ریحانه محمودی (سی و یک نما ) –وقتی با دختر "حسین رضایی" تماس گرفتم، بر سر مزار پدرش بود. اسمش نیلوفر است. چه اسم زیبایی برای دخترِ مرد جوان و عاشق پیشهی "زیر درخت زیتون" که می خواست در حال و هوای شهر زلزله زدهاش، با عشق خود زیر یک سقف برود. مردی که می دانست زندگی چهقدر میتواند کوتاه باشد.
ریحانه محمودی (سی و یک نما) - تا کنون پنج روز از برگزاری جشنوارهی سی و ششم فیلم فجر گذشته و نشستهای خبری در برخی از موارد با حضور پر نخوت و تفاخر شخص یا اشخاصی از عوامل فیلمها همراه بوده است؛ از کارگردان گرفته تا بازیگران. فضایی که عمدتاً به سمت اصرار از ما و انکار از آنها و پاسخهای مغرورانهی سازندگان پیش میرود و بی نتیجه به اتمام میرسد. البته که نباید منکر سوالهای گاه بیربط و سطحیِ تعدادی از خبرنگاران نیز شد، سوالها و نظریههای بعضاً فاقد ارزش رسانهای و تملق گوییهای بی وقت؛ آن قدر که دلمان می خواهد سر در گریبان پنهان کنیم و بگوییم : "به خدا که ما از اینان نیستیم!"
ریحانه محمودی(سی و یک نما) - "لاتاری" جدای از پیام و مضمونش که تبلیغ آتش به اختیاری و دست به چاقو و اسلحه شدنهای خودسرانه در لوای غیرت ایرانیست؛ کارتون است! یک فانتزی یک نقاشی کودکانه که از قضا در نمایش همان نقاشی کودکانه هم الکن مانده چونان بر سرِ غیرت آمدنِ مردی ایرانی و به قتل رساندن شیخی عرب در کلابی در دبی و کشاندنش بر زمین و رو به دوربینهای مدار بسته رجز خواندن و از این آرتیست بازیهای نخ نما و توی ذوق بزن!
فانتزیست چون همان قدر که تجاوز و بهرهکشیهای جنسی از دختران ایرانی در کشورهای عربی اتفاقی شوم از دیروز تا هنوز است دقیقا به همان میزان هم هرگز ایرانیای در "دوبی" یکی از همین متجاوزین را این چنین که در فیلم نمایش میدهد به سزایش نرسانده که اگر رسانده بود و اثرگزار بود همچنان این اتفاق شنیع به همین سهل و ممکنی در این کشورها برای دختران و زنان این سرزمین رخ نمیداد. پس یا هرگز مردی ایرانی این کار را نکرده و یا اگر کرده بی فایده بوده است!
گفتنی زیاد هست دربارهی "لاتاری" و من به چند نکته بسنده میکنم نکاتی از طرف مخاطبی
که روزی پای" ایستاده در غبار" و "ماجرای نیمروز" ایستاد و حالا پای ایستادگیاش لغزیده است!
لاتاری سومین فیلم سینمایی محمدحسین مهدویان یک نااُمیدی محض است برای سینمای خودش و مخاطب فهیمش.
فیلمی با موضوعی ملتهب و حساس مثل ترانزیت دختران ایرانی و تجاوز به آنان در کشورهای عربی که آخر سر هم سوژه را حیف کرده و هم بازی بی عیب و نقص بازیگرانش را.
لاتاری در یک سوم اول قابل پذیرشتر است. پسری فقیر که دختر تاجر ورشکستهای را میخواهد که پدر دخترک راضی نیست و این مخالفت تا جایی ادامه پیدا میکند که دخترک روزی از طریق یکی از دوستان پدر خودش برای شغل مترجمی که بعدا معلوم میشود مدلینگ بوده به دوبی میرود و...
در این قسمت محمدحسین مهدویان خود را یک فیلمساز دغدغه مند اجتماعی نشان میدهد. در یک سومِ دوم، ابراهیم حاتمی کیا میشود و آخر سر هم با حلول یک مسعود ده نمکی جدید رو به رو هستیم که فیلم را به شیوهی سنتی فیلم هندیهای قهرمان محور پایان میدهد.
لاتاری بازیهای حیرت انگیزی دارد ساعد سهیلی درخشان است درخشان! بازیگری که همین حالا هم به تصویری معاصر از ژانری از جوانان ایرانی تبدیل شدهاست. جایش که به قطع در میان نامزدها خواهد بود و اگر شب اختتامیه هم با سیمرغ به خانه رفت اصلا تعجب نکنید او لیاقتش را دارد.
هادی حجازی فر هم که جلوی دوربین به قدری فوکوس میکشد و تمرکز میگیرد که در سکانسهای حضورش هیچ کس را جز او نمیبینید؛ بازی درونی با توجه به جزئیات و پرداخت دقیق و درست زبانِ بدن. کاش زودتر سینمای ایران پیدایش کرده بود و کاش بداند که چهقدر دوست داریم زاویههای دیگری از تواناییهای او را ببینیم.
جواد عزتی هم میزان حضورش در فیلم با تاثیرگزاری مثبت و افزودنش بر جذابیت فیلم رابطه معکوس دارد. شاید کوتاه و قطعا چشمگیر.
صد البته که لاتاری نقاط قوتی دیگری هم دارد مثل فیلم برداریای که به نوعی امضای مهدویان است. مثل تدوینی که کمتر از ریتم میافتد. مثل موسیقیای که به اندازهاست و به هنگام و استانداردهایی دیگر که اگر از همان اول در سینمای محمدحسین مهدویان سراغ نداشتیم اینقدر برای تماشای ساختهی جدیدش مشتاق نبودیم.
اما آن چه در نهایت از لاتاری دستگیرمان میشود این است که جهان بینی و سینمای محمد حسین مهدویان بی شک تحت تاثیر مراوده و دوستی با سید محمود رضوی(تهیه کننده) و معاشرانش قرار گرفتهاست؛ تهیه کنندهای که با سبقهی سیاسی و مواضع مشخصش به اکثریت قریب به اتفاق سوالهای خبرنگاران میخندید و کارگردان فیلم هم به پیروی از او...
عجیب این که در نشست خبری، کارگردان و تهیهکنندگان فیلم لاتاری آن را فقط یک فیلم دانستند و نه بیشتر که قرار نیست در سینما اثری بر مخاطب بگذارد (از حیث خشونت طلبی و نمونههایی از این دست) شاید بهتر بود اسم لاتاری "آتاری" میشد. درست مثل یک بازی که نباید جدیاش گرفت تا دست کم خیالمان راحت باشد که قرار نیست با ارائهی پیام نابهجایش الگویی غلط برای مخاطبِ عمدتاً جوان و عاصی امروز شود.
ریحانه محمودی ( سی و یک نما) - "بمب؛یک داستان عاشقانه" فیلم در اصطلاح بیگ پروداکشنی ست که ساختش کاری بس دشوار بوده و پیمان معادی به خوبی از پس آن بر آمده؛ مصائب و زحماتی که ارزش و برآیندش بر داستان پر لکنتش ارجحیت دارد.
ریحانه محمودی/ سی و یک نما_ "گیتی قاسمی". اگر این نام را فقط با "ویلایی ها "و "سد معبر" به خاطر بیاوریم در حق دانش و تجربهی او بر صحنه ی تئاتر و در قاب تلویزیون کم لطفی کردیم.
ریحانه محمودی _ با خبرهایی که این مدت شنیدهایم شاید با اطمینان بیشتری بتوان گفت حلقههای شورای پروانه ساخت در حال تنگتر شدن هستند.
محمدحسین مهدویان که به ظن بسیاری، از "فیلم سازان ارزشی" و جوان این روزهای سینما به شمار میرود با یک "نه" بزرگ برای ساخت فیلم جدیدش "لاتاری" با موضوع قاچاق زنان و دختران ایران به کشورهای عربی مواجه شد و حالا به دنبال ساخت اثری دیگر با نام "لاغرها باز می گردند" است.
شاید پذیرش این که کارگردان "ایستاده در غبار" و "ماجرای نیمروز" فیلمی با موضوع یک آسیب اجتماعی ملتهب و حساس بسازد برای شورای پروانه ساخت بیش از اندازه غیر ممکن بوده است.
سعید روستایی هم که "با ابد و یک روز" لرزه ای بر اندام سینمای اجتماعی انداخت، حالا به نظر میرسد باید ساخت " متری شش و نیم"اش را بعد از عدم موافقت شورای پروانه ساخت جور دیگری پیش ببرد. یکی از مشکلات اصلی، تهیه کنندگی پیمان معادیست و البته ایراداتی که به فیلمنامه گرفته شده است. شورا در اظهار نظری جالب توجه گفته: کارگردان باید فیلمنامه را تلطیف و شیرینتر کند! حالا سعید روستایی که مشتاق حضور دوباره در جشنواره فیلم فجر است مشغول رفع و رجوع ایرادات و اصلاحاتیست که برای جلب رضایت شورای پروانه ساخت ضرورت دارد.
این میان اما باور این که پوران درخشنده؛ که کارنامهاش از فیلم های سینماییای با رویکرد آموزشی و موضوعات اخلاقی و آسیبهای اجتماعی پر است و آثارش عمدتا باب طبع وزارت ارشاد و مخاطبان بوده حالا برای ساخت اثر تازهاش "هیس پسرها گریه نمیکنند" با مخالفت رای و نظر اکثریت شورا رو به رو شده؛ محالتر است. قرار بود این فیلم بر اساس مسائل و مشکلات پسران در مدارس و جامعهشان به تصویر کشیده شود که فعلا از موافقت شورای پروانه ساخت خبری نیست.
به نظر میرسد شورای پروانه ساخت با محافظهکاری مضاعفی سعی بر کنترل فضای سینمایی دارد تا متحمل دردسرهای کمتری شده و پاسخگویی سهل و آسانتری، به دلیل موافقتش برای ساخت فیلمهای فصل پیش روی سینمای ایران داشته باشد.
ریحانه محمودی (سی و یک نما) - مراسم اکران خصوصی ساعت ۵ عصر اولین ساختهی سینمایی مهران مدیری ساعاتی پیش در پردیس کوروش برگزار شد.