهای نه چندان دور من بود و دیگر نیست.
چه اتفاق خوبی بود این بازی . چقدر مردم این روزها یاد گرفتند شاد بودن را که مدتی فراموش کرده بودند.
اما...حتا خوشی کردن هم مدیریت می خواهد و اسباب خوشی را فراهم کردن هم مدیریت بیشتر.
چیزی نگذشته ازحضور دکتر ظریف در ژنو و احترامی که در چهره ها ی بزرگ سیاسی دنیا نسبت به او می دیدیم . هنوز چیزی نگذشته که شش ابرقدرت جهان در یک طرف و ما هم در طرف دیگر یک میز مزاکره نشستیم .هنوز چیزی نگذشته از اینکه شش قدرت جهان با رسیدن به توافق با ما آنچنان همدیگر را در آغوش گرفتند که حتا کارگردان تلویزیونی ایران هم غافلگیر شد . شش کشوری که "ایتالیا" در بین آنها نیست چرا که از نظر سیاسی قدرتی محسوب نمی شود.
حالا بازیکنان محبوب آ . ث . میلان به تهران آمدند تا بازی دوستانه داشته باشند . حالا آنها باید افتخار کنند از میزبانی ما یا اینکه ما باید آنچنان "جوگیر" شویم که مهمان حس کند که افتخار داده پا به خاک ما گذاشته است، واقعن نمیدانم!؟
آیا قشنگ تر این نبود که در کنار میزبانی شایسته ،نشان دهیم کشوری هستیم با قدمتی بیش از "روم باستان" که جواب احترام را با احترام و جواب کم محلی و یا بی احترامی های زیرکانه را با سکوت میدهیم و نه با ولع برای در کنارشان بودن .
آقای "عادل فردوسی پور" عزیزاز اینجا به بعد خطاب کلام من با شماست. شما که لب خوانی بلدید ، شما نابغه ی دانشگاه شریف ، شما استاد ...که مارک آدامس فلان دروازه بان را از نوع جویدنش تشخیص می دهید…توهین های پائولو مالدینی را ندیدید؟
شما در کنار بزرگواری بعضی از بازیکنان خوب میلان که برای همیشه در ذهن ما باقی خواهند ماند ، رفتار توهین آمیز برخی دیگر را ندیدید؟
آیا وقتی پائولو مالدینی از هواپیما پیاده میشد "لپ او را کشیده بودند" که شال نمادین دوستی تیم پرسپولیس رو کنار زد  تا بعدن و آن هم به زور چند لحظه دور گردن بیندازد؟
آیا به جز کسانی که کارت داشتند کسی هم برای کشیدن لپ ایشان می توانست به او نزدیک شود؟ این سر از پا نشناخته ها که همگی خودی بودند . به جز دوستان چه کسی اجازه داشت تا پشت در اتاق ستاره ها برود و تقاضای عکس یادگاری بکند؟ مردم فقط ابراز احساسات می کردند .آن هم به دلیل اینکه اتفاقاتی نظیر این بازی در کشور ما نادر است. ابراز احساسات مردم اتفاقی است که در هر فرش قرمزی با حضور طرفداران می افتد.
اینکه یک بازیکن حتا مایل نباشد برای خوردن صبحانه در لابی حاضر شود ، طبیعی است؟
شما استاد که اگر این اتفاق برای تیم ما می افتاد تا وزیر ورزش را زیر سوال می بردید ( و البته کار درستی هم می کردید) متوجه نشدید که نبستن "قلم بند" و نبودن "دکتر" به قصد تحقیر این بازی و کوچک شمردن آن بود؟" آقای مرادی" هم نمیدانستند؟
بله مصلحت در سکوت بود اما نه بعد از بازی. نه به فاصله ی سه یا چهار کیلومتر با "اسکایپ" به هتل آزادی وصل شدن و برای چند لحظه هم کلامی با مالدینی سر از پا نشناختن که آخرش هم نشد که نشد.
آیا اینکه اسپانسرتیم میلان هواپیمائی امارات بود ، تصادفی است؟
فوتبال ساحلی ما در اوج نداشته هایش به این می بالد که پرچم کشورش در امارات افراشته شده و میلانی  با تبلیغ هواپیمائی کشوری بازی دوستانه انجام می دهند که "خلیج فارس" را فارس نمیداند. این یک بازی زشت سیاسی از شیخ نشین ها بود که ما هم همراهی شان کردیم.
باور کنید ،برنامه ی "نود" و شما با نشان دادن آیتم بسیار جذاب هفته گذشته و بازی بچه های بی سرپرست و "بچه های کار" با ارزش تر از التماس به مالدینی برای یک گفتگوی تلفنی است. مالدینی که حتا حاضر نشد سری به بچه های "شیرخوارگاه آمنه" بزند.
راستی آقای فردوسی پور یک سوال که واقعن جوابش را نمی دانم اما ...
آیا تیم میلان نباید قبل از دور خداحافظی "مهدی مهدوی کیا" به احترام خداحافظی او در زمین می ماندند و به رختکن نمی رفتند؟
خداحافظی "احمدعابد زاده" و رفتار ماندگار اسطوره ی دروازه بانی "الیور کان" و تیمش را به یاد دارید؟
آیا واقعن حرکت "کاپیتان پنجعلی" و دادن بازوبند کاپیتانی به مهدوی کیا فیلم هندی بود؟ باور کنید هندی ها هم گاهی فیلم خوب دارند . پیشنهاد می کنم فیلم "اسم من دلقک" راچ کاپور را ببینید، از خیلی فیلم های هالیوود نظیر "بروک بک مانتین" جذاب تر است.
راستی ...از پنجعلی گفتم . این بازی دو تیم داشت. مگر نه؟ ای کاش یکی از بازیکن های پیشکسوت پرسپولیس را هم دعوت می کردید تا دور هم باشیم!! اینطوری میلانی ها هم کمتر جوگیر می شدند. میلانی ها ئی که شنیدم حتا یک عکاس هم با خودشان نیاورده بودند. درسته؟
و آخر کلام
برنامه ی نود یکی از نمادهای آبروی تلویزیون ما است وراهنمای فوتبال ما و فوتبال هم نمادی از ورزش و ورزش هم نمادی از فرهنگ ما. درایت شما هم قابل تقدیر اما...
مراقب حیثیت ایرانی ما هم باشید . حیف است که در اتفاق های خوب هم بازنده شویم .این را نه تنها خطاب به شما که خطاب به جامعه ی ورزش مان می گویم .

منتشرشده در سینمای ایران