چهارشنبه, 16 مهر 1393 13:26

برنامه ی "شوک" یا "شو"/ عاشقان دوربین با لنز بسته، نمای "کلوزآپ"

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
برنامه ی "شوک" یا "شو"/ عاشقان دوربین با لنز بسته، نمای "کلوزآپ" برنامه ی "شوک" یا "شو"/ عاشقان دوربین با لنز بسته، نمای "کلوزآپ" برنامه ی "شوک" یا "شو"/ عاشقان دوربین با لنز بسته، نمای "کلوزآپ"

هما گویا (سی و یک نما) - اون روز به دفتر تهیه کننده ی فیلم رضا عطاران رفته بودم. اولین کار سینمائی اش را تجربه می کرد. بار عام داده بود برای انتخاب یک بازیگر که می خواست نقش کودکی خودش را در "خوابم میاد" بازی کنه. یک پسر بچه بین هشت تا دوازده سال. تمام حیاط و راهرو پر بود از آدم. پسر، دختر ،نوجوون و جوون و بچه ها در این میون از سر و کله هم بالا میرفتند. متقاضی که بیشتر از همه توجه من رو جلب کرد یک بچه شش، هفت ماهه ای بود که تو بغل مادرش شیر می خورد و گاه حیران به این هیاهو خیره می شد و نمی دونست، مادرش رویاهای بربادرفته اش را با او طلب میکنه.

فرم ها دست به دست می گشت و منشی دفتر تاکید می کرد  که فعلن فقط به یک بازیگر پسر خردسال نیاز دارند و بعضی ها که با غرور نیم نگاهی به پسر خوشگل بلوند و چشم آبی خود داشتند نمی دو نستند که بازیگری انتخاب میشه که بتونه کودکی رضا عطاران رو تداعی کنه که یقینن موبلوند و چشم آبی نبوده. از این خاطره که مدتها فکر منو مشغول کرده بود بگذریم.

تیزرش رو چند روزی میشد که بین برنامه ها میدیدم و منتظر و مشتاق تا امروز و فردا که شاهد پخشش باشم. شوک برنامه خوبی است و پر طرفدار اما...

اینبار هیچ شوکی به ما وارد نمی کرد چرا که موضوع آن زمانی میتوانست شوکه ز مان بکند که از خط قرمز ها عبور می کرد و یا حداقل بی جهت جلوی پای خودش خط فرمز فرضی نمی کاشت .شوک نباید یک برنامه محتاطانه باشه.

موضوع این برنامه دو قسمتی شوک ورود به عرصه بازیگری و اجرا  و تب آن است که پیر و جوان هم نمی شناسد. موضوعی تکراری که باز هم تکرار می شد چرا که هیچ برنامه سازی تا به امروز آن را به درستی نشکافته  و به طبع مخاطب را قانع نکرده و پرانتز بازی شده برای برنامه ساز بعدی.

دو سال پیش در این زمینه به اتاق فکر برنامه ای دعوت شده بودم و در پایان جلسه ی دوم یا سوم بود که به شدت احساس پوچی کردم چرا که از هر دری وارد می شدم، محترمانه همه ی دوستان پیشنهادم را رد می کردند و می گفتند : "سازمان اجازه ی یه چنین مبحثی را به ما نمیده" و من با خودم فکر می کردم که سازمان و یا مدیران که نمی خواهند چنین مبحثی را باز کنند ، چه اصراری دارند که در موردش برنامه بسازند !!صرفا برای خالی نبودن عریضه!!؟

به هر حال این برنامه ساخته شد و تهیه کننده محترم نام من رو هم در تیتراژ آورد که نشانه محبت او بود و من قدردانش هستم اما در حقیقت کوچکترین نقشی در اون پروژه نداشتم

امسال هم احسان علیخانی در برنامه ماه عسل به گونه ای به این مسئله پرداخت و از زاویه ای به آن نگاه کرد که نشان از هوش و درایت او داشت. او موضوع را انقدر در باکسی هوشمندانه تر  یعنی "آرزوی شهرت" قرار داد که در آخر برنامه بیننده پاسخ اجمالی را که بخشی از دغدغه های بزرگتر بود می گرفت اما در برنامه شوک یک معضل اجتماعی بصورت پراکنده به چالشی کشیده میشود که اصلا چالش به حساب نمی آید و برنامه ساز متریال خوب برنامه اش که پتانسیل یک برنامه تاثیرگزار را دارد به راحتی به هدر میدهد .

حضور عادل فردوسی پور، رامبد جوان، احسان علیخانی، علی ضیا، محمد سلوکی و کارشناسی چون منوچهر اکبرلو موقعیت بسیار مناسبی بود برای استفاده صحیح و کارشناسی از آنها که با سوال های بیهوده به هدر رفت.

به همان اندازه که هرچه فکر می کنم مناسبتی بین آیتم مربوط به رضا رویگری و کسالتش با این برنامه پیدا کنم موفق نمیشم واقعا پیام این قسمت چه می تونست باشه؟ "بازیگران هم مثل هر فرد معمولی می توانند بیمار شوند،بنابراین به بازیگری علاقمند نباشید!!"

چرا هر موردی نیمه کاره رها میشد، مگر نه اینکه قرار است چنین برنامه ای یک معضل و یا یک دغدغه را به چالش بکشد؟آیا تدوین برنامه مناسب بود و موجب تاثیر بهتر میشد؟در این نوع برنامه ها تدوین بسیار نقش مهمی داره که یقینن میدونید.

جوانی انتخاب شده، مغازه ی عطر فروشی داره و میگه که خوشگل و خوش تیپ و با استعداده(و می بینیم که ظاهرش خوب است و بی استعداد هم نیست و لااقل از خیلی مجری های امروز تلویزیون بهتر است)او عقیده داره که پول و پارتی راه ورود به بازیگری است و حتا عادل فردوسی پور هم لابد به همین واسطه به حوزه اجرا وارد شده و مجری برنامه شوک که کارگردان و تهیه کننده برنامه  هم هست به راحتی از نگاه او می گذره و پشت صحنه برنامه نود رو نشان میده و گپی سرد و دم دستی با عادل فردوسی پور. و در قسمتی دیگه همین گپ با رامبد جوانی که در حال ضبط برنامه خندوانه است و داره از خستگی بیهوش میشه.

خب ....حالا آن جوان و جوان هائی که دغدغه اونو دارن و د با او همذات پنداری می کنند ،با دیدن این برنامه متاثر خواهند شد و پاسخ خود رو میگیرن؟ ، یقینا خیر!!با صورت مسئله نمیشه کسی را شوکه کرد.آن هم صورت مسئله ای تکراری از یک وسوسه ی قدیمی به قدمت اختراع سینما و تلویزیون است.

پول و پارتی و شاید یک "پ" دیگر که پرداختن به آن حتما عبور از خط قرمز هائی است که باید یک روز از آن گذشت یعنی "پیشنهاد بیشرمانه" مسلم اینکه برای ورود عده ای به دنیای بازیگری و اجرا بی نقش نبوده و نیست اما فقط ورود و نه ماندگار شدن و ریشه گرفتن. هیچ بی استعدادی با پول و پارتی به دل مخاطب راه پیدا نخواهد کرد اما متاسفانه واقعیتی است که استعدادهائی هم هستند که بدون پول و پارتی هرگز فرصت نمی کنند تا توانائی شان را به اثبات برسانند.

گاهی شانس و یا یک اتفاق ساده هم می تونه کلید ورود یک نفر به این دنیای جذاب باشد اما دوباره می گم که خلاقیت ،بردباری ، هدفمندی و البته استعداد و پشتکار است که یک بازیگر رو ماندگار میکنه..

مثالی میزنم:

همایون اسعدیان برای فیلم "آخر بازی" رامبد جوان را در نظر می گیرد و رامبد جوان به جای خود حامد بهداد را معرفی می کند و حامد بهداد برای این نقش داوران جشنواره فیلم فجر را شوکه می کند و بعد حامد بهداد با بوتیک حمید نعمت اله مردم را هم با منتقدین هم رای می کند و حالا یک سوپر استار است. اگر استعداد لازم را نداشت حالا کجا بود. شانس، موقعیت اما در راس آن استعداد.

آیا پرویز پرستوئی را در رعنا داوود میرباقری به یاد دارید؟ لابد بعد از آنکه پرویز پرستوئی شد متوجه شدید که همان جوان نقاش سریال رعناست .

فرهاد اصلانی سفر به چزابه مرحوم ملاقلی پور به میانسالی رسید تا شناخته شد و ارزش بازیگریش دیده شد.

خسرو شکیبائی ،شهاب حسینی ،صابر ابر ، شبنم مقدمی ،میلاد کی مرام، نگار جواهریان، مریلا زارعی و .....از کجا شروع کردند؛؟چقدر طول کشید تا محسن طنابنده رو بشناسیم؟هومن سیدی رو کی شناختیم و یا هانیه توسلی رو؟چند درصد از کسانی که این مطلب رو می خونن سیامک صفری رو می شناسن؟

مجری های چشم آبی و لوند صدای (که معمولن تقلید صدا و اجرای دیگران رو می کنند) الان کجاهستن؟

آیا پرداختن به این سوال ها ، راه بهتری نبود برای تعامل با عاشقان دوربین با نمای کلوزآپ.

ای کاش تهیه کننده خوب اما محافظه کار برنامه شوک از یک دختر جوان عاشق بازیگری و اجرا هم دعوت می کرد تا مصداق (هیس!دخترها فریاد نمی زنند نباشد و سکوت رو بشکند) تا حرف های او را بشنویم که مسلم جذابتر از شنیدن حرف هائی از زبان یک شخصیت اگزجره (میوه فروش کلاه مخملی و سبیل از بناگوش در رفته)بود و مسلم تر اینکه نمونه آماری دقیق تری. اما باز تکرار می کنم برای ساخت چنین برنامه ای به مدیرانی نیاز داریم که سر درد نکرده را هم دستمال ببندند و روی باورهایشان بایستند ،یا سفره ای را باز نکنند و یا اینکه آن سفره بتواند به بیننده طعام بدهد.

سوال های تکراری از چهره های شناخته شده بیشتر یک "شو" محسوب میشود تا استفاده از تجارب و باور های آنها

سوال بی ربط "بازیگری سخت تر است یا اجرا؟" ناخواسته مرا به یاد سوال تکراری "علم بهتر است یا ثروت؟" و یا کلیشه ای مثل "مامان رو بیشتر دوست داری یا بابارو؟" می اندازد که پاسخ آن به هیچ دردی نمی خورد

به هر حال برنامه شوک برنامه ای ست که می تواند بسیار موثر باشد و همین قسمت از آن هم مسلم اینکه بودنش بهتر از نبودنش هست بنابر این پیشنهاد می کنم قسمت دوم آن را که فردا شب (چهارشنبه 15 مهر) ساعت 11:45 روی آنتن شبکه سه سیما می رود را از دست ندهید.

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید