ریحانه محمودی/سی و یک نما_ «رضا میرکریمی» از آن دسته فیلمسازانی است که میتوان به جرات او را در انتخاب سوژه و ساخت فیلم، مولف دانست. کسی که ترجیح میدهیم به دور از مسئولیتهای مدیریتی، تمام هم و غمش را روی فیلمسازی بگذارد تا مخاطب سینما بتواند همیشه در لا به لای روایتهای او با انسانیتی نه خیلی دور، بلکه خیلی نزدیک در «زیر نور ماه» به زندگی بنشیند و «به همین سادگی» ساکن «قصر شیرین» شود.
ریحانه محمودی/ سی و یک نما_ محمدرضا گلزار بعد از حدود ۱۸ سال، به عنوان بازیگرِ مطرحِ فیلمهای تجاری و پرفروش، محبوبِ بسیاری از دنبال کنندگانِ سینمای بدنه و مورد غضبِ بسیاری از خَواص و منتقدین سینمایی بوده و هست که در این میان میتوان از حضورش در فیلم "بوتیک" به عنوان استثنا نام برد. وقتی خوانندگی و استیج کنسرت را تجربه کرد و بعد هم مجری یک برنامهی تلویزیونی شد؛ این غضب، سیر صعودی پیدا کرد و اعتراضها و انتقادات فراوانی به او، اجرایش، کلیت برنامه، سوالهایش و جزئیات بسیارِ دیگری صورت گرفت. قصد ما تایید یا تکذیب نواقص و کاستیهای گلزار و "برنده باش"نیست، بلکه بررسی جنبههای دیگری از یک اتهام است که درحالی که هنوز عامل آن مشخص نشده، برای آن قرارِ مجرمیت صادر شده است. اتهامی که در آن ردپای عِناد توی ذوق میزند.
تقلب در رایگیری برنامه برنده باش به قدری ساده لوحانه، پیشپا افتاده و عیان به نظر آمد که این تفکر را ایجاد کرد که شاید دقیقا ماجرا برعکس چیزی است که به نظر میرسد.
شاید قرار بود که به این ترتیب، رقیبی را از سکه بیاندازیم. به یقین اگر قرار باشد تقلبی هم صورت بگیرد اینکه برای بسیاری از کاربران و مخاطبانِ برنده باش، پیامکی حاوی رایی دروغین از طرفِ ایشان به برنامهی برنده باش ارسال شود؛ بیش از اندازه دمِدستی و بیشک قابلِ لو رفتن است. بعید میدانیم که اگر این اتفاق از طرفِ سازندگانِ برنامه طراحی شده بود، حدسی مبنی بر اینکه چه بسا یکی از این پیامکهای تفلبی انتخاب بهترین مسابقه یا اجرا در پنجمین جشنواره تلویزیونی جام جم رسانهای شود؛ زده نمیشد!
"برنده باش" کپیای از یک مسابقهی جهانی است که دفاعی در نوآوری ندارد اما ورژن ایرانی آن در حال حاضر موفق و پر بیننده است.
و یقیناً اجرای محمدرضا گلزار در این برنامه، کمنقص به نظر میرسد.
مدیریت درست و استاندارد، متانت، سواد لازم، ریاکشنهای کلامی بیمکث (حاضر جوابی)، زمان سنجی و کوتاهگویی در کنار شوخیهای بهاندازه، دیالوگها و تصمیمهای به لحظه و به جا و از همه مهمتر بدونِ غرور کاذبی که پیش از تولید و شروع این برنامه در مورد اجرای" گلزارِ فوق ستاره" انتظار داشتیم و پیش داوری کرده بودیم؛ موجب شده که او را در اجرا موفق و ای بسا چند پله بالاتر از بازیگری بدانیم.
این مسئله در مورد اشتباه در یک سوال مسابقه هم تکرار شده است که یقینا اشتباهی است که باید برنامه برنده باش جریمه اش را بپردازد. اما اینکه کلاهبرداری لقب بگیرد، به نظر حرکتی مهندسی شدهاست.
محمدرضا رضا گلزار در واکنش به حواشی اخیر برنده باش میگوید: «اشتباهی از «برنده باش» رخ داده و بچهها در طراحی گزینههای یک سوال، فوتسال را به جای فوتبال گوگل کردند و اشتباه بود. بعد برخی رفتند به حالت پلیسی آن شش ثانیه را چهار ثانیه کردند! من پنجاه و سه برنامه به همه شرکت کنندهها کمک کردم. و همه شرکت کنندهها هم به این قضیه اذعان دارند غیر از اینکه ما با «برندهباش» تلاش کردیم بار علمی جامعه را بالا ببریم؟! در یک مسابقه برای یک نفر یک اشتباه پیش آمده که ما قبول کردیم. این دزدیه؟ این کلاه برداریه؟ این چه جوی است؟ میخواهید بگویید این کارها عامدانه و برنامهریزی شده نیست؟! اگر کسانی می خواهند ما را از چشم مردم بیندازند کاملا در اشتباهاند چون من از بطن مردمم من جونم را میدهم و پای مردم ایستادم.»
برنده باش با وجودِ تمامیِ ایراد و کاستیهایی که به آن وارد است با عمومِ مخاطبِ تلویزیون ارتباط برقرار کرده و باید صادقانه بگوییم این اندازه از حاشیههای منفی علیه آن، غیرمنصفانه و مغرضانه به نظر میآید.
ریحانه محمودی/ سی و یک نما_ مدتیست که فیلمسازان ایرانی بیش از پیش به سراغ بازیگران خارجی، به خصوص بازیگران زن خارجی برای ایفای نقش در فیلمهایشان میروند. یکی از دلایلش میتواند آزادی آنها برای حضورِ بدون حجابِ معمول و مرسومِ بازیگران زن ایرانی باشد اما دقت داشته باشیم که نتیجهی این انتخابها اگر براساس ضرورت و نیاز نباشد گاه به گاه مضحک و البته مضر است.
ریحانه محمودی/ سی و یک نما_ برگزاری جششنوارهی فیلم فجر به عنوان یک رویداد سینماییِ بزرگ و مهم که حدود دو هفته به طول میانجامد و چهرههای سینمایی، اصحاب رسانه و عموم مردم را با خود همراه دارد با چالشها و حساسیتهای بالایی رو به روست. هر سال، این مهم به طرق مختلف، با نواقص و ایراداتِ قابل توجهی عجین بود که در فجر ۳۷ به میزانِ شایستهای از آن کاسته شده بود. هر چند همچنان جشنواره نتوانست بر سر قولش بماند و اسامی اصحاب رسانه از عکاس و خبرنگارانی که در پردیس ملت حضور دارند، به صورت شفاف اعلام کند و ما همچنان شاهد حضور و جولان دهیِ برخی از رسانههای بی نام و نشان در پردیس ملت بودیم؛ صفحههای اینستاگرامی (با حقهی ارسال اسامی از طرف رسانههای بدون فعالیت و خاک گرفته) با ۳ خبرنگار و دو عکاس و سایتهای غیر فعال هم به همین ترتیب و الی آخر. در ادامهی این مطلب به بررسی نکاتی دربارهی برگزاری جشنواره سی و هفتم فیلم فجر خواهیم پرداخت.
سی و یک نما* _ از ابتدا قرار بر این بود که سردبیر و هر کدام از دبیران تحریریهی سی و یک نما در پایانِ سی و هفتمین جشنوارهی فیلم فجر، یک فیلم را به عنوانِ بهترین فیلم از نگاه خود معرفی کنند. وقتی در نهایت همه به یک فیلم و یک نام رسیدیم تصمیم گرفتیم مجموعهای از نگاهها و نظراتِ تحریریهی سی و یک نما را در قالب یک مطلبِ واحد بر روی خروجی سایت قرار دهیم.
ریحانه محمودی/ سی و یک نما_ "دیدن این فیلم جرم است" تلنگری به سینمای دهه هفتادِ ابراهیم حاتمی کیا و روزهای اوجش میزند و "۲۳ نفر" ادای دِینیست به اتفاقی مهم در خلال جنگ میان عراق و ایران که در تاریخ ثبت شده است. آنچه در ادامه میخوانید نگاهی به این دو فیلمِ نمایش داده شده در هفتمین روز از جشنواره فیلم فجر در سینمای رسانه است.
ریحانه محمودی/سی و یک نما_ به یقین یکی از فیلمهایی که با پیش زمینهی کاملاً مثبت در انتظار اکرانش در سینمای رسانه بودیم، فیلم "شبی که ماه کامل شد" ساختهی نرگس آبیار بود.
ریحانه محمودی/ سی و یک نما_ سومین روز از جشنواره فیلم فجر با نمایش فیلمهایی همراه بود که هر کدام، واکنشهای متفاوتی از سوی منتقدان و اصحاب رسانه را به همراه داشت. در ادامهی این مطلب با نگاهی کوتاه به سه فیلم "ناگهان درخت"، "قصر شیرین" و "سمفونی نهم" همراهمان باشید.
ریحانه محمودی/ سی و یک نما_ تاریخِ امروز، میلادِ "فرهاد مهراد" را یادآوری میکند. هنرمندی که صدای دردمندِ عشق و صلح بود و گوشها از شنیدنش سیراب نشده؛ آسمانی شد. فرهاد یگانه بود و هر وقت میمرد باز هم زود بود. جریانِ موسیقیِ معترض و دغدغهمند که درد را بداند و هواخواه مردم و جامعه باشد به برکت اندیشه و صدای استوار او شروع شد و هر چه بعد از آن آمد هرگز به کمال و کیفیت آثار او نرسید.
ریحانه محمودی/ سی و یک نما_ پرداختن به تکنولوژیهای عصر حاضر و چالشهای فعالیت در این حوزه وقتی در بستر کمدی و در قالب یک سریال تلویزیونی دربیاید؛ قطعاً باید از جذابیتهای ویژهای برای همراه کردن مخاطب نیز برخوردار باشد و دره سیلیکون، این امکان را دارد.