سی و یک نما _ روابط عمومی معاونت سیما، در حالی اسامی نامزدهای بهترین سریال های جشنواره تلویزیونی جام جم را اعلام کرد که با وجود اینکه " پایتخت" بیشترین نامزدها را به خود اختصاص داده اما در میان آنها نام گروه نویسندگان این مجموعه از جمله زنده یاد "خشایار الوند" خالی است.
سی و یک نما _ تصویربرداری سریال «مرگ خاموش» احمد معظمی در حالی به پایان رسید که این سریال به مافیایی مواد مخدر در کشورهای حاشیه خلیجفارس می پردازد.
هما گویا / سی و یک نما – در یک دههی گذشته، احسان علیخانی یکی از معتبرترین برنامه سازان تلویزیونی است که با هر نوع سلیقهای و به رغم هر نقدی که میتوانیم به برنامههای پر مخاطبی چون ماه عسل داشته باشیم، اما شکی در توانایی او در برقراری ارتباط با مخاطب تلویزیونیِ او نداریم.
در عصر امروز و با ارتباط تنگاتنگی که فن آوری و فضای مجازی، دنیا را به دهکده جهانیای بدل کرده، طبیعی است که مدیومی چون تلویزیون هم، در ایران نیاز دارد تا از لاک خود بیرون بیاید و توجهی به برنامههای موفق روز دنیا داشته باشد و به سختی، این برنامهها را با شرایط فرهنگی، مذهبی و سیاسی ایرانی تطبیق دهد و با احتیاط از کنار خطوط قرمز رد شود که گاه موفق بوده و گاه با ناشیگری، مسیر را اشتباه رفته است.
این اتفاق در همهی دنیا میافتد. در کشورهای دیگر از راه درست و با توجه به حق مولف برنامه و در ایران غیر حرفه ای و با دور زدن مسیر که تحریم ها هم می تواند بهانه ای برای آن باشد.
شب کوک، دورهمی ، خندوانه ، برنده باش ، ماه عسل، صندلی داغ، ستارهها، هزارداستان، سرگیجهای به نام تب تاب، هزار راه نرفته و شام ایرانی نمونههایی از همین برنامههاست که برخی موفق، برخی خنثی و برخی کلاً توهین به مخاطب بوده و هست.
این روزها نیز با کپی از پربینندهترین برنامهی دنیا یعنی "امریکنز گات تلنت" american's got talent به نام عصر جدید رو به رو هستیم که میتوانست و میتواند یک برنامه موفق و مثبت برای تلویزیون باشد و اگر با آنتن گرفتنِ تنها دو قسمت از این برنامهی بیگ پروداکشن به تحویل آن میپردازیم از این جهت است که اصولا چنین برنامهای در پیش تولید و اتاق فکر، بسیار بر اجرا اولویت دارد و برخلاف گفتهی احسان علیخانی که میگوید ماههاست شبانه روز برای ساخت عصر جدید وقت و همتی گروهی داشته اما مسیر را تا به اینجای کار اشتباه رفته است و دکور و مهمان و داور و تماشاچی انقدر وقت او را گرفته که سری به پشت صحنه و اتاق فکر امریکز گات تلنت یا امریکن آیدل نزده و تحقیقات درست و کافی پیرامون آن نداشته و فقط به نگاهش مثل یک تماشاچی خوب و تهیه کنندهی موفق و مجری توانا اکتفا کرده که این میتواند به شدت به ضرر عصر جدید باشد.اگر موافق باشید در ادامه به چند نکته اشاره میکنم
ما در عصر جدید چه میبینیم: یک شوی تلویزیونیِ بیگپروداکشن در یک سولهی بسیار بزرگ با دکوری قابل قبول برای استعدادیابی و این خیلی اتفاق خوبی است و همیشه احسان علیخانی نشان داده که هم میتواند مجری فوق العادهایی باشد و هم برنامه ساز فوق العادهایی که برای کارش ارزش قائل است و برای کارش وقت میگذارد.
مشکلی که وجود دارد این است که ما وقتی یک برنامهایی را از یک برنامهی پر مخاطب و یک برنامهی جهانی تقلید میکنیم که این اسمش اصلا تقلید هم نیست و بیشتر رویکرد است، باید مطابق با استانداردهای جهانی کار باشد ضمن رعایت چارچوبهایی که بین نمونهای اصلی و ایرانیزه شده وجود دارد و این دو قسمتی که از این برنامه پخش شده است نشان دهندهی این است که تا به اینجا مسیر درست نیست. برای مثال وقتی که ما کارها و نمونه های خارجی را میبینیم میفهمیم که چقدر فکردر زمینههای مختلف پشت آن قرار دارد. یعنی تک تک پرسوناژهایی که در آنجا حضور دارند و داور برنامه میشوند و قرار است که رای دهند مدتها آنالیز میشوند و دوره میبینند و کارگردانی میشوند و صرفاً تخصص و دانش و تجربهی آنها به تنهایی در نظر گرفته نمیشود. همهی آنها در کنار ری اکشنهای به لحظه و تفاوتهای فردی که باید با یکدیگر داشته باشند، کاملا مهندسی شده عمل میکنند و در کنار داور بودن، یک بازیگر در جایگاه خود هستند.
موردی که بسیارمهم است؛ اینکه داورها بتوانند یکدیگر را نیز به چالش بکشند اما در این دو قسمت، چلنجی از داورها ندیدیم و آنها هم به نوعی یکدیگر را پوشش میدهند و نمیشود برای موجه کردن این اتفاق بگوییم که کم کم قرار است جا بیفتند. در چنین برنامههایی، عوامل آن به اصطلاح توجیه میشوند و بعد، برنامه سوییچ میشود و کلید میخورد.
با تاخیر دکمه را فشار دادن، چالش نیست، برای ضربدر زدن یا نزدن، یکدیگر را قانع کردن اصول چنین برنامهایی است که به نظرم در "خنداننده شو" و در اِشل کوچکتر تا حدودی رعایت میشد.
وقتی که یک خوانندهایی مثل "کیتی پری" میآید و نظیر ورژن اصلی برنامهی استعدادیابی "عصرجدید" را اجرا میکند و با همین برنامه محبوبیتش را چند برابر میکند و ما بیشتر از اینکه به خوانندگی او فکر کنیم با قضاوت و اجرای او ارتباط میگیریم، یعنی که او در این اجرا تنها نیست.او برای ارتباط گرفتن با شرکت کنندگانِ برنامه یقیناً دوره دیده است.
وقتی که جنیفر لوپز برای اجرا انتخاب میشود حتی درصد کوچکی از این انتخاب را به درایت او نسبت نمیدهیم و محبوبیت ظاهریاش را دلیل این انتخاب میدانیم اما پس از یکی دو قسمت کاملاً فراموش میکنیم که او همان خواننده ، بازیگر و رقصندهی برهنه روی استیج است و داوریِ او برایمان جا میافتد.
او حالا سوای تخصص، حرفی برای گفتن دارد و مشاوران خوبی که در توانایی انتخاب به او کمک میکنند، مشاورانی متشکل از روانشناس، جامعه شناس و آسیب شناس اجتماعی.
نمونهایی که میخواهم مثال بزنم که به شدت مرا آزار داد این بود: در قسمت قبلی یک پسر چاق با صدای خوب، برنامهاش را اجرا کرد و عجیب بود که اولین نکتهایی که"آریا عظیمی نژاد" موزیسین به آن اشاره کرد، چاقیاش بود و تمام اعتماد به نفس او را جلوی من، شما و تماشاچیها فرو ریخت. عظیم نژاد به او گفت : " فکر نمیکنی اگر قرار است روزی، یک خواننده شوی باید اول به فکر ظاهرت باشی و خودت را لاغر کنی، برای خوانندگی ظاهر هم مهم است و ... آیا او هنوز به نقطهی امنی رسیده بود که بخواهیم در مورد استایلش فکر کنیم و نظر بدهیم؟
یکی از بزرگترین دست آوردهایی که موجب محبوبیت چنین برنامهای در دنیا شده است ، امید و تلاش در کنار استعداد است و اینکه مهم نیست تو که هستی ، در کجای جامعه قرار داری و یا ظاهرت چگونه است، این فرصت برای تو هست که خودت را دقیقا با شرایطی که داری و بی تغییر محک بزنی.
نکتهی دیگری که وجود دارد این است که شرکت کنندگان اول از یک صافی عبور میکنند و بعد پا روی استیج نمایش و محک خوردن رو به روی داورها قرار میگیرند و به همین دلیل منِ مخاطب، منی که دارم برنامه را میبینم خسته نمیشوم و گاه حتی در تیم او قرار می.گیرم ولی ما در این دو قسمت شرکت کنندگانی داشتیم که توهین مستقیم به داوران و مخاطبان برنامه بودند. چند تا جوان آکروبات بازی میکردند، بدون هماهنگی ، بدون قصه، بدون ریتم و نا همگون با موسیقی، توپ میانداختند و تِی میکشیدند!!! حضور اینها یعنی چی؟
یا نفر بعدی که میخواست مجری بشود و فقط آمدهبود ادای رضا رشیدپور را در بیاورد برود. اجرا یعنی تفاوت، یعنی خلاقیت و نه تقلید که متاسفانه این روزها شاهد آن در رادیو و تلویزیون هستیم. درست است که به او امتیازی ندادند ولی وقت ما را که گرفت و آنتن را خرید و این زنگ خطری است برای احسان علیخانی.
اجازه بدهید از زاویه دیگری نگاه کنیم. یک دختر بچهی 8 ساله آذری زبان که پدرش بی هیچ تخصصی به او یاد داده بود که پاهایش جای سرش و سرش را جای پاهایش بگذارد و با انگشتان پا، سیب بخورد!!! یعنی انقدر این بچه دل و رودهاش را به هم دیگر پیچاند که دل و روده ی ما آمد به دهنمان. آیا این استعداد است یا استثمار یک پدر برای خودنمایی؟ ما همیشه از این ژانگولرها داشتیم ولی نه در این سن. زندگی این بچه در خطر است و ما این حرکت غیر اصولی و نازیبا را روی آنتن میبریم.
آیا نباید یک زیبایی شناسی هم در این انتخابها باشد ؟!! انقدر این بچه پیچ و تاب خورد که خود داوران ناخودآگاه پرسیدند: "درد نداری؟" و او در پاسخ با صداقتی تاسف بار پاسخ داد: "اوایل دردم میآمد، اما حالا دیگر نه، عادت کردهام". درست مثل کودکی که آزار دیده است.
و چندش آور اینکه پدر خودخواه او در ادامه اضافه کرد: "اگر به مرحله ی بعد برسد برنامههای مهیجتری داریم!!! واقعا تاسف بار است.
این واقعیتی است که مخاطب برنامهی عصر جدید، باید با شرکت کنندهها حس همزاد پنداری داشته باشد، باید از حذف یک نفر ناراحت بشود و از انتخاب یک نفر خوشحال، ولی اینهایی که دارند در این برنامه شرکت میکنند واجد شرایطی نیستند که ما با آنها همراهی داشته باشیم و از آن مهمتر اینکه عصرجدید نباید بستری برای حضور آدمهای نه چندان رو راست باشد.
و یک پسرباهوش دانشجوی پزشکی، مخاطب و داوران را ساده لوح فرض کند و با یک شعبده بازی، در یک برنامه که قرار است عصر جدیدی را رقم بزند، راه و رسم ریا به ما بیاموزد. راستی می شود یک مکعب روبیک به دست داوران داد تا حواسشان پرت شود و تقلب این شرکت کننده را ندید؟ خدا را شکر که داورانمان هوشیار بودند و از همه هوشیارتر رویا نونهالی.
(و در مورد بازی شموشک نوشهر و تیم ملی اسپانیا، هیچ حرفی برای گفتن ندارم.)
ما قرار نیست که در اینجا کلاهبرداری یاد بگیریم. ما در امریکن آیدل یا امریکنز گات تلنت هم چنین چیزی نمی بینیم در کنار این ها، اگر کسی ته صدایی داشت و چه چه زد، خواننده نمیشود. اگر برفرض حتی کودک ۱۰ ساله میآید در این برنامه شرکت میکند یقینا حنجرهای طلایی دارد که میتواند ترانه ی "من همیشه عاشقت خواهم بود" ویتنی هیستون را بخواند و کم هم نیاورد .ترانهای که حتی نمیشود یک تِک و زیر لب زمزمهاش کرد بیآنکه نفسمان بگیرد و اکسیژن کم بیاوریم.
به هر حال راه درازی دارد تا ما دلمان برای این برنامه تنگ شود ، راه درازی دارد تا شخصیتی در بین داوران ببینیم که مثل یک "سایمون کاول" باشد که لجمان را در بیاورد اما بسیار دوستش داشته باشیم و... به امید آن روز.
سی و یک نما_ مجموعه تلویزیونی «سلام آقای مدیر» به تهیه کنندگی منوچهر شاهسواری و نویسندگی و کارگردانی علیرضا توانا در مسیر پایان قرار گرفت.
سی و یک نما _نگارش فصل دوم مجموعه «بانوی عمارت» با استقبال مخاطبان از این مجموعه و درخواست مدیران سیما بهسرعت پیش میرود.
سی و یک نما- به گزارش مشاور رسانه ای پروژه، تصویربرداری مجموعه تلویزیونی «دنیای گمشده» به کارگردانی "امین امانی" و تهیه کنندگی شاهرخ نوبخت به تازگی در تهران آغاز شده و براساس برنامه ریزی های انجام گرفته تا اواخر سال نیز ادامه خواهد داشت. لوکیشن های این سریال در تهران و برخی از مناطق حومه قرار دارد و گروه این روزها در خانه ای در شمال تهران حضور دارند.
هما گویا / سی و یک نما- سال 1386 بود که با سریال «راه بی پایان» همایون اسعدیان مشتری شب های شبکه سه ی تلویزیون شده بودیم. سریالی که بیش از 90% بیننده داشت و در کنار ستاره های شناخته شده مارا با بازیگران جوانی آشنا کرد که به واسطه ی همین سریال مشهور و محبوب شدند. بازیگران جوانی چون "هومن سیدی" ، "آزاده صمدی" و "بیتا سحرخیز" که در کنار آتیلا پسیانی ، فرهاد اصلانی ، مهرداد ضیائی، محبوبه بیات و البته "مهران رجبی" که خوش درخشیدند و اسعدیان این فرصت را به آنها داد تا به عنوان بازیگران اصلی در مجموعه ای جوانگرا هنرنمایی کنند.
سی و یک نما_ مرکز سیما فیلم و شبکه های مختلف تلویزیون در همتی همه جانبه به تولید و ارایه سریال های شادی آور بپردازند چرا که بررسی ها نشان می دهد مخاطبان آثار نمایشی در یکی، دو سال گذشته توجه قابل اعتنایی به آثار طنز داشته اند. از سوی دیگر اقبال به فیلم های سینمایی ژانر کمدی در گیشه نیز اشتیاق مخاطب به ساخت آثار با دستمایه طنز و فضاهای مفرح و شادی بخش را تایید می کند. نظر به اهمیت نیاز مخاطب و نیز طرح مباحث روزآمد و مقتضی شرایط اجتماعی و اقتصادی کنونی ، مسئولان سازمان صدا و سیما و مدیران مركز سيما فيلم در یکی دو سال گذشته تلاش خود را برای ایجاد فضای شاد و پرنشاط و اندوه زدایی از فضای نمایشی به کار بستند .
سی و یک نما* - امروز ۱۶ دی مصادف است با سالروز درگذشت قصه گویی که گر چه سن زیادی نداشت اما سه نسل با صدای او رویاهای شیرین دیده اند.
حمید عاملی" متولد سال ۱۳۲۰ تهران و درگذشته ی ۱۶ دی ۱۳۸۶ تهران، گوینده رادیو و قصهگو"
حمید عاملی از سال ۱۳۳۴ در مجلههای کیهان بچهها، اطلاعات هفتگی و روشنفکر، داستانهای کوتاه کودکان می نوشت.
در مراسمی که چند روز پیش از مرگش در رادیو تهران برگزار شد، گفته بود که پس از بهبودی از بیماری مجدداً به رادیو بازخواهد گشت.
به گفته منوچهر آذری، عاملی در بادرود انجمن شعری را پایهگذاری کرده بود و هر ماه یکبار تا آنجا میرفت و در جلسات این انجمن شرکت میکرد.
قصههای قشنگ و صدای گرم مرحوم عاملی، برای بسیاری از كودكان آن سالهای دور، خاطره است.
عاملی با ایفای نقش در نمایشنامه 'پرده آبی' در سن هفت سالگی پا در عرصه نمایش گذاشت و از سال ۱۳۳۷ به گویندگی رادیو در برنامه 'كارگران ' پرداخت.
او در سال ۱۳۵۰ گوینده برنامه رادیویی 'راه شب' شد و از سال ۱۳۵۳ نیز پس از درگذشت فضلالله مهتدی (صبحی)، قصهگوی برنامه 'قصه ظهر جمعه' شد؛ او در آخرین سالهای كاری خود گوینده برنامه ' یك شب از هزار و یك شب' رادیو بود و ۹۰۰ قسمت آن را اجرا كرد.
'راه شب '، 'جانی دالر'، 'قصه ظهر جمعه'، 'نغمههای خاموشی' و 'زیر آسمان كبود' از جمله برنامه های رادیویی هستند كه یاد او را در كارنامه خود ثبت كرده اند.
آخرین برنامه ای كه از پدر قصه گویی ایران به یادگار ماند، 'قصه یك روز تعطیل' است كه ۳۳ سال به طور مداوم روزهای جمعه از رادیو تهران پخش میشد كه در سال ۱۳۸۵ به دستور مدیر وقت این شبكه تعطیل شد.
او توانست كتاب خود را در سال ۱۳۵۲ به چاپ برساند و از سال ۱۳۵۹ دست به تولید نوارهای قصه همراه با كتاب زد.
حمید عاملی وقتی برای بچهها قصه میگفت با تمام وجود احساساتش را به آنان تقدیم میكرد و شاید همین عشق او به بچهها بود كه باعث شد نام 'سلام بچهها ' را برای موسسه انتشاراتی خود انتخاب كند. او در سال ۱۳۸۲ از سوی وزارت ارشاد با بیش از ۲۰۲ اثر تالیفی و بازنویسی در ردیف پیشكسوتان اهل قلم قرار گرفت.
به برخی از آثار او در قصه پردازی می توان به جوجه اردك زشت، جنگل طلسم شده، انگشتر مرموز، بنفشه، پهلوان تیرداد، پیرمرد و خرس، پینوكیو، تام بند شستی، جوجه اردك سفید بیگناه، خاله سوسكه، خیاط مهربان و كفاش حسود، زیبای خفته، سفید برفی، سیندرلا، شنل قرمزی، عمو نوروز، كبوتران فداكار، كفاش و كوتولهها، هفت دلاور، ملا نصرالدین اشاره كرد.
حمید عاملی سرانجام در ۶۶ سالگی درگذشت.
کاملیا مسنن زاده*