سی و یک نما - زندايا و رابرت پتينسون در مذاکرات اولیه برای بازی در فيلم «درام» به کارگردانی و نویسندگی کریستوفر بورگلی، کارگردان فيلم «سناريوی رويايي»، هستند.
سی و یک نما - کوین اسپیسی برنده اسکار، پنج سال پس از اتهامات سوء رفتار جنسی در فیلم «1242 – Gateway to the West» که محصول مشترک بریتانیا، مجارستان و مغولستان است، نقشآفرینی میکند.
سی و یک نما - فیلم درام «قلبها و استخوانها» (Hearts and Bones) اولین فیلم بلند داستانی کارگردان استرالیایی، بن لورنس است که برای اولین بار در جشنواره فیلم تورنتو ۲۰۱۹ به نمایش درآمد و نظر منتقدان را به خود جلب کرد.
ناصر یاخچی بیگلو / سی و یک نما - داستان فیلم «صدای متال» درباره ی یک نوازنده ی ساز متال به نام «روبن» (با بازی ریز احمد _ Riz Ahmed) است که به ناگاه قدرت شنوایی اش بسیار ضعیف می شود و برای جلوگیری از خطرات بیشتر مجبور می شود تا نوازندگی را نیز کنار بگذارد.
سی و یک نما - فیلم درام «دستیار» (The Assistant) به کارگردانی کیتی گرین و با بازی خوب جولیا گارنر، سعی دارد یک محیط مسموم را به تصویر بکشد.
سی و یک نما - فیلم سینمایی «هرگز به ندرت گاهی همیشه» (Never Rarely Sometimes Always) درام آمریکایی-انگلیسی محصول سال ۲۰۲۰ است که توسط الیزا هیتمن نوشته و کارگردانی شده است. این فیلم در ۲۴ ژانویهٔ ۲۰۲۰ در جشنواره فیلم ساندنس به نمایش جهانی درآمد و در هفتادمین جشنواره بینالمللی فیلم برلین، جایزهٔ خرس نقرهای را بهدست آورد.
ناصر یاخچی بیگلو / سی و یک نما - فیلم ایده ای کاملا تکراری دارد. زن و شوهری (با بازی های لسلی منویل_ Lesley Manville و لیام نیسون Liam Neeson) که میانسالی شان را گذرانده اند، بعد از مرگ تنها دخترشان، در تنهایی خود زندگی آرامی را سپری می کنند. تا اینکه زن متوجه وجود توده ای در سینه اش می شود که با انجام آزمایشهای پزشکی مشخص می شود که مبتلا به سرطان سینه است.
سی و یک نما - فرانسه فیلم بلند "فیلیپو منگتی" با عنوان «دو نفر ما» (Two of Us) با بازی باربارا سوکووا و مارتینه شوالیه را برای رقابت اسکار معرفی کرد.
ناصر یاخچی بیگلو/ سی و یک نما - «ویلارد» با بازی «بیل اسکارگارد» (Bill Skarsgard) از جنگ باز می گردد و «شارلوت» (هیلی بنت _ Haley Bennett) را به همسری می گیرد و در تپه ای نزدیک شهر «ناکم استیف» خانه ای اجاره می کنند. آنها «آروین» (پسرشان) را دارند و قرار است زندگی آرامی را سپری کنند. البته این شروع داستانهای تودرتویی است که «آنتونیو کامپوس» می خواهد برایمان بگوید. داستان آدمهایی عجیب با دیدگاه ها و کارهایی عجیبتر. داستانهایی که دایره وار در دو شهر می چرخند و به هم گره می خورند. خود فیلم نیز اذعان دارد که ارتباط این اتفاقات، پایه و اساس قصه اش هستند و این ارتباط ایجاد شده کمک می کند تا تعلیق و همزادپنداری در فیلم بیشتر شود. داستان ها از مرگ دلخراش سربازی بر روی صلیب آغاز می شود که مقابل چشمان «ویلارد» اتفاق افتاده و بعدها این اتفاق به زندگی خودش کشیده می شود و بعدها زندگی پسرش را تحت تاثیر قرار می دهد. پسری که قهرمان زندگی اش همین پدر است. بعد از آن هم مرگها و قتل ها در پی هم می آیند.