نمایش موارد بر اساس برچسب: هما گویا

هما گویا(سی و یک نما )  عصبانی نیستم قصه ی "نوید " جوان کورد شهرستانی، دانشجوی موفق یکی از معتبرترین دانشگاه های پایتخت (دانشگاه تهران)، است که عاشق همکلاسی اش "ستاره" می شود. نوید هم مثل بیشتر دانشجوهای هم سن و سالش برای خود دغدغه ها و باورهای سیاسی دارد.

 


باورهایی که در یک کنفرانس در حضور استاد و هم شاگردی هایش مطرح می کند و در آن از دکتر شریعتی، دکتر مصدق  کد می آورد. او دنبال جنجال نیست اما وقتی ستاره از جایش بلند می شود و اعتراض می کند که چرا از دیگران "فکت" می آوری و نگاه خودت را بیان نمی کنی، انگار برای اولین بار ستاره را می بیند و در همان لحظه عاشق او می شود. بازی نوید محمدزاده در این سکانس و در دقایق اول فیلم به اندازه ای فوق العاده است که حتی نمی شود گفت که او از میمیک چهره و زبان بدنش بهره گرفته و انگار یک مثنوی کلام عاشقانه در نگاه و چهره او مخاطب را به تحسین وامیدارد. مخاطبی که از همین لحظه می فهمد که نوید برای این عشق بهای سنگینی می پردازد.

او در دانشگاه برای به دست اوردن ستاره، یک دانشجوی ستاره دار اخراجی می شود، اما ستاره مشکلی ندارد و در دانشگاه می ماند. شاید اینجا باید از ستاره می پرسیدیم که "فکت" او چیست که تا این اندازه باورهایش متزلزل است.

عصبانی نیستم بعد از چهار سال با سانسور به نمایش درآمد و بیم آن می رفت که شاید مثل بیشتر فیلم های دیر اکران شده، تاریخ مصرفش گذشته باشد و سانسور رمق آن را بگیرد که چنین نیست.اگر به گفته نوید "هشت " سال از عمر او تلف شده اما "چهار سال" جنجال و کشمکش این فیلم عاقبت به هدر نرفت.

 

 

به نظر من بخشی از سانسور فیلم نه تنها به آن صدمه نزده، بلکه عصبانی نیستم را به یک فیلم عاشقانه و جذاب نزدیک کرده که به موقع اعتراض های خود را به معضلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نیز عیان کرده اما بدون سیاه نمایی و شعارها و اتفاق های گلدرشت دور از ذهن.

 

 

.jpg

 

 

پایان باز فیلم به مراتب از سرنوشت و سکانس های پایانی که درمیشیان برای فیلم به تصویر کشیده بود، منطقی تر و دیدنی تر است و حذف سکانس های مربوط به فروش کلیه و مردی که اصرار دارد، کلیه دومش را هم بفروشد و دیالیز شود و خودزنی این مرد فلک زده چهره بی رحمانه فیلم را حتی اگر توجیهش از طرف درمیشیان یک تلنگر سخت به مخاطب باشد هم در سلیقه من نیست.

نوید در این شهر بزرگ بی در و پیکر گم شده است و کنترل حرکاتش را ندارد. دکتر روانپزشکی که چهره اش را نمی بینیم اما به راحتی می توانیم از صدا و لحن کلامش، چهره او را تجسم کنیم (از نقاط قوت فیلم) به نوید می گوید که برای کنترل خود در هنگام عصبانی شدن با خود تکرار کند: "عصبانی نیستم". تصویری که به نظر می رسد اگر میشد صدای درون هر کس را شنید، لابد زمزمه "عصبانی نیستم" تمام شهر را پر می کرد. شهری پر از جوان های عصبانی که چند کارآکتر از آنها را در فیلم می بینیم.

بیست و هفت سال پیش در فیلم "عروس" بهروز افخمی هم همین زمزمه را می شنیدیم و تاریخ مصرف فیلم عصبانی نیستم نگذشته چرا که هنوز هم صداها همان صداست.

جوان فیلم عروس حاضر شد از وجدانش بگذرد، باورهایش را زیر پا بگذارد و شرایط پدر دختر مورد علاقه اش را فراهم کند و بعد به نوعی پوچی برسد و طغیان کند اما نوید نمی تواند از چارچوب هایش بگذرد، از باورهایش و از غیرتش. چیزی که در فیلم به آن اشاره می کند: "من کوردم".

 

 

.jpg

 

 

 

چقدر خوب که در این فیلم درمیشیان از اسم  او، از اصالت  بومی، سرزمین آبا و اجدادی و زبان مادری خود نوید محمدزاده  وام گرفته تا این نوید همیشه برایمان باورپذیر باشد.

نوید محمدزاده بازیگر فوق العاده ای است اما یقینا تا این لحظه در کارنامه بازیگری اش درخششی چون حضور در « عصبانی نیستم» نداشته و مسلم اینکه این فیلم بیشتر از هر چیز مدیون بازی خوب اوبعد از آن  تدوین فوق العاده هایده صفی یاری است و اگر این دو پارامتر از فیلم رضا درمیشیان حذف میشد، نمره متوسط هم با اغماض به آن می دادیم.

البته بی انصافی است اگر در کنار بازی محمدزاده به درخشش رضا بهبودی در نقش پدر ستاره و بازیگر نقش هم اتاقی جنوبی نوید اشاره نکنیم.

در پایان دلیل انتخاب تیتر این یادداشت را هم توضیح بدهم که در چند قاب پوسترمعروفی در خانه نوید می بینیم از جان لنون که روی آن نوشته شده:War Is Over

که هر بار انگار این جمله مثل پتک بر پیکر روایت فیلم فرود می آید تا جایی که در انتها دنبال یک پوستر در ذهنمان می گردیم که رویش نوشته شده باشد: Game Is Over

منتشرشده در سینمای ایران

 

هما گویا(سی و یک نما) –  فیلم «هت تریک» از فیلم های حاضر در « سی و ششمین جشنواره بین المللی فیلم فجر» بود که به چند دلیل تماشاچی مشتاق دیدن آن است. اول: عدم حضورش در بخش سودای سیمرغ جشنواره ملی فجر، دوم :اسم فیلم که جذاب و کنجکاو کننده است (گرچه در این فیلم سه گل به رئال مادرید زدند اما هت تریک محسوب نمی شد همانطور که ماجرای زندگی این چهار شخصیت اصلی هم هیچ هت تریکی نداشت و بیشتر گل به خودی بود) و سوم: انتخاب هوشمندانه بازیگرانی که خوب بازی می کنند.

منتشرشده در سینمای ایران

هما گویا(سی و یک نما) – سینمای اصغر فرهادی خود به گونه ای « موج نوع » تازه در سینمای ایران است که تب آن در دهه اخیر بخش عمده ای از فیلم های غیر تجاری را مبتلا کرده است که این بد هم نیست چرا که فرهادی امضایی از خود به جا گذاشته که حتی سینمای جهان را نیز تحت تاثیر قرار داده وخوشبختانه با مخاطب عام هم ارتباط می گیرد و حکما مختص خود او و تفکر هوشمندانه از خلق قصه هایی است که گاه از تصویر هم جلو می زنند.

منتشرشده در سینمای ایران

هما گویا (سی و یک نما ) – کریستوفر نولان یکی از بزرگترین کارگردانان سینمای جهان با آخرین ساخته اش "دانکرک"تجربه ی بزرگی به دست آورد و اینکه یک فیلم هر چقدر خوش ساخت ازمیزانسن تا دکوپاژ، از دوربین تا تدوین ، از صدا تا موسیقی ، از قاب تا تصویر و....، اگر قصه درست نباشد و شخصیت ها و درام با مخاطب و کارشناس ارتباط نگیرد، موفق نخواهد بود.

منتشرشده در سینمای ایران

هما گویا(سی و یک نما) - خبر تکاندهنده بود. لووان هفتوان در گذشت. آن هم سر فیلمبرداری و قبل از رسیدن به بیمارستان. مرد چاق اما پر تحرک که همه را با بازی اش تحت تاثیر قرار می داد. مردی با سرنوشتی عجیب که او را سال ها از ایران دور کرده بود.اما برگشت و با فیلم "پرویز" درخشید ، با "دراکولا" مخاطب عام را هم طرفدار خودش کرد ، با "کوپال" در سینمای دنیا تحسین شد و سر صحنه فیلمبرداری "عروس تاریک" با ایست قلبی از دنیا رفت.

منتشرشده در سینمای ایران

  هما گویا (سی و یک نما ) - خبر تکاندهنده ای بود: "سری دیوی ستاره هالیوود در سن 54 سالگی بر اثر حمله قلبی درگذشت.لزومی ندارد که حتما طرفدار سینمای بالیوود باشیم تا او را بشناسیم و حتی اگر در اوج روشنفکری آشنایی با سینمای هند را هم منکر شویم، باز هم چهره "سری دیوی" در ذهنمان نقش بسته است. دختری با چشمان بسیار درشت که در صورت ظریفش بیشتر به چشم می آمد و در اواخر دهه هشتاد و در دهه نود میلادی ستاره جوانی بود که بعد از هما مالینی در قلب سینمای هند نفوذ کرد.

منتشرشده در سینمای جهان

هما گویا (سی و یک نما )- مجید صالحی اهل جنجال نیست وهرگز هم نبوده.بازیگری است توانمند که گاهی توانمندی هایش در مسیری غیر قابل تعریف گم می شود. او کارگردانی خوش فکر است و در کنار این ها ، صحنه را به خوبی می شناسد و در نمایش، بازی های کم نظیری دارد.

منتشرشده در سینمای ایران
یکشنبه, 22 بهمن 1396 03:30

من، جشنواره، سیمرغ و نامزدهایش

هما گویا (سی و ششمین جشنواره فیلم فجر) - سی و ششمین جشنواره فیلم فجر یکی از متفاوت ترین دوره های دهه ی اخیر این رویداد چالشی سینما بود که در آن با ترافیک های عجیبی رو به رو شدیم که البته می شود بعضی را به فال نیک گرفت . یکی از این ترافیک ها بمپارتمان "نقد فیلم" توسط منتقدین حرفه ای، نیمه حرفه ای و غیر حرفه ای بود .

منتشرشده در سینمای ایران
یکشنبه, 22 بهمن 1396 03:30

اگر عکاس بودم "قیصر" می شدم....

هما گویا (سی و یک نما) – روزهای جشنواره فیلم فجر است، سی و ششمین دوره. بالزاک برای زن سی ساله کتاب می نویسد و بلا تشبیه ، پیامبر ما در چهل سالگی مبعوث می شود.جشنواره سی و ششم اما هنوز کودک است و توپ بازی می کند و شیشه خانه همسایه ها را می شکند. امسال هم شیشه دل و هویت عکاس ها دارد می شکند، بیشتر از سال های گذشته.

منتشرشده در سینمای ایران

هما گویا (سی و یک نما) – الیسا قادر به تکلم نیست اما خوب می شنود وخوب درک می کند چرا که در کودکی حنجره او را بریده اند.الیسا (با بازی بی نظیر سالی هاوکینز) را به گفته همکار سیاه پوستش در رودخانه پیدا کردند و هیچکس از گذشته او خبر ندارد. فقط زخمی روی گردن که لال بودنش را توجیه می کند. او در اتاقی بالای یک سالن سینما بی رونق زندگی می کند و گاه تنهایی اش را با دوستی قسمت می کند که او هم بیچاره و تنهاست. پیرمردی همجنسگرا که عاشق شاگرد کافی شاپ رو به روی خیابان است و هر روز به هوای دلداده ی جوان خود از آنجا پای سیب مزخرف می خرد و دور میریزد و یا در یخچال انبار می کند.

منتشرشده در سینمای جهان
صفحه15 از34