سی و یک نما –در استودیوی بزرگ آمازون از سال گذشته فیلمی در حال تولید بود که توجه زیادی به خود جلب کرد. فیلمی که عنوانش را از یک مستند معروف گرفته بود Life Itself به معنای " خود زندگی" به کارگردانی دن فوگلمن.
سی و یک نما –از شب گذشته شبکه نمایش به بهانه دهمین سالگرد خسرو شکیبایی و در بخش مرور پرونده بازیگران، فیلم های منتخبی با درخشش وی را هر شب ساعت ۲۱ روی آنتن خواهند برد
هما گویا (سی و یک نما) - برنامه خنداننده شو و اصولا آشنایی جامع تر با مقوله ای به نام "استندآپ کمدی" یکی از دستاوردهای مثبت برنامه خندوانه بود تا پیوندی بین تلویزیون با برنامه های روز مدیومی به نام تلویزیون در جهان پیشرفته باشد. استندآپ هنری در اجرا است که لااقل سالی یک بار حرفه ای ترین نوع آنرا در مراسم با اعتباری چون "جوایزاسکار" می دیدیم و لذت می بردیم بدون آنکه آن را آنالیز کنیم و به این بیاندیشیم که چقدر و در چه حجمی از زمان و چه گروه فکری برای آن برنامه ریزی کرده اند.
هما گویا (سی و یک نما) –دختر وارد سوپرمارکتی کوچک در شهری مرزی می شود و از فروشنده سیگار می خواهد.چهره ای هراسان و رنگ پریده دارد و گوشه پیشانی اش خون آلود است.
او از فروشنده درباره بازی معروف "حقیقت یا شهامت"سوال می کند و اینکه چطور این بازی می تواند بازیکن های خود را به هر کاری وادار کند.
در این سکانس ابتدایی زنی معمولی مثل هر شهروندی مشغول خرید از سوپرمارکت است که می توانیم حدس بزنیم سرنوشت خوبی در انتظار او نیست.
دختر در حالی که نشان می دهد چاره ای جز ابن کار ندارد، مواد آتش زا را به یک باره روی زن می ریزد و با کبریت او را به آتش می کشد و این سکانس اولیه با فریادهای زن تمام می شود .
فیلم با سکانسی آغاز می شود که قلاب خوبی است برای به دام انداختن تماشاگرکه با کنجکاوی تا به انتها داستان را دنبال کند وضمن اینکه فیلم بیشتر مهیج است تا ترسناک اما ریتم مناسب آن مانع از کسالت بیننده می شود البته تا یک سوم پایانی فیلم که به نظر عمده نقطه ضعف «حقیقت و شهامت» را یک جا به خود اختصاص می دهدد.
حقیقت یا شهامت (Truth or Dare ) به کارگردانی «جف وادلو» عنوان فیلم ماورایی و ترسناکی است که گر چه نظر منتقدین را به خود جلب نکرد اما طبق معمول فیلم های این ژانر از فروش خوبی بهره برد و بخصوص طرفداران فیلم های ترسناک با قهرمان های جوان، نظیرسری "جیغ" ، "می دانم تابستان گذشته چه کردید" و یا حتی "مقصد نهایی" از آن بدشان نیامد اگر چه به هیچ عنوان درحد و اندازه های فیلم هایی که نام برده شد، نبود.
در سکانس بعدی ، دو دختر جوان را می بینیم و متوجه می شویم که سال هاست دوست صمیمی هم هستند . الیویا (لوسی هال) نقش اول فیلم ، به نظر میرسد دختر مثبت مدرسه و مستعد کارهای خیر است و این اجمالا در چت او با یک انجمن خیریه به تماشاگر تفهیم می شود( از آن معرفی های گلدرشت) .مارکی(ویولت بنه) به الیویا پیشنهاد می کند که برای تعطیلات فارغ التحصیلی به همراه چند دوست و همکلاسی شان از شهری مرزی خود به مکزیک بروند و خوش بگذرانند و الیویا با اکراه می پذیرد.اما ماجرا به یک خوش گذرانی ساده ختم نمی شود.
اتفاق در آخرین روز سفر رخ می دهد . وقتی اولیویا با پسری به نام کارتر در کلوپ شبانه آشنا می شود و او را به دوستانش معرفی می کند. آنها تصمیم می گیرند تا شب آخر را در هتل نگذرانند و کارتر، بچه ها را با خود به ملک متروکه و ترسناکی (یک صومعه قدیمی ) می برد و در این مکان عجیب به آنها پیشنهاد بازی «حقیقت یا شهامت» را می دهد.
بازی مشهورو منسوخی که در آن، بازنده مجبور است بین حقیقت و شهامت یکی را انتخاب کند.
به زودی آنها متوجه می شوند که این بازی، پیچیده تر و جدی تر از آن است که فکر می کردند که پس از بازگشت از سفر، تازه شروع می شود. بازی که جدالی است شیطانی و در آن همگی محکوم به مرگ هستند.....
پی نوشت: «جرأت یا حقیقت» به انگلیسی: Truth or Dare یک فیلم آمریکایی تولید سال ۲۰۱۸ ماورایی و ترسناک با کارگردانی جف وادلو با بازی لوسی هال و تایلر پاسی است
نام فیلم از بازی به همین نام الهام گرفته شدهاست. این فیلم در تاریخ ۱۳ آوریل سال ۲۰۱۸ اکران شد که فروشی بالغ ۲۱ میلیون دلار داشت در حالی نقدهای منفی از منتقدین دریافت کرد که «به اندازه کافی مبتکر یا ترسناک نیست تا بتواند از فیلمهای مشابهای که قبلاً ساخته شده بود، متمایز شود.» توصیف کرده بودند.
همه کسانی که کریستف کیشلوفسکی را می شناسند، همواره او را به عنوان کارگردانی تنها، بدبین و دلمرده به یاد می آورند که به طرز شاعرانه و رمانتیکی غمگین بود.
هر بار که تیم ملی در جام جهانی وارد زمین شد، یاد "بیلیاردباز" افتادم. وقتی ادی تُنددست همراه چارلی وارد سالن بیلیارد ایمز شد و ادی با حسی غریب از لذت و ترس گفت "من اینجا برنده میشم... برای هر کاری یه بار اولی هست."
سی و یک نما -روز گذشته مراسم ازدواج دو ستاره سریال محبوب "بازی تاج و تخت"با حضور بازیگران این سریال در اسکاتلند برگزار شد.
کیت هرینگتون ۳۰ ساله و رز لزلی۳۰ ساله ، هنرپیشههای سریال "بازی تاج و تخت" ( Game of Thrones) در سال ۲۰۱۲ در سریال بازی تاج و تخت با یکدیگر دیدار کردند.
این دو نقش جان اسنو و ایگریت را در بازی تاج و تخت بازی میکنند و در سریال هم عاشق هم بودند.این دو هنرمند، حدود چهار سال پیش سر صحنه گیم آف ترونز باهم آشنا شدندودر طی این سال ها کوشش داشتند ارتباط خود را خصوصیوبه دورازچشم مردموخبرنگاران نگاه دارندکهحتی یکبار کیت هرینگتون، بازیگر نقش جان اسنو، در گفتوگو اي به صراحت ارتباط عاشقانه با رز لزلی را انکار کرده بود
بازی لزلی در سریال بازی تاج و تخت در سال ۲۰۱۴ پایان یافت اما کیت هرینگتون به یکی از ستارگان اصلی سریال تبدیل شد. او در هفت فصلی که تا کنون پخش شده بازی کرده است
اما پسازانتشار تصویر هایيازیک قرار شام رومانتیک، این دو بازیگر تدریجی ارتباط خود را پدیدار کردندوحتی در مراسم فرش قرمز یک فیلم باهم حضور یافتند. و چهارشنبه ۲۷ سپتامبر نامزدیه کیت، پسر کوچکتر دیوید و دبرا هرینگتون از وسترشیر، و رز، دختر وسطی سباستین و کندی لزلی از ابردینشیردر روزنامه تایمز لندن منتشر شد.
روز گذشته مراسم ازدواج این دو در قصر پدر رز در اسکاتلند برگزار شد
*مستند "توران خانم" به شخصیت منحصر به فرد توران میرهادی و کار بزرگش در زمینه تعلیم و تربیت نوین و شورای کتاب کودک و فرهنگنامه کودکان و نوجوانان می پردازد که در ادامه مستندهای کارستان با موضوع کارآفرینی به همت رخشان بنی اعتماد و مجتبی میرتهماسب ساخته شده و در قالب اکران اینترنتی در سایت هاشور برای زمان کوتاهی در دسترس مخاطبان قرار گرفته است.
فیلم با تصویری از بالا رفتن توران میرهادی 85 ساله از پلههای ساختمان شورای کتاب آغاز میشود که یکدفعه در میانه راه میایستد و به پوستری با عنوان "روزگاری که کودک بودیم" نگاه میکند و با آن لحن شیرین و مادرانهاش میگوید که "چه قشنگه" و این صحنه را میتوان چکیده زندگی زنی دانست که در تمام عمرش جهان را با دیدی کودکانه نگریسته است تا آن را برای بچهها به جای بهتری بدل بسازد و همین عشق و اشتیاق اوست که نمیگذارد با وجود پیری و دردها و بیماریهایش لحظهای از حرکت بایستد و کاری نکند. انگار در تمام این سالها که برای کودکان کار کرده، به منبع لایزال انرژی آنها وصل شده که خستگی به آن چهره نازنینش راه ندارد و هر کسی که توران خانم را دیده، او را با آن لبخند دلنشینش به یاد میآورد.
او در جایی از فیلم میگوید که مادرش به او یاد داد تا غم بزرگ را به کار بزرگ تبدیل کند و او از ماجراهای تلخ زندگیش، قدرت بیپایانی میگیرد تا برای تحقق رؤیاهای بزرگ بجنگد و به قول پسرش با کارش هاله شکستناپذیری دور خودش ایجاد میکند تا چیزهای منفی را نبیند و دلسرد نشود و به هیئت زن رویین تنی درمیآید که هیچ رنج و درد و خلأئی نمیتواند او را از پا بیندازد.
در انتهای فیلم دوربین به تنهایی از پلهها بالا میرود و وارد ساختمان میشود و در آنجا میچرخد و بعد صدای نفسهای توران خانم روی تصویر محو میآید که پلهها را برای بالا رفتن میشمارد و این مسیر دشواری که هر روز پشت سر میگذارد، به ما به ازایی از سختکوشی و مقاومت او در طول زندگیاش درمیآید و مفهوم تبدیل خواستن به توانستن را بازتولید میکند. در تیتراژ پایانی عکسهای توران خانم را میبینیم که از پیری میآغازد و جوانی را پشت سر میگذارد و به کودکیاش میرسد و با عکس بچگی زنی تمام میشود که تمام عمرش را "به عشق کودکان این سرزمین" کار کرده است، همان جمله همیشگیاش که در آغاز کتابهایش مینویسد.
توران میرهادی در میان حرفهایش آرزو میکند که "بچهها، سرزمینشان و بزرگانشان را بشناسند" و حالا به همت رخشان بنی اعتماد و مجتبی میرتهماسب، آرزوی او در حال تحقق است و ما توران میرهادی و زنان و مردان بزرگی را میشناسیم که اهمیت و ارزش آنها فقط در کارهای مهمشان نیست، بلکه در الهام بخشی شان برای همه ماست که در روزگار دویدنها و نرسیدنها به سر میبریم و محتاج امیدی هستیم که آنها به ما میبخشند و از این جهت میتوان بنی اعتماد و میرتهماسب و همراهانشان را نیز در تداوم راه همان بزرگانی دانست که با کارشان، کاری کردهاند کارستان.
پی نوشت: تا فرصت هست، مستند "توران خانم" را ببینید. حیف است تماشایش را از دست بدهید
*نزهت بادی /نویسنده و منتقد سینما
منبع: هنر آنلاین