*مستند "توران خانم" به شخصیت منحصر به فرد توران میرهادی و کار بزرگش در زمینه تعلیم و تربیت نوین و شورای کتاب کودک و فرهنگنامه کودکان و نوجوانان می پردازد که در ادامه مستندهای کارستان با موضوع کارآفرینی به همت رخشان بنی اعتماد و مجتبی میرتهماسب ساخته شده و در قالب اکران اینترنتی در سایت هاشور برای زمان کوتاهی در دسترس مخاطبان قرار گرفته است.
فیلم با تصویری از بالا رفتن توران میرهادی 85 ساله از پلههای ساختمان شورای کتاب آغاز میشود که یکدفعه در میانه راه میایستد و به پوستری با عنوان "روزگاری که کودک بودیم" نگاه میکند و با آن لحن شیرین و مادرانهاش میگوید که "چه قشنگه" و این صحنه را میتوان چکیده زندگی زنی دانست که در تمام عمرش جهان را با دیدی کودکانه نگریسته است تا آن را برای بچهها به جای بهتری بدل بسازد و همین عشق و اشتیاق اوست که نمیگذارد با وجود پیری و دردها و بیماریهایش لحظهای از حرکت بایستد و کاری نکند. انگار در تمام این سالها که برای کودکان کار کرده، به منبع لایزال انرژی آنها وصل شده که خستگی به آن چهره نازنینش راه ندارد و هر کسی که توران خانم را دیده، او را با آن لبخند دلنشینش به یاد میآورد.
او در جایی از فیلم میگوید که مادرش به او یاد داد تا غم بزرگ را به کار بزرگ تبدیل کند و او از ماجراهای تلخ زندگیش، قدرت بیپایانی میگیرد تا برای تحقق رؤیاهای بزرگ بجنگد و به قول پسرش با کارش هاله شکستناپذیری دور خودش ایجاد میکند تا چیزهای منفی را نبیند و دلسرد نشود و به هیئت زن رویین تنی درمیآید که هیچ رنج و درد و خلأئی نمیتواند او را از پا بیندازد.
در انتهای فیلم دوربین به تنهایی از پلهها بالا میرود و وارد ساختمان میشود و در آنجا میچرخد و بعد صدای نفسهای توران خانم روی تصویر محو میآید که پلهها را برای بالا رفتن میشمارد و این مسیر دشواری که هر روز پشت سر میگذارد، به ما به ازایی از سختکوشی و مقاومت او در طول زندگیاش درمیآید و مفهوم تبدیل خواستن به توانستن را بازتولید میکند. در تیتراژ پایانی عکسهای توران خانم را میبینیم که از پیری میآغازد و جوانی را پشت سر میگذارد و به کودکیاش میرسد و با عکس بچگی زنی تمام میشود که تمام عمرش را "به عشق کودکان این سرزمین" کار کرده است، همان جمله همیشگیاش که در آغاز کتابهایش مینویسد.
توران میرهادی در میان حرفهایش آرزو میکند که "بچهها، سرزمینشان و بزرگانشان را بشناسند" و حالا به همت رخشان بنی اعتماد و مجتبی میرتهماسب، آرزوی او در حال تحقق است و ما توران میرهادی و زنان و مردان بزرگی را میشناسیم که اهمیت و ارزش آنها فقط در کارهای مهمشان نیست، بلکه در الهام بخشی شان برای همه ماست که در روزگار دویدنها و نرسیدنها به سر میبریم و محتاج امیدی هستیم که آنها به ما میبخشند و از این جهت میتوان بنی اعتماد و میرتهماسب و همراهانشان را نیز در تداوم راه همان بزرگانی دانست که با کارشان، کاری کردهاند کارستان.
پی نوشت: تا فرصت هست، مستند "توران خانم" را ببینید. حیف است تماشایش را از دست بدهید
*نزهت بادی /نویسنده و منتقد سینما
منبع: هنر آنلاین
هما گویا(سی و یک نما) – تا دو دهه پیش درایران و حتی در بیشتر کشورهای جهان ارتباط میان ورزشکاران حرفه ای و سلبریتی های هنری در حد یک رفاقت و سلام و علیک بود که کم کم شکل و رنگ دیگری به خود گرفت. بازیکن های تیم های ورزش گروهی به خصوص فوتبال که معمولا از زمین خاکی و گل کوچیک شروع می کنند، افراد معمولی و عمدتا از قشر پایین و یا متوسط جامعه بودند که ارتباط با ستاره های سینما را یک رویا می دانستند که بعد ازمعروف شدن این رویا به حقیقت نزدیک میشد.
سی و یک نما * - "بعد از هرگز" اولین نمایش نامه ای است که از من در سال هشتاد وسه منتشر شده است. البته بعد از کتابِ" آینه ی جی. دی. سلینجر" که پایان نامه ی تحصیلی ام بود که پرداختِ دراماتیکِ داستان های جی.دی.سلینجر است و به تشویق استادم آقای اصغر عبداللهی منتشر شده بود.
سی و یک نما – فیلم معمایی – جنایی "تنها در روی زمین" گر چه از نظر منتقدین جایگاه خاصی نداشت و رتبه ای بیشتر از سه ستاره از پنج ستاره را به خود اختصاص نداد اما در میان مخاطبین سینما رتبه بهتری را کسب کرد و مورد پسند سینما رو ها قرار گرفت که معمولا فیلم های مهیج این شانس را دارند تا توجه ها را به خود جلب کنند چرا که این ژانرسینمایی یکی از شاخصه های مهم فیلم یعنی سرگرمی و کنجکاوی را به همراه دارد.
سی و یک نما - سازندگان فیلم سینمایی «به وقت خماری» با قطعی شدن زمان اکران، از لوگو و اولین پوستر رسمی این فیلم رونمایی کردند.
سی و یک نما - مسابقات تیم ملی فوتبال ایران و همچنین ۳ بازی مهم دیگر در سالنهای سینما های کشور پخش می شود و این تنها استادیوم فوتبالی است که مردان و زنان همراه خانواده می توانند در هیجان تماشای یک بازی فوتبال شریک باشند اما گفتنی است که هنوز مجوز رسمی نیروی انتظامی صادر نشده است.
نیما حسنی نسب* - جام جهانی ۸۲ در خاطرهء کودکی ما فقط تصویر محوی از بازی آلمان-ایتالیا و طنین اسامی گوش نواز و شادیهای رمانتیکِ بعد از گل فینال پائولو روسی، ﻣﺎﺭﮐﻮ ﺗﺎﺭﺩﻟﯽ ﻭ ﺁﻟﺴﺎﻧﺪﺭﻭ ﺁﻟﺘﻮﺑﻠﯽ بود