دوشنبه, 11 آذر 1392 17:28

مرثیه ای برای یک بازیگر فیلمفارسی

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

مرثیه ای برای یک بازیگر فیلمفارسی
(حامد ابراهیم پور)

به دنبال مزاحم های زن های محل بودی !
برایت زورخانه یا علی می گفت...یل بودی !

به هر ژیگول سیلی می زدی-در جا زمین می خورد ! -
به هر نامرد خنجر می زدی ، بابا شمل بودی !
...
تو را چل گیس، هرشکلی که بودی روی سر می برد
کلاهِ شاپویت را صاف می کردی... کچل بودی!

تمام روز چه چه میزدی، درکافه با ایرج!
صدای خواندن تصنیف هایی پر غزل بودی

به تشخیصت تمام کوچه ها را نظم می دادی
شبیه اتحاد سازمانی بی ملل بودی!

لگدها، مشت هایت درهوا دائم معلق بود
برای نقش منفی ها، کتک خورها اجل بودی

برای دوربین ها تاب می دادی سبیلت را
میان عکس ها با نشمه هایی در بغل بودی

ولی رودست خوردی، ناگهان درعشق چسبیدی
شبیه یک مگس ...افتاده در ظرف عسل بودی

زمین و آسمان دور سرت آهسته می چرخید
شبیه تلخکی در استکان چای، حل بودی

رفیق نارفیقت پشت پا زد، شاپویت افتاد
زمین خوردی و مثل سرنوشت اسب شل بودی...
**
کسی در کوچه می میرد، کسی در کوچه هامان نیست
کسی در کوچه ها...اما تو روزی لااقل بودی...


 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید