ریحانه محمودی/ سی و یک نما_ با نزدیک شدن به آغاز سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر و اعلام اسامی حاضران در این رویداد سینمایی؛ نگاهی داریم به پرکارترین بازیگران، غایبان سرشناسِ جشنواره و کارگردانان مطرحی که در این جشنواره با آثارشان حضور دارند و یا از حضور بازماندند. ادامهی مطلب را همراه باشید.
ریحانه محمودی / سی و یک نما_ قرابتهای فرهنگی و ادبی به مثابه پلیست که پیوند میان ملتها را هموار و استوار میکند. کشور ترکیه از این حیث، خویشاوندیهای قابل توجهی با فرهنگ و هنر ایران دارد. برای نمونه و البته به گواه آمارِ ارائه شده، در سالهای اخیر، ادبیات ترکیه در ایران هواخواهان پر و پا قرصی پیدا کرده که آثار ادبی این کشور را پیگیری و مطالعه میکنند و از آنجایی که ایران از قوانین کپی رایت پیروی نمیکند؛ ترجمه و نشر این آثار هم افزایش پیدا کردهاست.
ریحانه محمودی / سی و یک نما_ در حالی که برنامه امروز «حالا خورشید» با حضور علی فروغی مدیر شبکه سه سیما به منظور پایان دادن به اختلافها و حواشی بین این مدیر جوان و عادل فردوسی پور و با صلاحدید ناصر کریمان مدیر گروه اجتماعی این شبکه روی آنتن رفت و رضا رشید پور نهایت سعی خود را در حل این مشکلات کرد؛ با روی خط آمدن عادل فردوسی پور و حرفهای بحث برانگیزش، در دقیقه ی نود، همه معادلات به هم خورد.
ریحانه محمودی/ سی و یک نما_ «میگن اگه چوپان نباشه گوسفندها تلف میشن، یا گم میشن یا گرگ بهشون میزنه یا از گرسنگی میمیرن، چون مغز ندارن. هرکی که مغز نداره به چوپان احتياج داره، یه چوپان دلسوز... چوپان حکم پدر گوسفندهارو داره، آدم بدون پدر هیچی نیست. این چوپانه ما همه گوسفنداشیم، اون به ما میگه کِی بریم، کجا بریم، چی کار کنیم، کِی بشینیم، کِی پاشیم، کِی بمیریم.» شاید همین چند خط بس بود برای این که به تماشای «مغزهای کوچک زنگ زده» ترغیب شویم، ولی علاوه براین، در این مطلب، ده دلیل دیگر را نیز با شما به اشتراک میگذاریم.
ریحانه محمودی/ سی و یک نما_ مینی سریالها، محبوبِ مخاطبان بسیاری در سراسر جهان هستند. یکی از همین سریالهای موردِ اقبال، اشیاء تیز، Sharp Objects است. یک مینی سریال تلویزیونی رازآلودِ روانشناختی آمریکایی که بر اساس رمان ابتدایی گیلیان فلین با همین نام، ساخته شده است. سریالی که از شبکه HBO پخش میشود و توانسته توجه مخاطبان و منتقدان را به خود جلب کند.
ریحانه محمودی(سی و یک نما) - فرش قرمز و مراسم فوتوکالِ فستیوالهای جهانی را میتوان محلی برای نمایش بخشی از هویت فرهنگی و سبک پوشش ملیتهای مختلف دانست؛ این موضوع برای ایرانیان، به خصوص در دههی گذشته از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و توجه مضاعفی را نیز به خود معطوف کردهاست. این روزها که فستیوال ونیز با حضور رنگارنگ هنرمندان مطرح در حال برگزاریست؛ بهانهای به دست آوردیم تا نگاهی به ده پوشش برتر چهرههای ایرانی روی فرش قرمز جشنوارههای جهانی داشته باشیم. با ادامهی مطلب همراهمان باشید.
ریحانه محمودی(سی و یک نما ) -صحبت از سعید کنگرانی است.سعید کنگرانی؛ بازیگرتوانا و خوش چهره آخرین سال های قبل از انقلاب که او را آلن دلون آینده ایران می دانستند، چه از نظر زیبایی چهره و چه حضور در فیلم های خوب و ماندگار سینما.کسی که کارش را با بهترین کارگردان ها شروع کرده بود و حالا هم مخاطب خاص و هم مخاطب عام سینما پذیرای نقش آفرینی های او بودند اما تقدیر برای او چنین نشد و به قول خودش بازیگری او را بدبخت کرد .حال خوشحالیم که برای از او گفتن بهانههای خوبی پیدا کرده ایم.
نمایش دوبارهی فیلم کم نظیر" دایره مینا" با بازی او و به کارگردانی" داریوش مهرجویی"، فیلمی که در زمان خود به مسئلهی خون فروشی و خونهای آلوده پرداخته بود؛ در جشنوارهی سلامت و حضورش پس از چهارده سال در یک سریال شبکه نمایش خانگی به نام رقص روی شیشه به کارگردانی مهدی گلستانه. در این مطلب به مرور زندگی هنری سعید کنگرانی، یکی از ستارههای خاص پیش از انقلاب میپردازیم. ستارهای که حضور در فیلمی به کارگردانی پرویز صیاد، در مسیر هنری زندگی اش را تغییر داد
فصل اول
سعید کنگرانی در نوجوانی حضوری کوتاه در رضا موتوری ساختهی مسعود کیمیایی در سال ۱۳۴۹ داشت و با فیلم دایره مینا به صورت رسمی وارد سینما شد. پسر بسیار جوانی که در کنار زنده یاد "فروزان" ظاهر شده بود و شاید توجه چندانی هم به او نشد، اما پس از آن در کنار علی نصیریان و بازی در فیلم "سرایدار" توجه موج نوع سینمای ایران را بیشتر جلب کرد.تا اینکه برای نقش مهم و اصلی سریال دایی جان ناپلئون اثر ناصر تقوایی برگزیده شد؛ و در داستانی جذاب از ایرج پزشک زاد و تحت نظارت کارگردانی به بزرگی ناصر تقوایی درخشید. سریالی که هنوز هم میتوان آن را به عنوان یکی از ماندگارترین سریالهای تاریخ تلویزیون از آن نام برد. شانسی که سعید کنگرانی در آن زمان داشت، همبازی شدن باپارتنرهای فوقالعادهای چون، پرویز فنی زاده، پرویز صیاد، غلامحسین نقشینه، محمد علی کشاورز و... بود که به مکتب خوبی برای آموختن حقیقی هنر بازیگری، در او تبدیل شد.
فصل دوم
سال ۵۵ سال خوبِ سعید کنگرانی بود؛ هم به واسطهی نقش آفرینیاش در فیلم سرایدار که به نوعی نقطه عطفی در بازیگری او بود و هم برای بازی در سریال دایی جان ناپلئون. درخشش سعید کنگرانی در دایی جان پالئون به خصوص با توجه به چهرهی زیبایی که داشت برای او بستری را فراهم آورد تا بتواند در آینده از چهرههای اول سینمای ایران باشد، اما انتخاب بعدی او انتخابی نبود که بتواند در زمان آغاز اعتراضها و حرکتهای انقلاب اسلامی برای او کارساز باشد. فیلم در امتداد شب با تمام انتقادهایی که میتوان بر آن دانست فیلم خوش ساختی بود که موفقیت در گیشه را نیز از آن خود کرد. فیلمی که با وجود فروش خوبش، از خط قرمزهای بسیاری در سینما عبور کرده بود که شاید به مذاق مردمی که در آن زمان به واسطه آغاز حرکتهای انقلابی روحیات متفاوتی پیدا کرده بودند، خوش نیامد. بازی در مقابل فائقه آتشین کار سادهای نبود و علیرغم درخشش سعید کنگرانی و فروش قابل توجه فیلم، بخت و اقبال او پس از آن خوب نفروخت.
فصل سوم
در همان زمان شوی پرطرفداری در آمریکا پخش میشد که دنی و مری آزموند آن را اجرا میکردند. در ایران نیز به تقلید از آن برنامهای ساخته شد با اجرای سعید کنگرانی و شهره صولتی که با اقبال چندانی مواجه نشد و در برخورد با وقوع انقلاب اسلامی تقریباً تمام شانسهای سعید کنگرانی برای اوج گرفتن از بین رفت.
فصل چهارم
آخرین حضور پیش از انقلاب او در فیلمی به نام پرواز از قفس بود که در آن، همراه فرزانه داوری جلوی دوربین رفت و به رغم فروش خوبش در گیشه، با وقوع انقلاب اسلامی فیلم از روی پرده پایین کشیده شد. فیلم، داستان عاشقانهی معمول و مرسومی را به تصویر میکشید و بد نیست که در این مطلب به فرزانه داوری هم اشارهای داشته باشیم که اگر میماند یا میشد که بماند، قطعاً از ستارههای اول زن سینمای ایران میشد. فرزانه داوری را ایرج قادری به سینما معرفی کرد که نقش کوتاهی در موسرخه و نقش اول فیلم برادرکشی را ایفا کرد و بعد از بازی در پرواز از قفس و انقلاب اسلامی از ایران خارج شد و شاید جالب باشد که بدانید او در همان جوانی صاحب دختری شد که بعدها با امین حیایی ازداوج کرد و دارا حیایی که امروز بازی خوب او در فیلم شعله ور را شاهد هستیم؛ در واقع نوهی فرزانه داوری است.
فصل پنجم
فصل خون در سال ۵۹ و گرداب در سال ۶۱ آخرین حضورهای او در سینما پیش از غیبت طولانیاش بود. بازیگری که زمانی روی جلد تمام مجلات دلبری میکرد ولی در حرفهاش گزیدهکار بود و سختگیر. بازیگری که دیگر نمیدیدمش.
فصل ششم
شاید بتوان از اشتباهات کاری سعید کنگرانی بعد از ترک ایران، به حضور در برنامههایی که در شأن اون نبود اشاره کرد؛ بازی در آیتمهای کوتاه کمدیای که اساساً با فضای او قرابتی نداشت.
فصل هفتم
سعید کنگرانی بعد از بازگشت به ایران، اجازهی حضور در سینما را پیدا کرد. او بازیگر بی حاشیهای بود و از تصمیمهای خوب و شایانی که مدیریت سازمان سینمایی در آن سالها داشت میتوان به همین تصمیم اشاره کرد. آن هم در زمانی که بسیاری از بازیگرانی که قبل از انقلاب فیلمهای "آنچنانی" تری بازی کرده بودند، پس از انقلاب نیز فعالیت داشتند.
فصل هشتم
یقیناً نام زنده یاد علی معلم به قدری بزرگ بود که سعید کنگرانی آسوده خاطر خود را به او بسپارد تا در فیلم ازدواج به سبک ایرانی بازی کند. فیلم کمدی خوش ساخت و پرفروشی که بخش قابل توجهی از فروشش را مدیون حضور او بود اما نتوانست به عنوان تضمین پرقدرتی برای ادامهی فعالیتش در سینمای پس از انقلاب محسوب شود. شاید به همین دلیل، ۱۴ سال از فعالیتهای هنری فاصله گرفت تا امروز خبر حضور او را در یک سریال شبکه نمایش خانگی به نام رقص روی شیشه به کارگردانی مهدی گلستانه بشنویم.
امیدواریم کاراکتری که او در این سریال بازی میکند به مدل بازیگری و امضای خاصش نزدیک باشد و این بازگشت، تبدیل به همان بازگشت توانمند و درخشان به عرصهی سینما و سریال، برای این ستارهی خوب سینمای ایران شود
پی نوشت : با تشکر از خانم هما گویا که مرا در جمع آوری بخشی از اطلاعات در این یادداشت یاری کردند
ریحانه محمودی/ سی و یک نما_ رامبد جوان، خندوانه و خنداننده شو؛ نُقل اخبار و گپ و گفتهای رسانهای و مجازی این روزها؛ همراه با انتقادات و پرسشهایی از چگونگی تامین بودجه و مسائل مالی تا استنداپ کمدینها و حاشیههای رنگ به رنگی که طبق عادت عادت مألوف، گریبانگیر برنامههای موفق و پرمخاطب میشود، همه و همه لزوم برگزاری جلسهی پاسخگویی و همنشینیِ رسانهایِ رامبد جوان و سازندگان خندوانه را بیش از پیش کرد تا ساعاتی پیش، کارگردان و تهیهکننده خندوانه در نشست خبری خود، به برخی حواشی پیرامون این برنامه تلویزیونی پاسخ دهند. در ادامهی این مطلب به ده پاسخ مهم و روشنگر که در این جلسه مطرح شد؛ اشاره خواهیم کرد.
ریحانه محمودی/سی و یک نما_ مروری اجمالی بر سینمای کودک و نوجوان ایران در چهل سال گذشته کافیست تا علاوه بر چشیدن شیرینی نوستالژیهای دیرین، به کیفیت و اندیشهی محترمِ حاکم بر آن آثار نیز ببالیم؛ ببالیم و ای بسا غبطه بخوریم. سینمای غنی کودک و نوجوانی که در آن، آثار شایسته و فراموش نشدنیای چون خانه دوست کجاست؟، باشو غریبهی کوچک، کیسه برنج، بادکنک سفید، کلاه قرمزی و... ساخته شده؛ این روزها با چالش ساخت آثار سینمایی برای کودک و نوجوانِ امروز دست و پنجه نرم میکند. نسلی عجیب و متفاوت با پختگی و فهمیدگی خاص که به سادگی، آنچه با عنوان سینمای کودک به خورد او داد شود، نمیپذیرد. در این شرایط، رجوع به آثار گذشته و بررسی جهان بینیای که در سینمای کودک و نوجوان ایران جاری و اثرگذار بوده، فرصت مغتنمیست؛ هم از منظر پاسداشت آن آثار و هم به جهت خلق ایدههای بدیع و گشودن پنجرههایی تازه بهروی سازندگان فیلمهای سینمایی کودک و نوجوان؛ اتفاقی مبارک که با حضور بيش از ١٢٠ منتقد و نويسنده سينمايي، در نظر خواهي انتخاب بهترينهاي چهل سال سينماي كودک، در حال وقوع است.