سی و یک نما - یکی از مهم ترین مولفه های سینمای زندهیاد علی حاتمی، دیالوگ نویسی های بی همتای اوست. وی دیالوگ های آثارش را نمی نوشت، بلکه می سرود. در سکانس های آثارش، دیالوگ هایی شاعرانه تاثیرگذار و زیبا می گنجاند که حسی دلنشین را به مخاطب منتقل می کرد. دیالوگ هایی روان، صریح، شیرین، جذاب و مینیاتورگونه که در ذهن مخاطب حک می شوند. با نوشتن دیالوگ هایی برآمده از تاریخ و فرهنگ و هنر، صحنه هایی شبیه نقاشی خلق می کرد که حسی از جنس شعر و تغزل داشتند. حاتمی همواره در آثارش پیوندی ناگسستنی با اصطلاحات و گویش های کوچه بازار داشت و کاربرد این دیالوگ ها به عنوان امضای وی، در همه آثارش حضور دارد.
سی و یک نما - وقتی تقویم تلنگر میزند که یکسال از درگذشت "امین تارخ" میگذرد، انگار به خودمان میآییم و ناباورانه به جای اینکه بگوییم یک سال گذشت، میگوییم: "مگر امین تارخ رفته؟" و در آنی قبل از آنکه نقشآفرینیهای او را بهخاطر بیاوریم، صدای گرم، منحصر بهفرد و نافذش ذهنمان را پر میکند.
سی و یک نما - هیچکس باورش نمیشد که این چهرهی تکیده، علی حاتمی باشد که به سختی اما پر از انرژی سر صحنهی آخرین فیلمش "تختی" می آمد. فقط وقتی حرف میزد، خودش بود؛ خودِ علی حاتمی. انگار صد سال پیر شده بود و کسی باور نمی کرد که در اولین سالهای دهه پنجم زندگی باشد. برای معالجه به انگلیس رفت اما دوام نیاورد و برگشت. دغدغهی جهان پهلوانش را داشت. سه سال میشد که همهی توانش را گذاشته بود تا این فیلم را تمام کند اما. او تمام شد و فیلم تمام نشد و ای کاش بعد از او هیچ کارگردانی سراغ این سوژه نمی رفت.
یادش گرامی که این سینمای ایران بود که برای دانستن قدر او،
همهی عمر دیر رسید.
سی و یک نما - درگذشت امین تارخ و واکنش ها به این خبر تاسف بار و غیر منتظره، در همین چند ساعت اخیر نشان میدهد که او جایگاه ویژه ای بین مردم، اهالی سینما و هنر دارد. او که یکی از آغازگران کلاس و مدرسه بازیگری نیز بود و چهره های با استعداد بسیاری را به عالم هنر بازیگری معرفی کرد.
با هم ده نقش ماندگار او را مرور می کنیم.
یادش گرامی
سی و یک نما - فتحعلی اویسی از بازیگرانی بود که در آینده با نگاهی دقیق تر نوع اکت و بازیگری او را درک خواهیم کرد که چطور می شود قهرمان و ضد قهرمان شد بی آنکه سایه ی یک نقش روی نقش دیگر بماند.
سی و یک نما - در چنین روزی علی حاتمی کارگردان سینمای ایران ملقب به سعدی سینما، در سال ۱۳۷۵ چشم از جهان فرو بست. به تازگی لیلا حاتمی عکسی دیده نشده از پدرش منتشر کرده است.
سی و یک نما – به گذشته می رویم. خاطرات ما دور تر از این هاست. اما خیلی هم دور نمی رود. بچه که بودیم "محمدعلی کشاورز" ، دایی جان سرهنگی بود برای خودش که نمی گذاشت لیلی به سعید برسد در"سریال دایی جان ناپلئون"" و آخرش هم لیلی رو گرفت واسه ی پسرش پوری فشفشو. دایی جان ناپلئون رفت، مش قاسم رفت، آقاجان رفت و حتی پوری و سعید هم رفتند. حالا او هم رفت. اما انگار که همین دیروز بود.