نمایش موارد بر اساس برچسب: هما گویا

هما گویا (سی و یک نما) -امروز عصر شانزدهمین روز اردیبهشت اولین و تنها مستند تبلیغاتی رئیس جمهور حسن روحانی، یکی از شش نامزد دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری روی آنتن شبکه اول سیما رفت. مستندی بسیار خوش ساخت و حرفه ای که با نمونه های جهانی برابری می کند تا جائی که می تواند در یکی از فستیوال های مستقل و معتبر دنیا به رقابت بپردازد. مستندی که قشر فرهنگی – هنری و سیاسیون معتدل و اصلاح طلب را به هیجان می آورد اما نمی تواند با عامه مردم ارتباط بگیرد. 

منتشرشده در تلویزیون

هما گویا (سی و یک نما) – اگر باور داشته باشیم که ساخت یک مستند، حتی سیاسی و تبلیغاتی می تواند یک کار هنری مرتبط، در حدود نگاه و رویکرد سایت خبری-تحلیلی سی و یک نما قرار بگیرد، بی مناسبت نیست تا نگاهی داشته باشیم به مستندهای نامزدهای دوره ی دوازدهم از انتخابات ریاست جمهوری و این نگاه را با مستند ابراهیم رئیسی که عصر گذشته روی آنتن رفت آغاز کنیم.

منتشرشده در تلویزیون

هما گویا (سی و یک نما ) – سینمای لهستان پس از چند دهه هنوز هم تاثیر گرفته از دوران قبل از فروپاشی شوروی و زخم های خورده از این بخش  تاریخ کشورش، هر ساله قصه هائی با مضمونی این چنینی را دستمایه فیلم هایش قرار می دهد که یکی از مطرح ترین این فیلم ها ( حضور بیش از اندازه ی فیلم های لهستانی  در سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر) ، فیلم "عکاس" محصول 2014 است که در بخش "سایه های ترس" این دوره ازجشنواره قرار گرفته است . تریلر جنائی - اکشن تاثیرگزار که به رغم تعلیق ها و داستان  رازآلودش ، مسلما ترسناک نیست و از دیدنش وحشت نخواهید کرد.

منتشرشده در سینمای جهان

هما گویا (سی و یک نما)- نام خانوادگی اش لرستانی بود اما بچه کرمانشاه. با دوستش که حتی حالا نامش را هم به یاد نمی آورم، دانشجوئی در تهران زندگی می کردند که پایشان باز شد به تلویزیون و سریال های طنز موفق مهران مدیری. عارف لرستانی خیلی خوش درخشید در تیم مهران مدیری، آن زمان با بینی بزرگ،که بهش می آمد اما بعدا عملش کرد.

منتشرشده در سینمای ایران

هما گویا (سی و یک نما) – یک روز، داغ لواشک های آسید حمزه ماند به دلمان. یک موتوری با دو سرنشین آمد، سید و پسرش رو به گلوله بستند و فرار کردند. آن دکان بسته شد و نام کوچه هم شد شهیدان بهنود... فقط همین.

منتشرشده در سینمای ایران

هما گویا (سی و یک نما) - شاهین (رضا بهبودی) نقاش است، یک هنرمند درونگرا  که سالهاست در آلمان ساکن شده و نتوانسته پاسخی به سوال هایش در ارتباط با انسانیت، ارزش ها و مرز بین خوبی و بدی پیدا کند(این را به راحتی در چهره اش می توان خواند) و حالا که به دلایلی از جمله فوت پدر به وطن برگشته نیزرد پائی ازباورهایش نمی بیند.او لابد در گذشته نیز سوال های بسیاری داشته که از بی پاسخ ماندن ها ترک خانه و سرزمینش را کرده است. فیلم یک روز طولانی تمام این کلیدواژه ها را درسکانس های ابتدائی به مخاطب میدهد.سکوت شاهین ، حرافی برادرش سامان و....سگی که دارد جان میدهد و همه بی تفاوت از کنارش می گذرند.

منتشرشده در سینمای ایران

هما گویا (سی و یک نما)- مهمان دیشب خندوانه پیمان معادی بود و اولین حضورش در رسانه ملی.حضور او به چندین دلیل مغتنم بود تا جائی که من به شخصه درس هائی گرفتم که می خواهم  با دبیر فرهنگی روزنامه "صبح نو" شریک شوم. دور از انتظار نبود که عده ای تاب حضور این بازیگر بین المللی و البته "دو تابعیتی"!! را در رسانه ای که صرفا متعلق به خود می دانند نداشته باشند مثل دبیرمحترم فرهنگی روزنامه "صبح نو"که متاسفانه برای مطرح شدن رسانه خود در این دم دمای انتخابات، دست روی سوژه خوبی نگذاشته است و کنایه و طعنه اش به اینکه فیلم های معادی را بچه هایش ندیده اند، اوج دانش کم وی را حداقل در زمینه تربیت فرزند نشان می دهد.

منتشرشده در تلویزیون

سی و یک نما- خدا رو شاکریم که یک سال دیگر سایت مستقل سی و یک نما توانست روی پایش بایستد. این را از نگاه شما داریم و لطف خدا و... بس.

البته ناسپاسی است اگر از زحمات همکارانمان به راحتی بگذریم

حسن ختام این سال مروری است بر ده نقد، تحلیل و یادداشت که بیشترین بازدید شما را به خود اختصاص داده است.

منتشرشده در سینمای ایران

هما گویا (سی و یک نما)- چند سالیست که رسانه ملی روزهای آخر سال را به محک زدن برنامه هایش از نگاه مخاطب اختصاص می‌دهد. مرحله اول، انتخاب برنامه ها و سریال ها در گروه های مختلف از شبکه های مختلف است که عموما بیشترِ اعضای هیئت انتخابش به جرات می توان گفت از پزهای طول سالشان این است که اصلا برنامه های تلویزیون را نمی بینند به خصوص سریال ها را.

منتشرشده در تلویزیون

هما گویا(سی و یک نما)- هنوز صدایش در گوشمان است که همین سه هفته پیش در برنامه ی هفت رو به روی بهروز افخمی نشسته بود و در مورد داوری امسال جشنواره می گفت: "ما یک معلم داشتیم که چشمهایش چپ بود. به این یکی نگاه می کرد و آن یکی را صدا می کرد و داوران امسال هم مثل اینکه مشکل معلم ما را داشتند.

علی معلم بلند بالا با آن موهای زودتر از موعد سفید شده که خیلی هم به او می آمد،با لباس های عمدتا روشن و انگشترهای فیروزه،با نقد های خوب وبا دنیای تصویر و جشن حافظش رفت. یک دفعه و شوک آور.

مسئول دفتر ماهنامه دنیای تصویر با تایید این مطلب گفت : عصر امروز علی معلم در دفتر مجله بوده است که ناگهان سکته کرده و فوت می کند.

باور کردنی نیست او که جند سال پیشتر در کاخ جشنواره فیلم فجر زمان اکران فیلم "آل" که تهیه کننده اش بود وقتی صدا درست پخش نمی شد چنان فریادی زد که همه ی برج میلاد یکباره ساکت شد اما حالا زورش به این مرگ بی موقع نرسید.

سال گذشته کمی حال ندار بود و وقتی دیدمش چهره ای زرد داشت اما امسال عجیب راحت و خندان و سر حال به نظر می رسید وبا آرامشی خاص. شاید حسابش با خودش پاک شده بود و می دانست قرار است برود.مردی که مثل من در کودک درونش در کارتون "تام و جری" دلش به حال تام هم می سوخت.

منتشرشده در سینمای ایران
صفحه19 از35